• 1404 سه‌شنبه 2 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6025 -
  • 1404 سه‌شنبه 2 ارديبهشت

ناتو جز تعامل با روسيه گزينه ديگري دراختيار ندارد

موتور محركه جبهه شرقي

الكساندر گابويف

همزمان با تلاش‌هاي ترامپ براي پايان دادن به جنگ در اوكراين به واسطه نزديكي به پوتين، مساله روسيه و گفتمان غرب در برابر مسكو در كانون توجه رسانه‌ها و موسسه‌هاي مطالعاتي و تينك‌تنك‌هاي امريكايي و اروپايي قرار گرفته است. برخي تحليلگران ضمن انتقاد از رويكرد و استراتژي غرب و حمايت تمام‌قد ناتو از اوكراين بر اين باورند كه در شرايط كنوني كه هم‌صدايي روسيه با بازيگر قدرتمندي چون چين افزايش يافته و زمينه براي افزايش قدرت جبهه شرق هموارتر از هر زمان ديگر شده، از همين رو غرب مي‌بايست براي كاهش تنش و زمينه‌سازي جهت تعامل با روسيه گفتمان خود را تغيير داده و به كرملين اين اطمنيان را بدهد كه تهديدي وجودي براي اين بازيگر نخواهد بود. از منظر اين گروه، تداوم سياست روسيه‌ستيزي صرفا به گفتمان جنگ و رويارويي دامن زده و حتي اين احتمال را برجسته مي‌كند كه در صورت پايان بحران در اوكراين، طرفين در باب مسائل ديگر درگير تنش‌هاي جدي‌تري خواهند شد. اين گروه از تحليلگران بر اين باورند كه نظم جهاني در قياس با عصر جنگ سرد تغيير كرده و نظم تك‌قطبي جاي خود را به نظمي چند قطبي داده است؛ در چنين قابي پيروي از استراتژي‌هايي كه صد سال گذشته جواب مي‌داد، صرفا مي‌تواند شكاف‌ها را تعميق و در عين حال عريان‌تر كند. آنچه در اين نوشتار آمده، تحليل يكي از تحليلگراني است كه ضمن انتقاد از رويكرد و سياست اروپا و همچنين اشاره به شكست رژيم تحريم‌هاي غرب، بر تعامل با مسكو تاكيد دارد و معتقد است، اين گزاره تنها راه خروج از بحران حاكم است. روزنامه اعتماد با هدف بازتاب نگاه رسانه‌هاي غربي درباره روابط روسيه با امريكا و كشورهاي اروپايي در شرايط كنوني يادداشت فوق را كه در آخرين شماره نشريه فارن‌افرز منتشر شده ترجمه كرده، متن ترجمه به تفصيل در ادامه آمده است.

 

حمله نظامي روسيه به اوكراين در فوريه 2022 مسير تاريخ را تغيير داد، اما اين جنگ بيش از هر چيز و فراتر از آنچه كه بسياري از غيرروس‌ها تصور مي‌كردند؛ مسير تاريخ روسيه را تغيير داد. هيچ آتش‌بسي، حتي آتش‌بسي كه با ميانجيگري رييس‌جمهور ايالات‌متحده كه به همتاي روس خود علاقه‌مند است، نمي‌تواند از ميل و رغبت پوتين براي رويارويي با غرب كه به يك گفتمان رايج در حيات سياسي-اجتماعي روس‌ها تبديل شده است، بكاهد. حتي پايان جنگ در اوكراين نيز نمي‌تواند ميزان تعميق روابط روسيه تحت رياست پوتين با چين را كاهش دهد. پس از جنگ اوكراين، پوتين رويه اقتدارگرايانه‌تري را درپيش گرفت و غرب‌ستيزي كه به عنوان گفتمان رايج در جامعه روسيه بود، نسبت به گذشته فراگيرتر شد. از سال 2022، كرملين تدابير سياسي و امنيتي گسترده‌اي را در برابر مخالفان سياسي و فعالان ضد جنگ و متمايل به غرب در داخل كشور سازمان داد. ده‌ها ميليون روس، ازجمله مقامات ارشد و بسياري از طبقه مرفه اين كشور، اكنون غرب را به عنوان يك دشمن فاني مي‌بينند.

