بنفشه سام گيس
آخرين بررسي وزارت بهداشت در سال 1402 نشان داد كه ميانه غلظت « يد » در بدن مادران باردار، از كف مطلوب پايينتر است و در گروه سني 8 تا 11ساله هم، نسبت به سه دهه اخير، شيب نزولي نگرانكننده دارد. كف مطلوب غلظت يد در ادرار مادر باردار 150 ميكروگرم و در كودكان 8 تا 11 ساله، 100 ميكروگرم در دسي ليتر است اما بررسيهاي وزارت بهداشت در سال 1402 نشان داد كه ميانه غلظت يد ادرارمادران باردار در 23 استان، كمتر از 150 است و در كل كشور به عدد 128 كاهش يافته است. نتايج اين بررسي نشان ميدهد كه اگرچه در سال 1402 ميانه غلظت يد ادرار كودكان 8 تا 11 ساله در 30 استان كشور از كف مطلوب (100) بالاتر بوده و به عدد 133 رسيده ولي اين ميانه هم در مقايسه با سالهاي 1375 تا 1393 كاهش شديدي دارد. كمبود يد در گروههاي سني مختلف، تاثيرات متفاوت دارد ولي در مادران باردار، نوزادان و گروه سني 8 تا 11 سال، به مرده زايي، سقط مكرر، اختلال رشد، ناشنوايي و اختلال گفتاري، عقبماندگي ذهني، كاهش ضريب هوشي، كوتاه قدي، اختلالات تكامل و اختلالات توليد مثل و باروري منجر ميشود.
حال خوب مادران باردار فقط در 8 استان كشور
طبق نتايج اين بررسي، در سال 1402 ميانه غلظت يد ادرار مادران باردار فقط در 8 استان گلستان، مركزي، همدان، سمنان، فارس، كهگيلويه و بوير احمد، خراسان جنوبي و يزد بالاتر از كف مطلوب و بين 151 (گلستان) تا 191 (يزد) بوده اما استانهاي قم با عدد 102، سيستان وبلوچستان و آذربايجان غربي با عدد 103 و آذربايجان شرقي با عدد 108، بدترين وضعيت را دارند و 5 استان با ميانه 110 تا 118 و 14 استان با ميانه 123 تا 146 در رديفهاي بعد قرار گرفتهاند.
كاهش معنادار مهمترين ريزمغذي در بدن دانشآموزان كشور
نتايج اين بررسي نشان ميدهد كه نيمه دهه 1370 و حدود 7 سال بعد از آغاز برنامه غنيسازي نمك طعام با يد، ميانه غلظت يد ادرار گروه سني 8 تا 11 ساله بهبود داشته و از 75 ميكروگرم در دسي ليتر (درسال 1368) به 205 در سال 1375 افزايش يافته اما در فاصله سالهاي 1380 تا 1393 تا سطح 165 الي 140 ميكروگرم در دسي ليتر پايين آمده كه البته باز هم بيشتر از كف مطلوب براي اين گروه سني بوده اما عدد به دست آمده در بررسي كشوري سال 1402 در مقايسه با وضع سهدهه اخير، كمترين محسوب ميشود. طبق نتايج بررسي 1402، ميانه غلظت ادرار گروه سني 8 تا 11ساله در استان آذربايجان غربي با عدد 89، حاكي از كمبود بحراني اين ريزمغذي در كودكان اين استان است و استانهاي آذربايجان شرقي، گلستان و قزوين هم با ميانه 101 تا 105 در وضع نزديك به بحران هستند ولي 13 استان با ميانه 111 تا 138 و 9 استان با ميانه 141 تا 159 شرايط بهتري دارند و ميانه ثبت شده در 6 استان با اعداد 162 (يزد) تا 178 (مركزي) نزديك به نتايج مطالعه سال 1393 است.
احمد اسماعيلزاده، مديركل دفتر بهبود تغذيه وزارت بهداشت، به «اعتماد» ميگويد: «طبق توصيه سازمان بهداشت جهاني، براي بررسي وضعيت ميزان يد در جمعيت يك كشور، بايد غلظت يد ادرار گروه سني 8 تا 11 سال بررسي شود و اگر اين غلظت، بيش از 100 ميكروگرم در دسي ليتر باشد، به معناي كفايت يد در بدن جمعيت كشور است. طبق نتايج پايش سال 1402 و با ميانهاي كه از گروه سني 8 تا 11 ساله به دست آورديم، ايران همچنان يك كشور بدون مشكل كمبود يد است و براي چند استان كه اعداد زير 100 يا نزديك به 100 داشتند، براي افزايش نظارت بر توزيع نمك يددار و مكمل يد اقدام كردهايم اما همچنان، وضع عمومي جامعه، مطلوب است اگرچه كه شيب نزولي ميانه 1402 نسبت به پايشهاي قبلي را هم شاهديم.»
