• 1404 چهارشنبه 3 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6026 -
  • 1404 چهارشنبه 3 ارديبهشت

ادامه از صفحه اول

اهداف انقلاب اسلامي از نگاه بنيان‌گذار (۱۰) 

اين نوع حكومت از نگاه ايشان كه حكومت جمهوري متكي بر قانون اسلام را حكومت مورد پذيرش خود معرفي مي‌كرد، طبق مباني فقه سياسي شيعه و به دليل منتسب ‌نبودن به خداوند و قوانين الهي و همراهي با زورگويي و وراثت، مطرود و نامشروع تلقي مي‌شود.[امام‌خميني، صحيفه، ۵/۱۴۴و ۱۷۳، ايزدهي، فقه سياسي امام‌خميني، ۱۷۷] بنابراين امام‌ خميني، حكومت پهلوي را به دليل غيرقانوني، ياغي و غاصب ‌بودن، ظلم و ستم بر مردم، خيانت به كشور، قتل‌عام مردم، عمل ‌كردن بر خلاف مصالح كشور، اشاعه فساد و تباهي در كشور و وابستگي به قدرت‌هاي شيطاني، از مصاديق طاغوت به ‌شمار مي‌آورد.[صحيفه امام]  از جهت مصداق‌شناسي، فرعون، برخي از قدرت‌هاي بزرگ گذشته مانند روم و ايران باستان، كافران زمان پيامبر (ص)، معاويه بن‌ ابي‌سفيان و يزيد بن ‌معاويه نيز از مصاديق طاغوت هستند و همچنين وابستگان به غرب كه در جامعه، اخلال ايجاد مي‌كنند و در پي اختلاف‌افكني هستند، در راستاي طاغوت و در مسير آن يا از كارگزاران آن شمرده مي‌شوند. [همان] امام انقلاب اسلامي را غلبه حق بر باطل و پيروزي جنود رحماني بر اولياي شيطان و طاغوت و نيز تحول از طاغوت به حكم‌الله مي‌داند.[همان] حضرت امام وقتي مي‌خواست سران ارتش شاه را از اطاعت از فرماندهي كل نهي كند چنين استدلال مي‌كرد كه اطاعت شاه اطاعت طاغوت است (محمد سروش محلاتي شهر مردگان صفحه ۳۸ به نقل از صحيفه امام جلد ۴ صفحه ۳۱۰)  و البته اين صغراي استقلال بود و كبري نياز به بيان نداشت كه اطاعت از طاغوت حرام است امام گاهي به اين كبري اشاره مي‌كرد: «با هر وسيله ممكن به سقوط اين دستگاه جبار قيام كنيد اطاعت اين دستگاه اطاعت طاغوت و حرام است.» (همان به نقل از صحيفه امام، ج ۵، صفحات ۹۳ و ۳۵۰؛ ج ۶، ص ۲)  ادامه دارد