سه سال از تلاش قابل توجه مقامات امريكايي و اروپايي براي مقابله با سياست‌هاي نظامي پوتين مي‌گذرد. علي‌رغم ميل باطني، گاهي ناخواسته از اين رويكرد پوتين كه قائل بر اين است كه غرب از روسيه خشمگين است و درگيري ميان روسيه و غرب وجودي است، تاثير پذيرفتند.

استراتژي رهبران غربي در برابر روسيه، فاقد يك رويكرد منسجم و بلندمدت است و صرفا توأم با عباراتي است كه مي‌تواند درباره قدرت غرب در برابر روسيه ترديد ايجاد كند. به عنوان مثال، در سال 2024، كاجا كالاس، نخست‌وزير وقت استوني و ديپلمات ارشد اتحاديه اروپا، به عنوان معاون رييس كميسيون اروپا و نماينده عالي اتحاديه اروپا در امور خارجي و سياست امنيتي اظهار داشت كه رهبران غربي نبايد نگران باشند كه تعهد ناتو به پيروزي اوكراين مي‌تواند باعث تجزيه روسيه شود. ماشين تبليغاتي كرملين مشتاقانه اين بيانيه را منتشر كرد تا ثابت كند كه تجزيه روسيه آخرين بازي غرب است كه در انتهايش بازنده خواهد شد. دونالد ترامپ، رييس‌جمهور ايالات‌متحده امريكا به دنبال پايان دادن هر چه سريع‌تر به جنگ اوكراين است و اين سياست دوام و بقاي ائتلاف ترانس آتلانتيك را با ابهاماتي مواجه كرده است، اما حتي اگر پيشنهادهاي ترامپ به پوتين منجر به گرم شدن سطحي در روابط امريكا و روسيه شود، بي‌اعتمادي ريشه‌دار پوتين به غرب، مصالحه حقيقي را غيرممكن خواهد كرد.

او مطمئن نيست كه آيا ترامپ موفق خواهد شد كه اروپا را براي احياي روابط با روسيه سوق دهد؟ ازسوي ديگر، پوتين به خوبي مي‌داند كه در سال 2028، دولت جديد ايالات‌متحده ممكن است سياست متفاوتي را دنبال كند. تعداد غيرقابل توجهي از شركت‌هاي امريكايي براي بازگشت به روسيه انتظار مي‌كشند. از همه مهم‌تر اينكه پوتين از روابط استراتژيك خود با شي جين پينگ، رهبر چين صرف نظر نخواهد كرد.

كرملين با استقبال از فناوري چين اتكاي خود به بازارها و سيستم مالي چين و تعميق روابط امنيتي خود با پكن ادامه خواهد داد، حتي اگر اين امر اين كشور را در مسير برخورد با واشنگتن قرار دهد. با اين وجود، غير موثر بودن سياست مماشات ترامپ در برابر روسيه مي‌تواند رهبران ديگر كشورها بالاخص رهبران كشورهاي اروپايي را وادار كند تا سياست مهار روسيه را دوچندان كنند يا حتي خصومت خود را با اين كشور به‌طور آشكار ابراز نمايند. اما اين به تنهايي يك اشتباه خواهد بود؛ زيرا حكومت پوتين به احتمال قوي از درون فرو نخواهد ريخت. از اين رو، سياست و راهبرد اروپا در برابر روسيه صرفا يك راهبرد كوتاه‌مدت است و در بلندمدت جواب نخواهد داد.

در اين ميان گروهي مدعي‌اند، با اين حال، حتي اگر روزي پوتين از صحنه خارج شود و همان‌طور كه محتمل است، رهبران بعدي روسيه از حلقه داخلي او برخاسته باشند، آنها انعطاف بيشتري در ترسيم مسير كشور خواهند داشت و برخي انگيزه‌هاي عملي لازم را براي اصلاح مسير سياسي كشور دارند. اگرچه مردم روسيه آرام هستند، اما پوتين از نظر داخلي ضعيف است. تنها راه در مقابل جانشينان پوتين، بهبود موقعيت بين‌المللي روسيه از طريق ايجاد توازن مجدد در سياست خارجي اين كشور خواهد بود. بنابراين، حتي در شرايطي كه رهبران اروپا قدرت بازدارندگي خود را در برابر روسيه تقويت مي‌كنند، بايد براي استفاده از فرصتي كه ممكن است با خروج پوتين از صحنه باز شود، آماده شوند.

