بنفشه سامگيس/ دو هفته قبل وقتي مرتضي طلايي، فرمانده اسبق نيروي انتظامي تهران بزرگ براي مداواي جراحات سوختگي خود به دو بيمارستان دولتي تهران مراجعه كرد، جواب شنيد كه «پزشك مقيم نداريم و آمبولانسهايمان در ماموريت هستند و آژانس بگيريد.» اين، كمترين اما آشكارترين نمود كمبود امكانات در بيمارستانهاي دولتي ايران است كه امروز، بعد از گذشت 17 ماه از آغاز اجراي طرح تحول سلامت به صفحات رسانههاي مكتوب و مجازي راه پيدا ميكند. كمبود امكانات ديگر كتمان نميشود. وزير بهداشت در بازديدهاي خود از بيمارستانهاي دولتي با صحنههايي مواجه شده كه آنها را زيبنده زحمات كارمندانش نميبيند؛ بيماراني كه در راهروهاي بيمارستانها بستري شدهاند، بيماراني كه به علت كمبود پزشك، بايد ساعتها و ساعتها در صف انتظار معاينه بمانند و پرستاراني كه شاكي از افزايش 15 درصدي حجم خدمات به ازاي افزايش ناچيز دستمزد، حوصله مهرباني و صبوري را هم از دست دادهاند. نخستين رديف از فهرست قطور مشكلاتي كه از چشم سيد حسن قاضيزاده هاشمي پنهان نمانده، كمبود اعتبارات و منابع است. ايرج حريرچي، سخنگوي وزير بهداشت در گفتوگويي با «اعتماد» ميگويد كه در نخستين سال از اجراي طرح تحول سلامت، 4800 ميليارد تومان از محل هدفمندي يارانهها، يك درصد از محل ماليات بر ارزش افزوده و معادل 2930 ميليارد تومان، و دو هزار ميليارد تومان، مازاد براي اجراي بستههاي طرح تحول سلامت اختصاص داده شد. اما سال 94، ورق برگشت و در پي كاهش 50 درصدي قيمت نفت، كل اعتبارات وزارت بهداشت - كه بايد هزينه طرح تحول سلامت هم در دل آن ديده ميشد - نسبت به سال 93 فقط 3 درصد افزايش داشت. وضعيت مالي سازمانهاي بيمهگر كه بايد مراكز درماني دولتي را تغذيه كنند هم، قابل تعريف نيست. سازمان بيمه سلامت در سال 93 از رشد 65 درصدي اعتبارات برخوردار بود اما براي سال 94، با رشد 15 درصدي اعتبارات اين سازمان موافقت شد. كسورات رسوب كرده از سالهاي گذشته هم، همچنان كابوس وزارت بهداشت است. وزير بهداشت كه اين روزها گرفتار تلاطم امواج فاجعه مناست، بايد پس از پايان ايام سوگواري، دوباره دل به كابوس 24 ساعتهاي بسپرد كه مختصاتش متشكل است از: بدهي 5 هزار ميليارد توماني سازمانهاي بيمهگر به وزارت بهداشت، تشكيل جبهه منتقدين در مقابل مجري طرح تحول سلامت، كم شدن تعداد همراهان با طرح تحول سلامت، زنجيرواره كمبود تخت و پزشك و پرستار و فضاي بستري، و در نهايت، نامعلوم بودن استمرار اعتبارات تداوم بزرگترين طرح ملي دولت يازدهم. محمد آقاجاني، معاون درمان وزارت بهداشت، در گفتوگو با «اعتماد» شرحي ميدهد از مشكلات پيشروي سكانداران نظام سلامت؛ مشكلاتي كه بيشتر، معلولند تا علت.
وزير بهداشت از چندي قبل اين نگراني را داشته كه انباشت بدهيهاي معوقه بيمههاي پايه به مراكز درماني وزارت بهداشت ميتواند طرح تحول سلامت را به خطر بيندازد. آنطور كه ما سال گذشته شاهد بوديم و در مراجعات و مشاهداتمان از بيمارستانهاي دولتي ميديديم، مردم از اجراي اين طرح رضايت داشتند اما امروز وزير در مراجعه به بيمارستانها ميبيند كه بيمار و بيمارستانها مشكل دارند. پزشك نيست، تخت نيست، علت اين تغييرات منفي ظرف كمتر از يك سال و نيم بعد از آغاز اين بزرگترين طرح دولت يازدهم چيست؟
اينطور نيست. نه تعداد پزشكان كم شده، نه اجراي طرح تحول سلامت متوقف شده و نه اينكه مردم ناراضي هستند. وزير بهداشت بر اين نكته تاكيد دارد كه ما براي استمرار طرح تحول نظام سلامت، نيازمند منابع پايدار هستيم. مهمترين بخش منابع ما از طريق بيمههاي پايه تامين ميشود و سهم دريافت ما از هدفمندي يارانهها يا يك درصد ماليات بر ارزش افزوده، در مقايسه با منابع بيمهاي بسيار ناچيز است. در واقع عمده منابع پرداختي براي خدمات درماني ارايهشده در بيمارستانهاي دولتي از جيب سازمانهاي بيمهگر تامين ميشود. حتي منابع دولتي نميتواند با منابع بيمههاي پايه رقابت كند چون منابع بيمههاي پايه، در واقع مزد خدماتي است كه در مراكز درماني ارايه ميشود. متاسفانه امروز شاهد هستيم كه در مراكز درماني دولتي ما، خدمت ارايه شده اما پولي براي آن پرداخت نشده با اين حال در 540 بيمارستان دولتي كشور، مديران حوزه درمان، پزشكان و پرستاران همچنان زحمت ميكشند و خدمت ميدهند. تاكيد وزير اين بوده كه با تداوم اين شرايط، ما در آينده نزديك با مشكلاتي مواجه ميشويم. چرا؟ چون امروز بين زمان ارايه خدمت با وصول مطالبات مراكز درماني حدود شش الي هفت ماه فاصله ايجاد شده است. خدمات نيازمند لوازم مصرفي گرانقيمت پزشكي، دارو، پزشك، پرستار، مواد غذايي و سوخت و انرژي است؛ مجموعهاي كه هزينههاي متعدد يك بيمارستان را تشكيل ميدهد. بيمارستان مانند يك شهر كوچك است با دهها نوع هزينه كه صدها نوع خدمت ارايه ميدهد. اصليترين جريان ورودي تغذيه اين شهر كوچك، منابع سازمانهاي بيمهگر است كه در صورت كند شدن اين جريان، بيمارستان دچار مشكلات جدي ميشود.
سال گذشته شاهد همراهي وزارت تعاون با وزارت بهداشت در اجراي طرح تحول سلامت بوديم. اما امروز رقم بدهي بيمههاي پايه به وزارت بهداشت به پنج هزار ميليارد تومان رسيده است. علت اين تغيير مواضع را چگونه تحليل ميكنيد؟
ما هم ميدانيم كه مشكلات اقتصادي و كند شدن چرخه اقتصاد، وصول مطالبات بيمههاي پايه را هم با مشكل مواجه كرده ضمن آنكه دولت هم مطالبات بيمهها را پرداخت نكرده و صنعت بيمه هم با مشكلاتي مواجه است اما تمام اين مشكلات مربوط به سازمانهاي بيمهگر است و نه وزارت بهداشت.
اما ضرر اين مشكلات به وزارت بهداشت ميرسد.
ضرر به مردم ميرسد. به همان مردمي كه به بيمارستانها مراجعه ميكنند. بيمارستانهاي ما، امروز با گذشته بسيار تفاوت دارد. چرا؟ قبل از 15 ارديبهشت 93 وقتي بيمههاي پايه پول بيمارستان را نميدادند، دست بيمارستان به جيب مردم ميرفت و هزينههايش را از مردم ميگرفت. گاهي اوقات حتي پزشك هم دستمزد خودش را از مردم ميگرفت. اما امروز، بيمارستان و پزشك با جيب مردم كاري ندارند و تمام نگاهها به سمت بيمههاي پايه است. اگر سازمان بيمهگر به موقع به تكاليفشان عمل كنند و مطالبات بيمارستان را بدهند همهچيز به خوبي ميگذرد. اما اگر منابع پرداخت نشود با مشكلات جدي مواجه ميشويم. هميشه گفتهايم كه پاشنه آشيل طرح تحول نظام سلامت بيمه ناكارآمد است. اگر ميخواهيم طرح تحول سلامت همچنان پايدار بماند و مردم از اين طرح كاملا راضي باشند، بايد بيمههايمان كارآمد شوند و پرداخت مطالبات مراكز درماني، مستمر و سر وقت باشد و منابع مالي بيمارستان را به موقع تامين كنيم. تا امروز هم به هر شكل كيفيت خدمات را در مراكز درماني حفظ كردهايم اما هيچ تضميني براي آينده وجود ندارد.
آيندهاي كه شما ميگوييد چند وقت ديگر است؟
نميدانم ولي مسلم است كه ما امروز در فشار قرار گرفتيم. پرداخت نشدن مطالبات بيمارستانها از سوي سازمانهاي بيمهگر، 540 بيمارستان دولتي را در منگنه قرار داده و چرا امروز كمبود تخت محسوس است؟ چون تا امروز مردم از خدمات درمان بهرهمند نبودند. امروز مردم بيمه شدهاند. هر ايراني كه مايل بوده، امروز بيمه شده و پوشش بيمه پايه درمان بيش از 95 درصد است. اين ميزان پوشش يعني بهرهمندي. پرداخت هزينههاي درمان از جيب مردم به 5/4 درصد كاهش پيدا كرده. اين ميزان كاهش يعني بهرهمندي. مردمي كه به دليل نداشتن پول و پوشش بيمه پايه، سالها از خدمات بيبهره بودند و با وجود ابتلا به بيماريهاي صعبالعلاج حتي از مراجعه به مراكز درماني هم خودداري ميكردند، امروز راهي بيمارستانهاي دولتي شدهاند و حالا كمبود تخت خودش را نشان ميدهد. سالها درباره اين موضوع هشدار داديم اما سياستگذاران كلان كشور كمتر به اين موضوع توجه ميكردند. بارها در مجلس گفتيم و به ما جواب ميدادند كه همين تعداد تخت هم اضافه است. استدلال ما چه بود؟ مردم امروز بهرهمند نيستند. بگذاريد مردم بهرهمند بشوند و به خاطر فقر از خدمت درمان محروم نشوند و آن وقت ميبينيد كه با چه كمبود شديدي از بابت تخت بيمارستاني مواجهيم. مگر ممكن است كه در ژاپن، سرانه تخت بيمارستاني 5/13 به ازاي هزار نفر جمعيت باشد و در كره جنوبي 5/10 باشد و در تركيه 7/2 باشد و ما با 5/1 تخت به ازاي هزار نفر جمعيت بتوانيم خدمات خوبي ارايه بدهيم ؟ آن هم در كشوري كه در حال پير شدن است و بايد منتظر بروز بيماريهاي سن سالمندي و افزايش مبتلايان صعبالعلاج باشيم؟ در چنين شرايطي نه تنها نميتوانيم خدمات بيمارستاني را مديريت كنيم بلكه حتي قادر به ارايه خدمات با كيفيت مطلوب هم نخواهيم بود. با اين تعداد تخت نميتوانيم صفهاي انتظار را كوتاه كنيم مگر آنكه شاهد سرمايهگذاري باشيم؛ اتفاقي كه از چند دهه گذشته تا امروز نيفتاده است.
هزينه ايجاد هر تخت بيمارستاني چه رقمي است؟
حداقل 500 ميليون تومان براي ساخت و تجهيز يك تخت استاندارد بايد هزينه شود. اين رقم يعني كه دولت هم به تنهايي از عهده سرمايهگذاري برنميآيد. در بهترين شرايط، دولت ميتواند فقط دو هزار تخت در سال بسازد. ما با كمبود 80 هزار تخت بيمارستاني مواجهيم يعني 40سال طول ميكشد تا كمبود تخت ما جبران شود آن هم مشروط بر اينكه جمعيت ما پيرتر نشود و افزايش جمعيت هم نداشته باشيم و تختهاي فعلي هم فرسوده نشوند كه تمام اين اتفاقات، امروز در حال وقوع است. ما نيازمند نهضت بيمارستانسازي هستيم؛ نهضتي براي سرمايهگذاري در حوزه بيمارستاني با مشاركت بخش غير دولتي، دولت، نيكوكاران و واقفان سلامت.
دولت از اين مشكلات با خبر بوده و امسال دو هزار ميليارد تومان از بودجه طرح تحول سلامت كم كرده و سال گذشته هم 50 درصد سهم وزارت بهداشت از منابع هدفمندي يارانهها و يك درصد ماليات بر ارزش افزوده را نداد ؟
دولت با كمبود جدي منابع مواجه است اما با طرح تحول سلامت همراهي دارد. طرح تحول سلامت، كارت ويزيت دولت است. برند دولت است. پس با تمام توان از آن حمايت ميكند اما تحريمها مشكلات بسيار زيادي براي اقتصاد ما ايجاد كرد. امروز تمام حوزههاي اقتصاد دچار بحران و كمبود جدي منابع هستند. ما هم نميتوانيم بيش از اندازه از دولت انتظار داشته باشيم كه تمام بخشها را تعطيل كند و فقط به ما بپردازد. قطعا امسال يكي از سختترين سالهاي اقتصاد را بايد پشت سر بگذاريم.