مقدمه‌چيني براي توافق

فعلا اين گفت‌وگوها پيرامون پرونده هسته‌اي و رفع تحريم‌ها انجام مي‌شود و تهران حاضر به عبور از خطوط قرمز خود نيست.  در همين راستا گروهي از ناظران تداوم رايزني‌ها را نشان از فضاي مثبت و سازنده مذاكرات مي‌دانند. اين گروه با استناد به شكست احتمالي ماجراجويي‌هاي تل‌آويو و همزمان شاهين‌هاي ضدايراني در كابينه ترامپ گزاره به نتيجه رسيدن مذاكرات را گزينه محتمل‌تري مي‌دانند.  به باور اين گروه از تحليلگران ايران نيز احتمالا همان سطح از غني‌سازي كه پيش‌تر در برجام قيد شده بود را خواهد پذيرفت. پيش‌تر نيز ايران برچيدن صنعت هسته‌اي كشورمان را خط قرمز خود قلمداد كرده بود. اين درحالي است كه مقامات امريكايي از جمله استيو ويتكاف، نماينده ويژه ترامپ و مذاكره‌كننده ارشد هيات امريكايي در اظهاراتي متناقض مدعي برچيدن كامل برنامه هسته‌اي ايران شده بود و در اظهارات متناقض ديگري نيز مدعي مي‌شد ايران نبايد در آستانه گريز هسته‌اي قرار گيرد. همان ادعايي كه دونالد ترامپ نيز دايما بر آن تاكيد دارد.  در همين راستا نشريه پولتيكو با انتشار يادداشتي در باب سيگنال‌هاي مبهم و متناقضي كه از كاخ سفيد مخابره مي‌شود، نوشت: در دولت ترامپ، نظرات متفاوت و گاه متضادي شنيده مي‌شود. يك جناح كه به رهبري ماركو روبيو، وزير امور خارجه و مايك والتز مشاور امنيت ملي هدايت مي‌شود، معتقد است مسير ديپلماتيك به شكست خواهد انجاميد و آنها خواهان گزينه نظامي هستند.  در مقابل، جناحي ديگر به رهبري جي دي ونس معاون رييس‌جمهور و پيست هگست وزير دفاع بر اين باورند كه استفاده از زور ريسك بسيار بالايي دارد و در نتيجه، راه‌حل ديپلماتيك را ترجيح مي‌دهند. در اين ميان ترامپ نيز طبق معمول رفتار هميشگي‌اش، حمايت خود را به ‌طور همزمان از هر دو جناح نشان داده است. فارغ از اين ادعاها تداوم مذاكرات فعلي نشان مي‌دهد كه هر دو طرف، هم تهران و هم واشنگتن، به ‌دنبال رسيدن به توافق هستند.  استيو ويتكاف، نماينده ويژه امريكا در امور خاورميانه، اخيرا مدعي شده كه غني‌سازي اورانيوم فراتر از ۳.۶۷درصد ممنوع خواهد بود، درست مثل همان توافق سال ۲۰۱۵ (برجام)، اما تنها يك روز بعد، ادعايش را تغيير داد و مدعي شد توافق موردنظر ترامپ بايد شامل حذف كامل غني‌سازي اورانيوم باشد. از سوي ديگر، ترامپ هم ادعا كرد: «ايران به هيچ عنوان نبايد در آستانه گريز هسته‌اي قرار گيرد.» اما دقيقا مشخص نكرد موضع اصلي او در قبال صنعت هسته‌اي ايران چيست! حال نيز ناظران بر اين باورند كه اگر توافقي در كار باشد، به احتمال زياد بيشتر شبيه همان توافق ۲۰۱۵ خواهد بود؛ همان توافقي كه ترامپ بارها آن را «بدترين توافق تاريخ» ناميد.