آنها بايد رويكرد جديدي در روابط خارجي خود با روسيه ارايه نمايند. مانند توهم تبديل شدن به يك شريك اقتصادي و استراتژيك قوي براي غرب، روسيه بايد مانند آلمان غربي پس از جنگ جهاني دوم كاملا متحول شود. آنها بايد شرايط خاصي را براي همزيستي مسالمت‌آميز ارايه كنند، مانند راهبردهاي كنترل تسليحات و اشكال وابستگي متقابل اقتصادي كه مانع از تسليح هر يك از طرفين مي‌شود. رهبران اروپايي (و همچنين سياستمداران امريكايي كه با ترامپ در رابطه با روسيه هم‌نظر نيستند مي‌بايست از اين گزاره پيروي كنند). همچنين با شفاف‌تر كردن مواضع خود در قبال روسيه گامي در جهت اقناع نخبگان و رهبران اين كشور براي لزوم تغيير در سياست خارجي اين كشور بردارند. همه در كرملين در وسواس ضدغربي پوتين اشتراك‌نظر ندارند.

برخي نخبگان روسي در اين خصوص اعتراف مي‌كنند كه جنگ در اوكراين نه تنها يك جنايت اخلاقي بلكه يك اشتباه استراتژيك بود. هر چند تصور رابطه بهتر با كشورهاي غربي براي عمل‌گرايان آسان‌تر باشد، احتمال پيروزي آنها در طول جنگ قدرت اجتناب‌ناپذيري كه پس از پايان دوره پوتين برجاي مي‌ماند، بيشتر مي‌شود. تغيير پيام غرب به روسيه نه تنها آمادگي خوبي براي آينده است بلكه در حال حاضر نيز سياست خوبي است. اگر رهبران غربي از تقويت روايت كرملين مبني بر اينكه مصمم به دامن زدن به رويارويي بي‌پايان با روسيه هستند دست بردارند، اين امر به نوبه خود مي‌تواند جذابيت پوپوليست‌ها را در هر دو جناح راست افراطي و چپ افراطي كاهش دهد.

اگر رهبران غربي همچنان بر اين ايده كه بحث در مورد اينكه همزيستي با روسيه بي‌فايده است، پافشاري كنند، اين ريسك به وجود خواهد آمد كه رهبران آتي كرملين در مسيري خطرناك قرار گرفته و احساس كنند كه چاره‌اي جز تداوم مواضع پوتين از جمله وابستگي به چين ندارند. برخي در غرب ممكن است احساس كنند كه در طول سه سال گذشته، آنها دريافتند كه توانايي بسيار كمي براي تغيير جهت‌دهي سياست خارجي روسيه دارند. اما آنها ابزارهايي دارند كه هنوز به‌ طور كامل از آنها استفاده نكردند. پوتين هزينه انتقاد از جنگ را گران تلقي مي‌كند و همزمان آن را وسيله‌اي براي توزيع مجدد قدرت و ثروت در روسيه قرار داد. ذي‌نفعان اصلي اين جنگ، البته، حلقه نزديك به پوتين و شبكه‌هاي حمايتي آنها مي‌باشد. برخي از آنها، خروج شركت‌هاي خارجي و چندمليتي از روسيه را به مثابه فرصتي براي خريد دارايي‌هاي مستهلك شده يا صرفا مصادره آنها با حمايت افراد قدرتمند داخلي، مانند رمضان قديروف، رهبر چچن، مي‌ديدند. با اين حال، فراتر از ثروتمندان، ده‌ها هزار فرصت‌طلب ديگر هستند كه از جنگ منتفع شدند، مانند كارآفريناني كه از اين رويارويي درآمد كسب مي‌كنند. فراتر از حلقه‌هاي نزديك به قدرت، صدها هزار متخصص يقه سفيد، به ويژه در حوزه «آي تي»، امور مالي و خدمات تجاري به دليل مهاجرت همتايان مخالف جنگ خود و نياز مبرم كشور به افراد متخصص و صاحب‌نظر در اين حوزه، از حقوق بالاتري بهره‌مند شدند. سرانجام، پوتين با تكيه بر مردان بسيج شده در جبهه، حمايت كارگران كارخانه‌هاي نظامي و اعضاي خانواده‌شان سياست‌هاي خود را پيش مي‌برد.