اسماعيلزاده، اشاره ميكند كه مهمترين دلايل كمبود يد در برخي استانها، فقر يد در خاك و آب كشور، افزايش مصرف نمك خوراكي فاقد يد، مصرف ناچيز غذاهاي دريايي يا نحوه غلط مصرف نمك يددار در هنگام پخت غذاست و ميگويد اگرچه كه تمام منابع غذايي و حتي ميوهها و حبوبات و گوشت قرمز هم حاوي مقاديري از يد هستند اما با مصرف اين غذاها، نياز بدن تامين نخواهد شد بلكه تنها راه، استفاده از نمك طعام حاوي يد است.
مديركل دفتر بهبود تغذيه وزارت بهداشت با وجود ابراز رضايت نسبي از ميزان ريز مغذي يد در جمعيت عمومي كشور، وضع مادران باردار را يك هشدار ميداند و ميگويد: «ميانه غلظت يد ادرار مادران باردار بايد بالاي 150 ميكروگرم در دسي ليتر باشد ولي طبق بررسي ما در سال 1402 در كل كشور به عدد 128 رسيده و از ميانه مطلوب پايينتر آمده و در مرز هشدار است. دليل نگراني ما، گستردگي خطرات ناشي از كمبود يد براي جنين و نوزاد است چون با تداوم كمبود يد در سه ماه پاياني بارداري، سقط جنين، اختلال در تكامل، ناشنوايي، عقب ماندگي ذهني، تيروييديسم (اختلال كمكاري تيروييد نوزادان) اختلالات اسكلتي، كاهش ضريب هوشي، برخي بيماريهاي چشمي در جنين و نوزاد افزايش خواهد داشت. البته عددي كه در اين بررسي به دست آورديم، آسيبي براي جنين ندارد چون سقط و مردهزايي در ميانه كمتر از 70 ميكروگرم اتفاق ميافتد ولي دليل فاصله ميانه فعلي تا ميانه مطلوب، در حال بررسي است و از مديران استاني خواستهايم كه بر توليد و عرضه نمك يددار در كارخانه و بازار نظارت كنند و قرار است در مراكز بهداشت و مطبها هم، مكمل فوليك اسيد و يد براي مادران باردار توزيع و تجويز شود.»
جدول ارزش تغذيهاي نشان ميدهد كه غذاهاي دريايي، لبنيات، نمك يددار و تخم مرغ، بهترين مواد غذايي تامينكننده يد مورد نياز بدن هستند اما مصرف حبوبات، خشكبار، برنج، گوشت بوقلمون و ميوههايي همچون توت فرنگي و آناناس و موز هم درصدي از نياز يد بدن را تامين ميكند. با توجه به شيب نزولي ميانه غلظت يد در كودكان 8 تا 11 ساله و مادران باردار در طول 10 سال اخير، اين سوال مطرح ميشود كه آيا گراني قيمت مواد غذايي و حذف يا كاهش مصرف اقلام گران اما مفيدي همچون غذاهاي دريايي و لبنيات و گوشت قرمزاز سفرهها به دليل مشكلات معيشتي خانوار و بخصوص، سوءتغذيه فراگير در 8 استان سيستان و بلوچستان، هرمزگان، كهگيلويه و بوير احمد، ايلام، خوزستان، بوشهر و كرمان، دليل اين شيب نزولي و بروز وضعيت هشدار بابت تبعات كمبود يد در بدن مادران باردار و كودكان 8 تا 11 ساله نبوده است؟
اسماعيلزاده اين فرض را رد نميكند و ميگويد: « يكي از شاخصهاي سوءتغذيه، كمبود يد هم هست چون يد، يك ريزمغذي است ولي اين بررسي به ما نشان داد كه لزوما در استانهاي دچار ناامني غذايي با مشكل حادي بابت كمبود يد در مادران باردار يا گروه سني 8 تا 11 سال مواجه نيستيم. به عنوان نمونه، كهگيلويه و بويراحمد و خراسان جنوبي، از استانهاي دچار ناامني غذايي هستند در حالي كه سال 1402 ميانه غلظت يد ادرار مادران باردار در استان كهگيلويه و بوير احمد 178 و در استان خراسان جنوبي 187 و حتي بالاتر از ميانه مطلوب بوده اما در استان تهران اين عدد 110 و در وضع خطرناك و بسيار پايينتر از ميانه مطلوب است. در استانهاي هرمزگان و بوشهر و مازندران و گيلان كه در جوار دريا هستند، ميانه يد ادرار مادران باردار بسيار كمتر از ميانه مطلوب است ولي استان گلستان كه از نظر اقتصادي هم در گروه مناطق برخوردار نيست، ميانهاي بالاتر از عدد كشوري دارد و به نظر ميرسد در
4 استان دريايي، هراس زنان باردار از مصرف ماهي و ميگو به دليل شائبه آلودگي جيوه در غذاهاي دريايي، دليل مهمي براي كاهش غلظت ميانه يد اين گروه از جمعيت اين مناطق باشد در حالي كه ميانه غلظت يد گروه سني 8 تا 11 ساله در استانهاي هرمزگان، مازندران و گيلان، حتي از ميانه كشوري هم بالاتر است ولي در سوي مقابل، دانشآموزان استان گلستان با مساله كمبود ميانه غلظت يد مواجهند. بنابراين، در مجموع ميتوان گفت كه كاهش ميانه غلظت يد در مادران باردار و گروه سني 8 تا 11 ساله، ممكن است دليلي غير از كاهش مصرف برخي اقلام غذايي گران قيمت داشته باشد و به تبليغات و ادعاهاي فضاي مجازي و فعالان طب سنتي درباره مزاياي نمك دريايي، نظارت ناكافي سازمان غذا و دارو بر توليد نمكهاي يددار و سكوت در قبال عرضه غيرقانوني نمكهاي بدون يد در عطاريها مربوط است چون منبع اصلي تامين يد در كشور ما، نمك طعام است.»
