نگاهي به كتاب «انقلاب را زيستن» اثر آصف بيات
روزمرّگيهاي يك انقلابي
پريا حيدري
آصف بيات، جامعهشناس شناختهشده ايرانيتبار در سال ۲۰۱۰، يك سال پيش از آغاز قيامهاي عربي، كتابي به نام «زندگي بهمثابه سياست: چگونه مردم عادي ميتوانند خاورميانه را تغيير دهند» منتشر كرد كه در آن به اين موضوع پرداخت كه چگونه مردم عادي -از فرودستان و زنان حاشيهاي گرفته تا جوانان- ميتوانند با استفاده از «غيرجنبشها» در شرايط سياسي و اقتصادي سركوبگر، تغييراتي در زندگي و جوامع خود ايجاد كنند. با گسترش انقلابهاي عربي و انتشار اين كتاب، بسياري از او پرسيدند كه چه نقشي اين «غيرجنبشها» در اين انقلابهاي چشمگير داشتهاند. اين پرسش عمدتا باعث شد كه او به فكر و تحقيق درباره اين موضوع بيفتد كه سياستهاي فرودستان در زندگي روزمرهشان چه ارتباطي با قيامهاي انقلابي داشته است. كتاب «در انقلاب زيستن: روزمرّگيهاي بهار عربي» به اين پرسش مركزي ميپردازد. اين كتاب با ترجمه شيرين كريمي ازسوي نشر بيدگل منتشر شده است. كتاب «انقلاب را زيستن» اثر آصف بيات به جنبهاي اغلب ناديده گرفته شده از قيامهاي «بهار عربي» ۲۰۱۱ ميپردازد: شركتكنندگان روزمره آن. در بسياري از تحقيقات موجود، به ويژه در مورد مصر و تونس، معمولا تودهها ناديده گرفته ميشوند و بيشتر تمركز بر ساختارها و افراد در ردههاي بالا است. آصف بيات، معتقد است كه براي درك نتايج قيامهاي عربي بايد ابتدا به پايگاههاي مردمي آنها توجه كرد. درنتيجه، كتاب او به عنوان پيشگام در طرح اين موضوع مهم عمل ميكند. قيامهاي ۲۰۱۱ به طور گستردهاي به عنوان شكست ارزيابي ميشوند، زيرا اصلاحات واقعي در نهادها، رهبري و سياستها به ندرت محقق شده است. اما بيات توضيح ميدهد كه در سطح ميكرو -در خانوادهها، مدارس، مزارع، صحنههاي هنري و رسانههاي مردمي- تغييراتي درواقع اتفاق افتاده است. روح قيامها به سوالكردن از هنجارهاي عميقا ريشهدار و چالشكشيدن سلسلهمراتب اجتماعي انجاميد. بيات مشاهده ميكند كه اگرچه اين پيشرفتها ممكن است در ابتدا آشكار نباشند، اما به هر حال، قابل توجه هستند. براي مثال، تغييرات در زندگي زنان ريشه دواند. با وجود افزايش خشونت و آزار جنسي پس از بركناري حُسني مبارك، زنان مصري صداي خود را پيدا كردند و ارادهاي براي مبارزه براي حقوقشان پيدا كردند. گروههاي مختلفي در همه جا شكل گرفتند از «اصوات نيسات» كه به زنان توانمندي براي ورود به سياست ميدهد تا پروژه نقاشي ديواري «سيتا الهيتا» كه به چالشكشيدن مفاهيم زنانگي خانگي ميپردازد. طلاق، برداشتن حجاب، سفر تنهايي، مشاركت در دولت، فعاليت سياسي، انتخاب شغل و تمايل به اعتراض عليه پدرسالاري تنها برخي از تغييرات «فمينيستي از پايين» بودند كه زنان عرب، چه مسلمان و چه غيرمسلمان، تجربه كردند. مطالعه گروههاي غيراليت به درك اين نكته كمك ميكند كه چرا رويدادهايي مشابه ۲۰۱۱ ممكن است دوباره رخ دهند. فصل مربوط به مشاركت جوانان در انقلابهاي عربي