به گفته كرملين، در ژوئن 2024 حدود 700 هزار روس در خط مقدم بودند. ميانگين حقوق سربازان روسي در حال حاضر نزديك به دو هزار دلار در ماه است كه دو برابر ميانگين ملي و چهار برابر ميانگين كلي در ده‌ها منطقه‌اي است كه بيشترين سربازان را به خدمت گرفتند. از آغاز جنگ، بيش از 800 هزار سرباز روسي كشته يا زخمي شدند.

دولت براي خانواده هر مجروح يا قرباني جنگ تا 80 هزار دلار كمك مالي ارسال كرده است. بنابراين، پول‌پاشي‌هاي كرملين توده‌هاي عظيمي از مردم را شكل داده است كه پيشرفت مادي و آينده شغلي خود را مديون جنگ با اوكراين مي‌بينند.

در سال 2024، كرملين برنامه‌اي را براي جذب و استخدام كهنه‌سربازان در نهادهاي دولتي ارايه داد. جنگ همچنين ابزاري براي كارگران بخش دولتي روسيه است كه به دنبال تحرك اجتماعي به سوي بالا هستند. بروكرات‌هاي غيرنظامي شغل جديدي پيدا كردند. كار در سرزمين‌هاي اشغالي اوكراين به مثابه يك سكوي پرتابي براي آنها تبديل شد كه باعث تسريع ارتقاي شغلي آنها مي‌شود. براي صدها هزار كارمند فعال در حوزه‌هاي اطلاعاتي و امنيتي، دستگيري عوامل غربي و اوكرايني و دستگيري فعالان ضد جنگ راهي براي ارتقاي موقعيت شغلي است. همه اين عوامل بروكراسي روسيه را بسيار سياست‌زده كرده است. حتي در نهادهاي نسبتا عملگرايانه سابق مانند بانك مركزي، تكنوكرات‌هاي فارغ‌التحصيل در محافل آكادميك غربي در حال تبديل شدن به جنگجوياني هستند كه با تحريم‌هاي غرب مبارزه مي‌كنند.

مدت‌ها قبل از جنگ اوكراين و به لطف سياست‌هاي اقتدارگرايانه پوتين، جامعه روسيه رويكردي منفعلانه‌اي را در قبال سياست‌هاي ضد غربي دنبال مي‌كرد. اما در سال‌هاي اخير، كرملين مهندسي اجتماعي گسترده‌اي را با هدف نهادينه‌سازي رويكرد بي‌اعتمادي به غرب در ذهن جامعه روسي، آغاز كرد. در سپتامبر 2022، برنامه‌هاي تبليغاتي هفتگي در تمام مدارس روسيه ارايه شد كه روايت‌هاي طرفدار جنگ را به عنوان درس ميهن‌پرستي به دانش‌آموزان آموزش مي‌داد. دولت در سرگرمي و فرهنگ مداخله‌گرتر شده است. برچسب «افراطي» زدن به نويسندگان مخالف و ايجاد دادگاه‌هايي عليه ليبرال‌هاي مخالف جنگ، جملگي بر اين دلالت دارد كه كرملين با الهام گرفتن از حزب كمونيست چين، به دنبال ايجاد يك پرده آهني ديجيتال است. فروپاشي اخير و ناگهاني دولت بشار اسد در سوريه نشان داد كه حتي اقتدارگرايانه‌ترين نظام‌هاي سياسي نيز ممكن است شكننده‌تر از آنچه به نظر مي‌رسند، باشند، اما سقوط حكومت پوتين بعيد است، اما اگر پول نقدي كه براي خريد منتقدان بالقوه نياز دارد، كاهش يابد شايد شرايط غير‌قابل پيش‌بيني شود.

 