فروشندگاني كه به قانون التزام ندارند
با جستوجو در فضاي وب، صفحات متعددي با موضوع خريد اينترنتي نمك دريايي و صورتي و بنفش باز ميشود. اغلب صاحبان اين صفحات، فروشندگان نمكهاي معدني هستند و براي تبليغ كالاي خود، بخشي را به معرفي آنچه ميفروشند و بخشي ديگر را به توضيح مضرات نمكهاي حاوي يد اختصاص دادهاند و بدون ارايه اسناد علمي، مدعي مزاياي نمك طبيعي و فاقد يد هستند. انتهاي اغلب صفحات، نماد تجارت الكترونيكي درج شده كه اعتبار بسياري از نمادها هم، مدتها قبل به پايان رسيده ولي فروشگاه مجازي انواع نمكهاي معدني همچنان برقرار است. صاحب يكي از صفحات، مدعي است كه نمكهاي استخراج شده از معادن هيماليا را عرضه ميكند. در اين وبسايت، بسته يك كيلويي پودر نمك صورتي هيماليا به قيمت 550 هزار تومان و بسته يك كيلويي نمك سياه هيماليا به قيمت 525 هزار تومان فروخته ميشود در حالي كه مبناي قيمتگذاري نامعلوم است و هيچ سندي براي تاييد اعتبار مكاني، خلوص يا باقي ويژگيهاي محصولات پاكستاني، موجود نيست. مشاهدات «اعتماد » نشان ميدهد كه هماكنون در بسياري از فروشگاههاي عرضه مواد غذايي و عطاريها، بستههاي كوچك و بزرگ نمكهاي بدون يد فروخته ميشود در حالي كه طبق آييننامههاي عرضه نمك طعام، فروش نمك خوراكي بدون يد براي مصارف خانگي ممنوع است و توليد، تصفيه و بستهبندي اين محصول هم تابع ضوابط مشخص است چنانكه طبق نسخهاي از اين آييننامه، ميزان يد موجود در نمك طعام مورد مصرف خانوار بايد معادل 40 ميكروگرم در گرم (40 PPM) باشد. بررسيهاي «اعتماد» نشان ميدهد كه هم در دهه 1380 و هم در دهه 1390، در نمونهبرداريهاي پراكنده از نمك طعام عرضه شده در استانهاي مختلف، موارد متعددي از بستهبنديهاي كارخانهاي فاقد يد يا حاوي يد كمتر از ميزان استاندارد، شناسايي شده آن هم در حالي كه تمام بستهبنديها، ممهور به برچسب سازمان ملي استاندارد و پروانه سازمان غذا و دارو و وزارت بهداشت بوده است.