به ويژه جذاب است. در اين فصل، بيات تفاوتي قائل ميشود بين «جوانان در سياست» و «سياست جوانان». اولي نحوه نمايش سنتي اين گروه در آثار تحليلي است: به عنوان يك امر حاشيهاي. دومي آن را به عنوان يك عامل تغيير ميبيند كه با تعادل مناسب از استقلال و انعطافپذيري ايدئولوژيك، ميتواند جنبشهاي انقلابي را به ثمر برساند. در سراسر كتاب، بيات، مفهوم «رفولوشنها» (انقلابهاي اصلاحي) را گسترش ميدهد؛ جنبشهايي كه فشار ميآورند تا قدرتهاي حاكم خودشان را اصلاح كنند. او مييابد كه اين جنبشها تغييرات زيادي در سطح دولت به وجود نميآورند، اما در سطوح پايينتر تاثيرات بسياري دارند. با كاوش عميقتر در گروههاي ناديدهگرفتهشده و حاشيهاي، بيات ديناميكهاي مردم عادي را آشكار ميكند كه از ايدئالهاي فردي چشمپوشي كرده و در چيزي استثنايي شركت ميكنند. «انقلاب را زيستن» مطالعهاي است از چيزهاي عادي كه هيچ چيز عادي نيستند. «انقلاب را زيستن: روزمرّگيهاي بهار عربي» سعي دارد سه مساله تحليلي را بررسي كند: اول و مهمتر از همه، درك و نظريهپردازي ارتباط بين زندگي روزمره و انقلاب يا ارتباط بين امور پيشپاافتاده و باشكوه، عادي و غيرعادي، روتين و شكافها. «انقلاب را زيستن» تلاش ميكند تا يك چشمانداز تحليلي توسعه دهد كه به درك ارتباطات بين اين حوزهها و ادبياتهاي مختلف كمك كند. درنهايت، در زندگي واقعي، مبارزات مردم جدا از هم نيستند؛ آنها از يك فرم به فرم ديگر منتقل ميشونديا مجموعهاي از ابزارهاي مختلف را بسته به شرايط ساختاري و امكانات بازيگران تركيب ميكنند. مساله دوم، عامليت بازيگران در ارتباط با انقلابها است؛ درواقع، مربوط به موضوعات فرودست و امكانات انقلابي آنها است. اين كتاب سعي ميكند بفهمد كه چگونه گروههاي مختلف فرودست (مثلا فقرا، زنان، جوانان، كارگران يا ديگران) در انقلابها عمل ميكنند و چه نقشي ايفا ميكنند. باتوجه به امكانات مختلف آنها (ظرفيتها، پتانسيلها) و محدوديتهايشان، هر گروه اجتماعي چگونه در انقلابها عمل ميكند؟ چگونه در انقلابها مشاركت ميكنند و انقلاب چگونه بر آنها تاثير ميگذارد؟ بيات سعي كرده تا اين پرسشها را (در سه فصل متفاوت درباره تهيدستان، زنان و جوانان) با استفاده از زمينههاي تجربي جوامع خاورميانه و نوع انقلابهايي كه آنها توليد كردهاند، بررسي كند. بنابراين، فراتر از نگاه به دولت، نخبگان و سياست، اين كتاب ميپرسد كه انقلاب در زمين، ميان فرودستان و در عرصه اجتماعي چه معنايي دارد. بيات در اين باره اميدوار است تا اين رويكرد از پايين به بالا و روزمره، فرصتي براي مسالهداركردن معناي انقلاب فراهم كند: آيا انقلاب به معناي تغيير رژيم، تحول دولت، تغيير در هويتها است يا تحول اجتماعي؟ او همچنين اميدوار است اين پرسش از «پايان»يا «ادامه» در مسيرهاي انقلابي را مسالهدار كند (چه زماني انقلاب تمام ميشوديا چگونه ممكن است ادامه يابد) و درنهايت، او اميدوار است اين كتاب باعث شود كه دوباره به پرسش «موفقيت» و «شكست» انقلاب فكر كنيم: چگونه ميتوانيم بفهميم كه انقلاب شكست خورده يا موفق شده است؟