شيپور جنگ

جنگ در اوكراين به‌ طور مقطعي سياست خارجي روسيه را منحرف نكرد، بلكه آن را براي هميشه تغيير داد. سياست خارجي روسيه تابع سه هدف است: ايجاد اتحاد سياسي-اجتماعي در داخل براي حمايت از سياست‌هاي همسو با جنگ، دور زدن و بي‌اعتبار كردن تحريم‌ها و در‌نهايت انتقام از غرب به خاطر حمايتش از اوكراين. مقامات روسيه سرمايه‌گذاري‌هاي بزرگ و در عين حال جديدي را روي همكاري با حكومت‌ها و سازمان‌هايي معطوف كردند تا از طريق آنها براي غرب هزينه‌تراشي كنند. همسويي و تعميق روابط ميان روسيه و كره‌شمالي مصداق بارزي بر اين مدعي است. اگر جنگ پايان يابد و ايالات‌متحده تحريم‌هاي خود را لغو كند، كرملين ممكن است به ‌طور موقت برخي فعاليت‌هاي بلند‌پروازانه ضد‌امريكايي خود را متوقف كند، اما زماني كه تيم ترامپ از در كاخ سفيد خارج شد، ظرفيت ازسرگيري اين فعاليت‌ها را حفظ خواهد كرد. كرملين همچنين براي حفظ و گسترش روابط خود با كشورهاي در حال توسعه در سراسر جهان از طريق تخفيف كالاهاي روسيه و افزايش صادرات به هند و آسياي جنوب شرقي، آفريقا، خاورميانه و امريكاي لاتين تلاش‌هايي كرده است.

مهم‌تر از همه، روسيه به سمت چين روي آورده است. قبل از جنگ، دو كشور در حالت وابستگي متقارن و نامتقارن قرار داشتند كه در آن چين اهرم‌هاي بيشتري داشت، اما روسيه با حفظ روابط تجاري، مالي و فناوري با اروپا، شرط‌هاي خود را حفظ كرد. با اين حال، از سال 2022، پوتين به وابستگي عميق‌تر به چين در ازاي حمايت پكن از مسكو در جنگ اوكراين روي آورده است. كرملين توانسته جنگ را به مدت سه سال همچنان ادامه دهد و اين تنها به لطف جريان انتقال سلاح چين است. اقتصاد روسيه سرپا مانده است، زيرا چين اكنون 30درصد از كالاهاي صادراتي روسيه را خريداري مي‌كند؛ اين رقم در سال 2021 تنها 14درصد بود. همچنين روسيه 40درصد واردات خود را از چين تامين مي‌كند، درحالي كه اين رقم قبل از جنگ 24درصد بود.

پكن همچنين با همكاري مسكو يك ساز و كار معاملاتي با يوان براي انجام تجارت خارجي ايجاد كردند. روسيه قمار كرده است؛ آيا اين وابستگي نتيجه خواهد داد؟ از آنجايي كه پكن حريف اصلي واشنگتن است، از نظر كرملين، تقويت چين يك سرمايه‌گذاري استراتژيك براي نابودي برتري جهاني امريكا است. به همين دليل، روسيه اكنون برخي از برنامه‌ها و طرح‌هاي تسليحاتي را در اختيار چين قرار مي‌دهد كه قبل از سال 2022 در به اشتراك گذاشتن آن ترديد داشت. اين كشور آزمايشگاه‌ها و دانشگاه‌هاي خود را تشويق كرده است تا در اكوسيستم نوآوري چين مشاركت كنند و پروژه‌هاي مشترك چين و روسيه در علوم طبيعي، رياضيات كاربردي، فناوري اطلاعات و فضا را آغاز كنند. تعداد روس‌هايي كه براي شركت‌هاي چيني مانند هوآوي كار مي‌كنند افزايش يافته است و در صورت محاصره دريايي چين، مسكو كالاهايي مانند نفت و گاز را با قيمتي ارزان و از طريق مسيرهاي زميني براي پكن تامين مي‌كند و همچنين تامين اورانيوم براي برنامه تسليحات هسته‌اي چين را تضمين مي‌كند.

 

درها را ببنديد

ترامپ در طول مبارزات انتخاباتي مجدد خود در سال 2024 قول داده بود كه به اتحاد چين و روسيه پايان دهد. به اين معنا، ترامپ به عنوان رييس‌جمهور، به نظر مي‌رسد كه تلاش مي‌كند با روابط گرم و صميمانه خود با پوتين اين كار را انجام دهد. اما مهم نيست ترامپ چه كار مي‌كند، روسيه تحت رهبري پوتين كشوري خواهد بود كه تهديدي براي اروپا و ايالات‌متحده است. اروپا بايد به كار خود براي بازدارندگي از توانايي‌هاي حكومت روسيه ادامه دهد حتي اگر با حمايت محدود ايالات‌متحده همراه باشد. رهبران اروپايي همچنان بايد اين اقدام را به عنوان اقدامي فراآتلانتيكي تبديل كنند كه در بهترين حالت از طريق ناتو اجرايي شود. حتي اگر تيم ترامپ وارد تعامل نشود، بايد با همكاري برخي صنايع دفاعي امريكا دنبال شود. اولويت اول افزايش توليد دفاعي است. تحليلگران گاهي اوقات اين را به عنوان يك چالش گذرا معرفي مي‌كنند، اما اين‌طور نيست. اگر سياست‌گذاران بدون پرداختن به رشد اقتصادي ضعيف قاره به سياست تقويت امنيت اروپا روي آورند، فقط پوپوليست‌هايي كه عليه افزايش هزينه‌هاي دفاعي انتقاد مي‌كنند و خواستار مماشات با پوتين هستند، جسارت و جرات بيشتري پيدا خواهند كرد. اروپا و ايالات‌متحده همچنين بايد با استراتژي جنگ سايه روسيه مقابله كنند. مسكو
ساز و كارهاي مختلفي را براي تضعيف امنيت و سياست دموكراسي‌ها ايجاد كرده است. كرملين به اين ابداعات افتخار مي‌كند و استفاده از اين روش‌ها احتمالا پس از هرگونه آتش‌بس در اوكراين ادامه خواهد داشت.