چالش‌هاي پيش روي مذاكرات ايران و امريكا 

حتي اگر ايران در اين زمينه انعطاف نشان دهد و اورانيوم‌هاي غني شده خود را به كشوري مثل روسيه بفرستد، آيا مي‌توان تضمين كرد كه تحريم‌ها در عمل برداشته شده، سطح تنش‌ها كاهش يافته و تهديدات نظامي به‌طور كامل از ميان برداشته مي‌شود؟ واقعيت اين است كه منطق روابط بين‌الملل، به‌ويژه در بستري از بي‌اعتمادي تاريخي ميان تهران و واشنگتن، نشان مي‌دهد كه پذيرش محدوديت‌ها به‌تنهايي نمي‌تواند ضامن امنيت و پايان تهديدات باشد. اگر ايالات متحده دريابد كه با اعمال فشارهاي اقتصادي، سياسي و حتي نمايش قدرت نظامي، توانسته ايران را به پذيرش شرايط خود وادار كند، چه مانعي وجود دارد كه در مراحل بعدي، گزينه جنگ يا اقدامات نظامي را به عنوان ابزاري براي كسب امتيازات بيشتر به كار نگيرد؟ تجربه خروج يك‌جانبه امريكا از برجام در سال ۲۰۱۸ و اعمال سياست فشار حداكثري نيز نشان داد كه واشنگتن خيلي پايبند به مفاد توافق نبوده و حاضر است از ابزارهاي سخت‌تري براي رسيدن به اهداف خود استفاده كند. در چنين شرايطي، حتي اگر توافقي در زمينه هسته‌اي حاصل شود، اين احتمال وجود دارد كه امريكا يا اسراييل با بهانه‌هاي ديگر، از جمله برنامه موشكي ايران، زمينه‌سازي براي تنش‌هاي جديد و حتي درگيري نظامي را فراهم كنند. اين واقعيت، ضرورت هوشياري و حفظ توان بازدارندگي را براي ايران بيش از پيش آشكار مي‌سازد. چالش دوگانه مذاكرات هسته‌اي: خطوط قرمز ايران و رويكرد امريكا- در اين ميان، دونالد ترامپ كه در سال ۲۰۱۸ از برجام خارج شد و فشارهاي سنگيني را بر ايران تحميل كرد، اكنون به نظر مي‌رسد كه به دنبال راه‌حلي ديپلماتيك براي مساله هسته‌اي ايران است. او دريافته كه با وجود كمپين فشار حداكثري، تهران سطح غني‌سازي خود را افزايش داده و به حالت آستانه هسته‌اي رسيده است. ايران بارها تأكيد كرده كه به دنبال ساخت بمب هسته‌اي نيست و آماده پذيرش مكانيزم‌هاي نظارتي و بازگرداندن توانايي‌هاي هسته‌اي خود به گذشته است. با اين حال، ايران هشدار داده كه اگر مورد حمله نظامي قرار گيرد، در دكترين هسته‌اي خود تجديد نظر كرده و دولت‌هاي بعدي امريكا مجبور به مذاكره با ايران به عنوان يك قدرت هسته‌اي خواهند بود.  ايران در اين مذاكرات، خطوط قرمز خود را به ‌صراحت اعلام كرده است: حق غني‌سازي اورانيوم و توانمندي‌هاي دفاعي ايران طبيعتا قابل مذاكره نخواهند بود و تحريم‌ها به ويژه تحريم‌هاي نفتي و بانكي مي‌بايست لغو شوند. اكنون سوال اينجاست كه امريكا به دنبال چيست؟ اگر هدف امريكا راستي‌آزمايي براي اطمينان از تسليحاتي نشدن برنامه هسته‌اي ايران باشد، طبيعتا امكان رسيدن به يك توافق وجود خواهد داشت. اما اگر رويكرد امريكا مبتني بر درخواست‌ها و تهديدهاي حداكثري باشد، طبيعتا مذاكرات به شكست خواهد انجاميد.
جمع بندي- با وجود نشانه‌هاي پيشرفت در مذاكرات رم، چالش‌هاي عميق و تجربيات تاريخي، خوش‌بيني بيش از حد را غيرواقع‌بينانه مي‌سازد. ايران با بالا بردن هزينه جنگ براي هر متجاوزي، آمادگي دفاعي خود را نشان داده و تأكيد دارد كه حفظ توان بازدارندگي، ضرورتي انكارناپذير است. مذاكرات كنوني، آزموني حساس براي سنجش نيات واقعي امريكا و تعيين چارچوب و برنامه زماني براي گفت‌وگوهاي آينده است. منطق واقع‌گرايانه هشدار مي‌دهد كه صرف توافق و واگذاري امتيازات، تضميني براي رفع كامل تهديدات نيست و تصميم‌گيري در اين زمينه نيازمند بررسي دقيق تمامي جوانب، از جمله شرايط منطقه‌اي و بين‌المللي است. در نهايت، بايد گفت كه هرچند مذاكرات رم نشانه‌هايي از اميد را به همراه دارد، اما سايه بي‌اعتمادي تاريخي همچنان بر اين گفت‌وگوها سنگيني مي‌كند و مسير پيش‌رو، مسيري پرچالش و پيچيده خواهد بود.
پژوهشگر امنيت بين‌الملل 

نقش‌هاي آشفته در ساختار رسمي 

همچنين نبايد از نقش نهادهاي ناظر، رسانه‌ها و جامعه مدني غافل شد. نظارت عمومي، تنها زماني معنا پيدا مي‌كند كه تخصص‌گرايي مسووليت‌زا به عنوان يك اصل پذيرفته شود. اگر قرار است حكمراني مطلوب شكل بگيرد، بايد هر فرد و نهاد تنها در حوزه مسووليت خود فعال باشد و نسبت به آن پاسخگو.
اكنون بيش از هر زمان ديگري، جامعه ما نيازمند عبور از فضاي شعار به سوي ساختارهاي واقعي پاسخگويي است. اعتماد عمومي، مهم‌ترين دارايي نظام اجتماعي است و تا زماني كه مسووليت‌پذيري به يك الزام واقعي تبديل نشود، ترميم اين اعتماد ممكن نخواهد بود.
دولت پاسخگو، شفاف و مسووليت‌پذير با نقش‌هاي شفاف مي‌تواند در جهت اصلاح اين عارضه نقشي موثر و بي‌بديلي داشته باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون