فرنگيكاران از مربيان خود حساب نميبرند
خادم تا المپيك سرمربي ميماند
منصور برزگر٭
1- تيم جوان و خوبي راهي رقابتهاي جهاني در لاس وگاس شد و به غير از يكي دو وزن در ساير اوزان عملكرد كشتيگيران قابل دفاع بود. البته اگر اين نتايج با يك مدال طلا نيز همراه ميشد بسيار بهتر بود. جوانان خوبي در تيم ملي داريم و اين نفرات حتي ميتوانند تا المپيك بعدي براي ايران كشتي بگيرند. از سوي ديگر تيم ملي جوانان از نفرات بسيار خوب و آيندهداري برخوردار است و اين امر از پشتوانهسازي خوب در كشتي آزاد ايران حكايت دارد. حسن رحيمي در ثانيههاي پاياني مبارزه مقابل حريف گرجستاني طلا را از دست داد. متاسفانه او براي چندمين بار است كه اين اشتباهات فاحش را انجام ميدهد و مخصوصا مقابل حريفان روس هميشه در لحظه آخر سر زير بغل ميشود و لازم است كه در تاكتيك و روش خود تجديدنظر كند. با همه اين اوصاف رحيمي يكي از شانسهاي مسلم كسب مدال طلا در رقابتهاي المپيك است و اگر نتوانيم توسط او به مدال طلا برسيم، در وزنهاي ديگر تقريبا اين امر محال است. البته سيداحمد محمدي هم يكي از شانسهاي كسب طلا در المپيك است اما متاسفانه در رقابتهاي قهرماني جهان نتوانست به مدال طلا برسد. او خودش هم ميداند كه از نفرات اول دنيا عقب نيست اما بايد تلاش بيشتري از خود نشان دهد تا به راحتي مدال طلاي المپيك از چنگش نرود. هيچ كس از عليرضا كريمي كشتيگير جوان وزن 86 كيلوگرم انتظار نداشت كه به مدال برسد اما او خيلي خوب ظاهر شد و توانست به مدال برنز برسد. او با توجه به اينكه موفق به كسب سهميه المپيك شد زمان كافي در اختيار دارد كه به مدال خوشرنگتري در رقابتهاي المپيك دست يابد و اين شايستگي را نيز دارد.
2- برخي به حضور همزمان رسول خادم در سمتهاي رياست فدراسيون كشتي و سرمربيگري تيم ملي انتقاد ميكنند. من خودم سرمربي تيم ملي بودهام و اغلب روساي فدراسيون متاسفانه از كشتيگيراني حمايت ميكردند كه استحقاق آن را نداشتند و ما لطمه زيادي از يك بام و دو هواي كشتيگيران تيم ملي خورديم. مثلا در المپيك 96 آتلانتا در تيم ملي نفرات خوبي چون عباس جديدي، اكبر فلاح و برادران خادم را داشتيم و بايد اول ميشديم اما به خاطر اختلافات سرمربي، مدير و رييس فدراسيون ضربه خورديم و يكسري افراد پشت اين و آن پنهان ميشدند تا به خواستههاي خود برسند. من آن زمان خيلي حرص ميخوردم چرا كه مثلا امير و رسول خادم در خفا با من بودند اما طوري تظاهر ميكردند كه با من نيستند. اما الان كشتيگير ميداند كه بايد تكليف خود را با رسول خادم روشن كند. الان تيم يكدستي داريم و نميخواهيم به راحتي آن را از بين ببريم. خادم خودش نميخواهد سرمربي تيم ملي باشد و پيشنهاد ما اين بوده است. قطعا تا المپيك او به كارش در تيم ملي ادامه خواهد داد و نبايد به اين تركيب دست بزنيم اما بعد از المپيك بايد بنشينيم و بررسي كنيم كه آيا فرد مناسبي را براي اين پست پيدا ميكنيم يا خير. اگر بتوانيم فرد صادق و كاركشتهاي چون خادم را پيدا كنيم قطعا او جانشين خادم خواهد شد.
3- مگر تيم ملي كشتي فرنگي سال گذشته كه قهرمان جهان شد براي آن چه كار كردند كه حالا با ناكامياش ميخواهند سرش را ببرند؟ كدام خانه را به آنها دادهاند كه فقط توقع دارند؟ يك قهرمان جهان كار كه ندارد، پول درست و حسابي هم كه نميگيرد، آن وقت كار را به جايي ميرسانند كه روي تشك چوبكشي ميكند! مگر كشتي فرنگي ما چه فرقي با آذربايجان دارد كه سرمربي آنها 500 ميليون پاداش ميگيرد؟ يا همين تركيه كه به سنگينوزنهاي خود پس از كسب مدال طلاي جهان بلافاصله خانه و ماشين ميدهد. زماني ما به فيلا ميگفتيم به ما كمك كنيد، آنها هم در جواب ميگفتند ما بايد به بنگلادش كمك كنيم، نه به شما. تازه اين شما هستيد كه بايد به ما كمك كنيد. وقتي سرمربي تيم ملي نميتواند كاري براي شاگردان خود انجام دهد و مشكلات آنها را حل كند معلوم است كه حرف گوش نميكنند و سركشي ميكنند. آنها حرف سرمربي خود را گوش نميدهند چون او نتوانسته كاري برايشان بكند. قبول دارم مشكلات فني و عدم هماهنگي ميان كادر فني و مليپوشان بوده اما آيا پشت جبهه، خوب اسلحه فرستاده شده و پشتيباني صورت گرفته كه به سربازان خود ميگوييم چرا نجنگيده و شكست خوردهاند؟!
٭عضو شوراي فني كشتي آزاد