خاك و آب ايران يد ندارد
دو سال قبل، معاون وزارت بهداشت اعلام كرد كه سرانه مصرف نمك در ايران تا 4 برابر استاندارد جهاني است در حالي كه ميزان مصرف روزانه نمك، بايد كمتر از 5 گرم باشد. بالا بودن سرانه مصرف نمك در مقابل كاهش ميانه غلظت يد در مادران باردار و گروه سني 8 تا 11 ساله كشور، تناقض ديگري است كه باز هم دليل اصلي كاهش اين ريزمغذي را در هالهاي از ابهام قرار ميدهد و فرضيه تاثير عوامل ديگري همچون فقر غذايي را پررنگ ميكند ولي ناصر كلانتري؛ استاد تمام دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي و رييس سابق انيستيتو تحقيقات تغذيه، با رد تاثير تغذيه در بروز كمبود يد، تاكيد دارد كه كمبود اين ريزمغذي در ايران طي دهه اخير، فقط به دليل فقر ذخاير يد در آب و خاك كشور و افزايش مصرف نمكهاي غير استاندارد بدون يد است و ضمن آنكه تاثير كمبود يد در بدن مادران باردار و گروه سني 8 تا 11 ساله را بسيار نگرانكننده ميداند، به « اعتماد » ميگويد: « نقش ريزمغذيها در اعمال و عملكرد تخصصي تكتك بافتهاي بدن، بسيار حياتي است. ما ميتوانيم كمبود آهن يا ويتامين D را با مكملهاي تقويتي برطرف كنيم ولي عوارض ناشي از كمبود يد، پايدار و غير قابل بازگشت است. يد، مهمترين عنصر مورد نياز براي توليد و ساخت هورمونهاي غده تيروييد است و هورمونهاي غده تيروييد، زير بناي تكامل مغزي و جسمي كودكان است. عوارض كاهش ترشح هورمونهاي تيروييد در تمام دوران حيات باقي خواهد ماند. كمبود يد در بدن مادر باردار، به مردهزايي و سقط منجر ميشود و نوزاد و فرزند چنين مادري، از ابتداي تولد دچار عقبماندگي ذهني با طيف خفيف تا شديد، اختلال رشد، سوءتغذيه، درجاتي از كندي حافظه، كوتاه قدي، عفونتهاي مكرر، اختلال در توليد مثل و باروري خواهد شد. اولين پايش كمبود يد در اواخر دهه 1340 در كشور انجام شد كه در همان زمان، نتايج تكاندهندهاي از كمبود شديد يد و به خصوص در ساكنان استان تهران و مناطقي همچون شهريار و ورامين به دست آمد. اوايل دهه 1360 در بررسي مجدد معلوم شد ايران هم مثل بسياري از كشورهاي جهان با يك مشكل اقليمي درگير است به اين معنا كه در بسياري از مناطق كشور با فقر گسترده يد در منابع آبي و خاكي مواجهيم. ساكنان چنين مناطقي، چه فقير باشند و چه غني، صرفنظر از اينكه چه رژيم غذايي دارند، دچاردرجاتي از كمبود يد خواهند شد چون در اين مناطق، دام و طيور، علوفه و دان و آب بدون يد ميخورند و سبزي و ميوه هم با آب و خاك خالي از يد رشد ميكند و بنابراين، گوشت و لبنيات و سبزيجات و ميوههاي به دست آمده در اين مناطق هم فاقد يد است. دليل اصلي فقر يد در اين مناطق هم، شسته شدن يد موجود در خاك و آب بر اثر بارندگيها و سيلابها و فرسايش خاك است و تنها راه جبران اين معضل در چنين مناطقي، علاوه بر توزيع مكمل يد براي مادران باردار و كودكان، غنيسازي آب و انواع نهادههاي دامي و خاك و كود مزارع و باغات با يد است .در سراسر كشور هم پايش نمك طعام بايد هر ساله و بهطور مستمر انجام شود چون ممكن است بسياري از كارخانهها در افزودن يد به نمك خوراكي سهل انگاري كنند و حتي درصد يد موجود در نمك را با اعداد غير واقعي ثبت كنند. جمعآوري و برخورد با عرضه نمكهاي خوراكي فاقد يد بايد بهطور جدي در دستور كار وزارت بهداشت باشد ولي متاسفانه در شرايطي كه تبليغات گسترده درباره فوايد نمكهاي بدون يد، ذهن و فرهنگ خريد خانوار را تحت تاثير قرار داده، هيچ برخوردي با عرضه نمك فاقد يد كه در واقع يك ماده ممنوع از مصرف است را شاهد نيستيم. رها كردن چنين پايشها و برخوردهايي، به همين نتيجهاي كه امروز ميبينيد منجر شده چنانكه زحمات گسترده كارشناسان در اواخر دهه 1360 براي اجباري شدن توزيع نمك طعام حاوي يد و ممنوعيت عرضه نمك بدون يد با سهلانگاري مستمر طي دهه اخير، بياثر شده است. پايش ذخاير يد در بدن مادران باردار و كودكان، شاخص توسعه كشور است و همانطور كه كارشناسان سازمان جهاني بهداشت حدود 4دهه قبل اعلام كردند، كمبود ذخاير اين ريز مغذي حياتي، توسعه كشور را مختل خواهد كرد چون فرزنداني به جمعيت كشور اضافه خواهند شد كه در بهترين حالت، حتي آموزشپذير نيستند و ضريب هوشي بالايي ندارند و بنابراين، در توسعه و پيشرفت كشور موثر نخواهند بود.»