هيچ چارچوبي با روسيه براي مديريت تشديد جنگ تركيبي وجود ندارد. در اين ميان قدرت گرفتن راست افراطي در اروپا، محيطي آماده براي پيشروي استراتژي كرملين ايجاد كرده است.با اين حال، در كنار تقويت بازدارندگي، رهبران غربي به ويژه اروپايي‌ها، بايد رويكردي متفاوت در قبال روسيه اتخاذ نمايند. كشوري كه جانشينان پوتين به ارث خواهند برد، به لطف سال‌ها سرمايه‌گذاري افراطي در حوزه نظامي، كاهش دسترسي به فناوري‌هاي پيشرفته، اتكاي بيش از حد به چين و درنهايت فرسايشي شدن جنگ تاثير منفي بر رشد جمعيتي اين كشور داشت.

باتوجه به سرمايه‌گذاري‌هاي كلان روي ارتش، اطلاعات و نهادهاي امنيتي به خصوص در خلال جنگ در اوكراين و منافع حاصله از اين جنگ براي اين اقشار، جانشينان پوتين انگيزه چنداني براي گسست كامل از گذشته نخواهند داشت. حتي عملگراترين روس‌ها نيز خواهان رابطه خصمانه با چين نيستند. اما يك جناح پراگماتيست در ميان نخبگان روسيه وجود دارد كه جنگ در اوكراين را يك فاجعه مي‌داند و ممكن است اين جناح در آينده بخواهد به تدريج بخشي از جنبه‌هاي نظامي ميراث پوتين را از بين ببرد اما مشروط بر اينكه غرب درهاي خود را به روي اين طيف باز كند.

 

بازي در زمين نرم

تغيير پيام غرب به روسيه امري مهم خواهد بود، نه تنها به اين دليل كه ترامپ وحدت اتحاد فراآتلانتيك را در هم شكسته است. در داخل اروپا، دولت‌هاي مختلف ديدگاه‌هاي متفاوتي در مورد روسيه دارند، اما سياست‌گذاران اروپايي و سياستمداران امريكايي كه نمي‌خواهند از رويكرد ترامپ پيروي كنند، مي‌توانند با خط و مشي مناسبات امنيتي با دوام‌تري را در قبال روسيه آغاز كنند. اگر رخدادها در مسير فعلي خود پيش برود، ديري نخواهد گذشت كه ناتو و روسيه هر دو به سلاح‌هاي متعارف از جمله تانك و پهپادها و همچنين سلاح‌هاي استراتژيك مانند موشك‌هاي هسته‌اي مافوق صوت مجهز خواهند شد. خطرات اين سناريو در دوران جنگ سرد نيز به شكل ديگري مشهود بود. كنترل تسليحات با مكانيسم‌هاي راستي‌آزمايي قوي و كانال‌هاي ارتباطي براي مديريت حوادث تنها راه جلوگيري از تكرار سناريوهاي مشابه دوران جنگ سرد است. اگر مذاكره‌كنندگان غربي و روسيه بتوانند اعتماد متقابل ايجاد كنند، گام بعدي امضاي توافق‌هايي خواهد بود كه منجر به كاهش زرادخانه‌هاي تسليحات متعارف و استراتژيك خواهد شد. مشابه پيمان كاهش تسليحات استراتژيك امريكا و روسيه -كه در سال 2026 منقضي خواهد شد- يا پيمان نيروهاي مسلح متعارف ميان ناتو و روسيه كه در سال 2023 معلق شد. هر دو طرف مي‌توانند راه‌هايي را براي محدود كردن مداخله در سياست داخلي يكديگر به بحث و گفت‌وگو بگذارند، به خصوص اگر روسيه آماده باشد تا تلاش‌هاي خود را براي براندازي حكومت‌هاي دموكراتيك انجام دهد.

وابستگي متقابل اقتصادي زماني منبع شكوفايي براي روسيه و غرب بود. تا زمان رفتن پوتين، اروپا احتمالا وابستگي خود را به كالاهاي روسيه كاهش مي‌دهد. اگر چنين باشد، از سرگيري واردات برخي مواد خام روسيه، استقلال اروپا را تهديد نخواهد كرد. اين امر باعث تنوع بيشتر زنجيره‌هاي تامين اروپا مي‌شود. احياي روابط تجاري با كاهش وابستگي روسيه به بازار چين نيز به نفع روسيه خواهد بود. با اين حال، بدون پرداختن به جنگ اوكراين، هيچ نزديكي اساسي بين روسيه و غرب رخ نخواهد داد. به عنوان مثال، حتي اگر مسكو و ناتو مذاكرات كنترل تسليحات موشكي را آغاز كنند، تا زماني كه كي‌يف در معرض تهديد باشد، هيچ توازن جديدي برقرار نخواهد شد. هر پروژه آتي براي احياي روابط كامل اقتصادي با روسيه مستلزم به ايجاد بودجه براي بازسازي اوكراين يا حتي تحميل غرامت بر روسيه است. البته بعيد است كه مسكو هرگز كلمه «غرامت» را در هيچ سند توافقنامه رسمي نپذيرد. اما براي مثال، ماليات ويژه بر كالاهاي روسيه كه به اروپا فروخته مي‌شود، مي‌تواند چند سال براي اوكراين سرمايه ايجاد كند. يا بازيگران بين‌المللي مي‌توانند صندوقي براي بازسازي اوكراين ايجاد كنند كه روسيه درصد معيني از توليد ناخالص داخلي خود را براي مدت معيني به آن بپردازد. هر چه اقتصاد روسيه سريع‌تر رشد كند، اوكراين پول بيشتري به دست خواهد آورد و انگيزه‌هايي براي اتحاديه اروپا براي خريد كالاهاي روسيه و سرمايه‌گذاري در اين كشور ايجاد مي‌كند.

بسياري از كشورهاي اروپايي، اوكراين را به عنوان بخشي از استراتژي بازدارندگي در برابر روسيه تحت حكم پوتين قلمداد مي‌كنند. از نظر بسياري در كي‌يف، روسيه تضعيف يا حتي نابود شده است. اما باتوجه به خطر فروپاشي يك همسايه عظيم كه قلمرو آن مملو از سلاح‌هاي كشتارجمعي است، پيامد چنين رخدادي براي اروپا چندان خوشايند نخواهد بود. عضويت اوكراين در ناتو اكنون براي پوتين يك منزجر‌كننده است و جانشينان او نيز ممكن است به همان اندازه با آن مخالفت كنند. اما رهبران عملگراي روسيه درنهايت ممكن است درك كنند كه حضور اوكراين در ناتو تهديد كمتري براي روسيه نسبت به يك اوكراين انتقامجو خواهد بود كه مقيد به قوانين اين اتحاد نيست.

 

سيگنال‌هايي براي چرخش!

براي ارايه چشم‌انداز جديد به روس‌ها، كشورهاي غربي بايد فورا كانال‌هاي ارتباطي با روسيه را كه در طول جنگ معلق شدند، احيا كنند. بايد براي مردم و نخبگان روسيه روشن شود كه غرب خواهان قطع ارتباط نيست. هنرمندان، دانشمندان، روشنفكران و ورزشكاراني كه در پروپاگانداي حمايت از جنگ شركت نكردند نبايد صرفا به دليل تابعيت روسي داشتن از شركت در مسابقات بين‌المللي كنار گذاشته شوند و اروپا بايد در سياست‌ صدور ويزا خود را تجديد كند كه به موجب آن سفر روس‌ها به اين قاره را تقريبا غيرممكن مي‌كند.در سخنراني‌هاي عمومي رهبران و مقامات غربي بايد تاكيد كنند كه با روس‌ها دشمن نيستند، بلكه تنها با انتخاب‌هاي سياست پوتين مخالف هستند. آنها بايد استدلال كنند كه اين انتخاب‌ها باعث شده كه روس‌ها از رفاه و امنيت كمتري برخوردار باشند.

