وحيد تاج و ادامه خطاهاي فرهنگي
نيوشا طبيبي
۱- همين چند ساعت پيش داشتم اينستاگرام را بالا و پايين ميكردم و به ويديويي رسيدم كه چند جوان خوشپوش و برازنده با ظاهري مودبانه وسط يك بازار سنتي ايران در حال رقص دستهجمعي و تمرين شدهاي با آهنگ تركيبي فولكلور - مدرن بودند. اين رقص در نهايت هنرمندي و زيبايي بود، آميزهاي از رقص سنتي و جديد با حفظ اسلوب و فرم ايراني. كاري به شكل هنري داستان ندارم، از اين تعجب كردم كه اگر همين كار را پنج، شش سال پيش ميكردند، به ساعتي نكشيده رسانهها تيتر ميزدند كه «هنجارشكنان در فلان بازار با مساعدت و سرعت عمل نهادهاي ذيربط دستگير و تحويل مقامات قضايي شدند!» اما حالا هم اين رقصندهها و هم صدها رقصنده ديگر در سراسر كشور از رقصهاي جمعي و فرديشان فيلم ميگيرند و در صفحات اجتماعي منتشر ميكنند و نه هنجاري شكسته ميشود و نه به كيان فرهنگ آسيبي ميرسد و نه زشتي و بدي و نادرستي ترويج ميشود. اصلا چرا بايد چنين پديدههايي را با ارزشگذاريهاي غليظ و شديد و سليقهاي و براساس بيتدبيري قضاوت كرده و با آنها برخورد امنيتي بكنيم؟
۲- در خبرها بود كه آقاي وحيد تاج، خواننده محترم و هنرمند موسيقي ايراني از رفتن به روي صحنه منع شده است. لحظه دردناكي بود؛ اين هنرمند مودب و آراسته در كنسرتي كه بايد خودش به عنوان خواننده فارسي آن آواز ميخواند، بنا بر تصميم «حراستها» روي صندلي و بين تماشاگران نشست. خواننده آذري كنسرت، از اينكه بخش فارسي كنسرت بدون حضور و صداي وحيد تاج خواهد بود، اظهار تاسف كرد. وحيد تاج در همين چند ماه گذشته، خارج از ايران دهها اجرا داشته است. او مروج موسيقي فاخر ايراني است. از معدود خوانندگاني است كه هنوز راه خود را گم نكرده و از شيوهاي كه آموخته و انتخاب كرده به هواي پول عدول نكرده. من اجراهاي خارج از ايران او براي غيرايرانيان را ديدهام. به راستي فاخر، زيبا، هنرمندانه، همراه با ادب ايراني بودهاند. وحيد تاج در اين تور كنسرتش نماينده هنر و هنرمند ايراني بوده، روشن است كه انتظار پاداشي ندارد و مشغول به كار خودش است، اما اين تصميمات و ممنوعيتهاي غليظ و شديد و سليقهاي و بيمنطق سبب بروز ناهنجاري ميشود نه اجراي موسيقي فاخر ايراني در خارج از ايران و رساندن پيام صلح و دوستي و مهرباني تاريخي ما ايرانيان به جهان.
۳- در اين سالها پديدههاي عجيبي در شبكههاي مجازي رشد كردهاند. مختص به جامعه ما نيست و در همه جاي جهان چنين بوده و هست. اما اقبال نشان دادن 12 -10 ميليون نفر به آدمي كه بيوقفه فحاشي ميكند و تبديل اين فحاش به شخصيتي محبوب كه يك بازيگر مدعي روشنفكري هم با او عكس يادگاري ميگيرد، ناهنجاري است و تاثيري ژرف بر فرهنگ عمومي ميگذارد كه گذاشته است. اين پديدهاي زشت و مخرب است كه زير گوش همان «حراست»هايي كه وحيد تاج را از رفتن روي صحنه منع ميكنند، رشد ميكند و فراگير ميشود. چنين است كه قبح زشتگويي و ولنگاري در سخن گفتن و حتي نوشتن در رسانههاي رسمي هم ميشكند، تاييد دوستي و عكس دو نفره هم صحه گذاشتن بر عمل فحاش است. بازيگر گندمنماي جوفروش با فحاش اينستاگرامي!
ما در سنت ايراني، براي آنچه ميشنويم و ميبينيم و ميچشيم، حرمت قائل هستيم. خو گرفتن به زشتيها را پليدي ميدانيم. اما با تاسف و بيپرده بايد گفت كه در و ديوار و سياستهاي فرهنگي و نحوه عمل تمام اركان فرهنگي كشور مروج زشتي و سبب پر و بال گرفتن ضدفرهنگترين جريانهاي ممكن شدهاند. ما از سر غفلت ريشه ضعفهاي فرهنگيمان را در آهنگهاي بيمقدار خوانندهاي بيادب و وقيح جستوجو ميكنيم و ميخواهيم او را سانسور و مهار كنيم. عجيب است كه پنج دهه بر همين راه رفته و به جايي كه نرسيدهايم هيچ، آنچه داشتيم را هم از دست دادهايم.
سياستگذاران و مديران فرهنگي بودند كه راه را براي ساسيمانكنها گشودند. آنها سبب شدند كه فلان خواننده موسيقي سنتي كه قرار بود بر جاي پدربزرگوارش بنشيند و راه را ادامه بدهد به خوانندهاي نازل و بازاري تبديل شود و آواز رديفي و اصيل ايراني كه بخشي از ميراث تاريخي ماست، كمرنگ شود.
حيف كه مديران فرهنگي ما به جاي حمايت از جريانهاي سالم فرهنگي، ترويج ذوق سليم و ارتقاي سطح سليقه مردم به ساختن هزارپا و زودپز رضايت دادند، موسيقي مشكاتيان و شجريان و پايور را به محاق بردند و با برخوردهاي سياسي و سليقهاي و غليظ و شديد و البته بيهوده، تاثيري مخرب بر فرهنگ ملي ايران به جا گذاشتند.