دختر جواني كه به اتهام آتش زدن خانه نامزدش پاي ميز محاكمه رفت
دختر جواني كه به اتهام آتش زدن خانه نامزدش كه منجر به مرگ او شده است، پاي ميز محاكمه ايستاد و مدعي شد مقتول خودش خانه را آتش زده است. پنج سال قبل وقوع يك آتشسوزي خانه به آتشنشانان شرق تهران اعلام شد. امدادگران پس از خاموش كردن آتش، پيكر مرد جواني را كه دچار سوختگي شده بود، بيرون كشيده و به بيمارستان منتقل كردند، اما چند ساعت بعد يكي از آن دو نفر داخل خانه به نام بابك به خاطر شدت سوختگي تسليم مرگ شد. با بررسي آتشنشانان درباره علت حادثه مشخص شد كه آتش گرفتن خانه با بنزين رخ داده از اين رو فرضيه آتشسوزي عمدي قوت گرفت. در ادامه پدر و مادر امير با مراجعه به پليس از نامزد او شكايت كردند و مدعي شدند كه او به خاطر اختلاف با پسرشان خانه او را به آتش كشيده است. بعد از اظهارات پدر و مادر قرباني، دوست او نيز احضار شد و به ماموران گفت: «روزي كه خانه امير آتش گرفت من در خانهاش بودم. چند دقيقه قبل از حادثه نامزد او با يك گالن بنزين به آنجا آمد. من در حمام بودم كه به يكباره با صداي داد و فرياد آنها در حمام را باز كردم و ديدم خانه آتش گرفته است. بلافاصله از حمام بيرون آمدم و به دنبال راه فرار ميگشتم كه ديدم امير در بالكن ايستاده و نگران نامزدش است. من از آپارتمانش خارج شدم، اما بعد فهميدم كه نامزد امير همزمان با بالا گرفتن شعلههاي آتش از خانه فرار كرده است.»
بازداشت دختر جوان به اتهام قتل عمد
از آنجا كه اظهارات پدر و مادر امير و دوست او فرضيه عمدي بودن حادثه را پررنگ كرده بود، نامزد او به اتهام قتل عمد بازداشت شد، اما اتهامش را نپذيرفت. با تكميل تحقيقات، پرونده براي رسيدگي به شعبه 2 دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه
در ابتداي جلسه اولياي دم درخواست قصاص كردند. سپس نامزد امير به جايگاه رفت و گفت: «چند سال پيش در فضاي مجازي با امير آشنا شدم. او به من ابراز علاقه كرد و ارتباطمان به صورت تلفني و پيامكي بيشتر شد تا اينكه امير از ايران رفت و يك سال بعد وقتي برگشت با من تماس گرفت و اظهار كرد كه دلتنگ شده و ميخواهد ارتباطمان را بيشتر كنيم. من هم پذيرفتم و نامزد شديم. از آنجا كه امير به مصرف مشروبات الكلي اعتياد داشت و پزشكان هم بارها به او اخطار داده بودند در صورتي كه شيوه زندگياش را عوض نكند مشكلات حادي برايش پيش خواهد آمد، من نگرانش بودم و مدام سر همين موضوع با او اختلاف و مشكل داشتم، اما او اصلا توجهي به حرفها و خواستههايم نميكرد و نه تنها دست از مصرف الكل برنداشت، بلكه ابزار توليد آن را هم خريده بود تا خودش توليد و مصرف كند.»
او گفت: «تا لحظهاي كه امير فوت كرد ما اغلب مواقع با هم بحث و جدل داشتيم، اما از آنجا كه مدام در حالت غيرطبيعي بود ديگر به سلامتياش اهميتي نميداد تا اينكه متوجه شدم با دختري به نام سميرا آشنا شده است. آنقدر از كارش ناراحت شدم كه ترجيح دادم رابطهام را تمام كنم. به همين خاطر روز حادثه به خانهاش رفتم و هر وسيلهاي كه متعلق به خودم بود را برداشتم و رفتم. دو ساعت بعد امير با من تماس گرفت و اعتراض كرد كه چرا با سميرا تماس گرفتي و رابطهام را با او خراب كردهاي؟ تو كه ميخواستي از زندگيام بروي چرا كاري كردي كه سميرا هم با من قطع ارتباط كند و ناراحت شود.» متهم ادامه داد: «مكالمه آن روز ما بيش از دو ساعت طول كشيد و در آخر او من را قانع كرد تا به خانهاش بروم و باهم حرف بزنيم. بعد هم گفت چون ماشينم بنزين ندارد يك گالن بنزين بگير و بيار. من هم گرفتم و وقتي به خانهاش رسيدم بنزين را پشت در آپارتمانش گذاشتم و وارد خانه شدم. چند دقيقه بعد امير دوباره به خاطر سميرا دعوا را شروع كرد و گفت چرا زندگيام را نابود كردي و بعد با عصبانيت گالن بنزين را برداشت و روي فرش و مبلها پاشيد و خانه را آتش زد. من از ترسم خودم را به پنجره اتاق رساندم و از مردم خواستم تا با آتشنشاني تماس بگيرند بعد هم از همانجا خودم را نجات دادم.» در ادامه وكيل اولياي دم گفت: «متهم در بازجوييها مدعي شده بود مقتول بيماري مقاربتي داشته و او را نيز مبتلا كرده است و به نظر ميرسد او قصد داشته با آتشافروزي انتقام بگيرد.» اما متهم در جواب او گفت: «من نه بيماري گرفتم و نه به بيماري خاصي مبتلا هستم.» با پايان جلسه دادگاه، قضات براي صدور راي وارد شور شدند.