مقامات غربي همچنين بايد تماس مداوم و مستمري با بروكرات‌هاي كرملين و نخبگان سياست خارجي كه ممكن است پس از پوتين به ستون فقرات دستگاه دولتي روسيه تبديل مي‌شوند، داشته باشند. آنها مي‌توانند اين كار را ابتدا در مجامع بين‌المللي انجام دهند، جايي كه گفت‌وگو با طرف روسي به منافع مشترك موجود مانند جلوگيري از تحريكات ناخواسته در مرزهاي دريايي و هوايي كمك مي‌كند.

تصور روسيه بعد از پوتين ممكن است در آينده بسيار دور رخ دهد و طرح اين ايده انتزاعي محقق شود. شورش يوگني پريگوژين رهبر شبه نظاميان واگنر به ناگاه ساختار تحت رهبري پوتين را لرزاند، اين رخداد يكي از گزاره‌هايي بود كه موجب شد در باب روسيه پساپوتين تحليل‌هاي بسياري مطرح شود‌. حال فكر كردن به راه‌هاي ارتباط مجدد با روسيه حتي مي‌تواند به يك نقطه اختلاف قلمداد شود. اتحادي كه غرب در اوكراين قبل از انتخاب مجدد ترامپ به آن دست يافت، يك دستاورد بود. اكنون، باوجود رييس‌جمهور طرفدار پوتين در كاخ سفيد، اتحاديه اروپا ممكن است با اهميت‌تر به نظر برسد. اما بسياري از كشورهاي اروپايي، به‌ويژه آنهايي كه در جناح شرقي ناتو هستند، حتي پس از رفتن پوتين هم نمي‌خواهند به تنش‌زدايي با كرملين فكر كنند. با اين حال، رهبران غربي بايد با مطالبات و دغدغه‌هاي شهروندان خود كنار بيايند و به آنها رسيدگي كنند، زيرا بسياري از آنها خواهان رويارويي پرهزينه بي‌پايان با روسيه نيستند. تصور يك رابطه عملگرايانه يك تمرين فكري صرف نخواهد بود. اين مي‌تواند ابزاري براي ترغيب روسيه به سمت گذار باشد. حتي اگر پوتين واكنش گرمي به پيشنهادات غربي نشان ندهد، وجود اين پيشنهادات و طرح آن نيز مي‌تواند نظام حاكم بر روسيه بعد از پوتين را تحت تاثير قرار دهد.

پوتين به دليل ترس از فرسايش قدرت خود، براي خود جانشيني تعيين نكرده است. اگر او در نهايت يكي را تعيين كند، آن شخص بسيار ضعيف‌تر از آنچه تا حالا بوده است، خواهد بود و فضايي را براي نيروهاي سياسي رقيب ايجاد خواهد كرد تا براي نفوذ وارد ميدان شوند. حتي اگر نبرد همه‌جانبه جانشيني رخ ندهد، فرآيند گذار در روسيه پساپوتين ممكن است شبيه به دوره دهه 1950 به ويژه پس از مرگ استالين باشد كه در جريان آن رهبراني ظهور كردند كه عملا امكان چرخش به سوي ليبرال‌سازي و عملگرايي را فراهم مي‌كند.

در آن بازه زماني اروپا براي تغيير قدرت در ايالات‌متحده چندان مستعد نبود و اين قاعده در رابطه با تغيير ناگهاني رهبر كرملين نيز صدق خواهد كرد؛ مگر اينكه غرب به ‌طور فعالانه و پيشدستانه مناسبات خود را با روسيه پساپوتين ترسيم نمايد. جنگي ابدي كه بين سرد و گرم در جريان است اجتناب‌ناپذير نيست، اما اگر رهبران غربي گفت‌وگو براي ايجاد يك راه‌حل جديد را به تعويق بيندازند، ريسك تبديل كردن رويارويي روسيه با غرب به يك ميراث دايمي كه روياي پوتين نيز هست را افزايش خواهند داد.

كارشناس روسيه و عضو بنياد كارنگي

ترجمه: محمد رضا بابايي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون