جنبش دانشجويي ميتواند جنبش اصلاحطلبي را احيا كند
ابراهيم اصغرزاده
تمام تحولات اجتماعي در 60 سال گذشته به نوعي تحت تاثير جنبش دانشجويي بوده است. جنبش دانشجويي، به عنوان يك جنبش اجتماعي قدرتمند در كشور هميشه در تحولات سياسي و اجتماعي تاثيرگذار بوده است. چه از زماني كه جنبشهاي دانشجويي از جنبشهاي چريكي دفاع ميكرد و چه زماني كه به كمك روحانيت آمد و حتي بعد از انقلاب كه در تشكيل و سازماندهي ساختار سياسي و اداري كمك كرد همواره در تحولات نقش بسزايي داشته است. در دوره اخير اگر جنبش دانشجويي وارد معركه نميشد حسن روحاني آخرين نفر در جدول كانديداها در زمان انتخابات بود و ما شاهد هستيم كه در فضاي فعلي كشور هم جنبش دانشجويي كاملا تاثير خود را بر فضاي سياسي كشور گذاشته است. چپها معتقد بودند كه يك موتور كوچك ميتواند يك موتور بزرگ را به كار اندازد. جنبش دانشجويي حكم همين موتور كوچك را دارد كه ميتواند جنبش اصلاحطلبي را در كشور به حركت اندازد. اگر اصلاحطلبي را مثل يك كمباين يا تراكتور تصور كنيم جنبش دانشجويي چرخهاي كوچك اين تراكتور هستند كه اگر حذف شوند قدرت حركت را از تراكتور ميگيرند ولو اينكه تراكتور نيروي زيادي هم داشته باشد. جنبش دانشجويي ميتواند پيكان خوبي باشد براي اينكه جنبش اصلاحطلبي را از دلبستگي به قدرت و استحاله دور نگه دارد. به نظر من جنبش دانشجويي در حال حاضر بايد در پي دفاع از دموكراسي و تعميق ارزشهاي دموكراسي در جامعه ايران باشد. وقتي از دموكراسي صحبت ميكنيم بايد تمام لوازم ايجاد آن را هم در نظر گرفت. به اين معني كه چگونه ميتوان جامعه قانونمداري داشته باشيم و با وجود تنوع و تكثر موجود چگونه امكان دارد كه جامعه مشاركت همه گروههاي اجتماعي را به كار بگيرد. جنبش دانشجويي قطعا نميتواند يك جنبش انحصار طلب و در خدمت يك جريان سياسي اقتدارگرا باشد. در حال حاضر اصلاحطلبان و دانشجويان هوادار اين جريان فكري و سياسي مدافع دولت هستند و معتقدند بايد به دولت كمك كرد تا دولت قدرتمند باشد. اگر دولت قدرتمند باشد ميتواند در جامعه رفرم ايجاد كند اما اگر دولت تضعيف شود و جامعه دچار بيثباتي سياسي شود تبعا تحولات اصلاحطلبانه هم به سمت تحولات انقلابي و خشن پيش ميرود، اگر دولت دولت، قدرتمندي باشد و بتواند ثبات سياسي را برقرار كند ولو اينكه اصلاحطلب نباشد جنبشهاي اصلاحطلب در جامعه كار خود را خواهند كرد. مرگ مرتضي پاشايي را ببينيد، خواننده جواني كه مخاطبين خاص خودش را داشت اما بعد از فوت ايشان واكنشهايي كه جامعه نسبت به آن نشان داد و ابراز تاسف و مراسم خاصي كه برگزار شد نشان ميدهد بخشهايي از جامعه به وضع موجود منتقد هستند بنابراين در حال حاضر فضاي مناسبي براي جنبش دانشجويي است كه درك خودش را از مسائل اجتماعي به روز بكند. در صورتي كه اصولگراها با وجود هشت سال حضور اقتدارگرايانه در دانشگاهها، اخراج استادان، محدود كردن دانشجويان و با وجود تمام هزينههايي كه كردند نتوانستند دانشگاه را خاموش كنند. در حال حاضر شاهد هستيم كه تقاضاي زيادي در محيطهاي دانشگاهي براي حضور اصلاحطلبان در دانشگاهها وجود دارد. تا جايي كه با وجود درخواست دانشجويان براي حضور من در دانشگاه مشهد از سخنرانيام جلوگيري شد. متاسفانه دولت آقاي روحاني توان اين را ندارد كه به اين تقاضا پاسخ دهد با اين حال به نظر من نه اصلاحطلبان نه جنبش دانشجويي بازي را به هم نميزنند به خاطر اينكه به قانونگرايي اعتقاد دارند. اصلاحطلبان انتظار دارند كه آقاي روحاني تمام تخممرغهاي خود را در سبد سياست خارجي نچيند. يك سياست خارجي موفق دنباله سياست داخلي موفق است. ايشان وعدههايي را در مورد دفاع از حقوق شهروندي و اجراي قانون اساسي و به كار بردن اصول فراموش شده آن داده است كه بايد به اين شعارها وفادار بماند و بايد بداند كه بدنه اجتماعي كه او را به قدرت رساند را نبايد نااميد كرد. دولت و آقاي روحاني همين كه حافظ ثبات سياسي و امنيت كشور بوده و كمك كرده تا به لحاظ اقتصادي مردم در شرايط بهتري به سر ببرند ما راضي هستيم اما فكر ميكنيم اشتراكات ميان مردم و دولت نبايد فرو بپاشد. بنابراين متاسفانه جريانهاي افراطي و تندرو بر ديوار اعتماد مردم شكافي ايجاد ميكنند كه در نهايت منجر به فروپاشي بسياري از ارزشهاي مورد قبول ميشود. من اعلام خطر ميكنم كه دود ادامه وضعيت موجود به چشم همه خواهد رفت. در حالي كه اصلاحطلبان، قانونگرا هستند اما متاسفانه بنيادگرايان فكر ميكنند اگر ايران را به سليقه يكدست تبديل كنند به ايدهال خود رسيدهاند در صورتي كه فرهنگ و تمدن ايراني با اين نگاه به جامعه و فرهنگ مخالف است و اساسا اينها دولت و حكومت ايران را فاقد صلاحيت ميدانند و جامعه متكثر و فرهنگ متنوع ايراني را يكپارچه و يكدست به نفع گروههاي اصولگرا و تندرو مصادره كند.