يادبودي براي عمران صلاحي كه مهرماه رفت
مردي كه فراموش نميشود
علي دهباشي
هنوز پس از چند سال از خاموشي عمران صلاحي، مرگ او را باور نميكنيم. انگار به يك سفر طولاني رفته است كه باز خواهد گشت. اما چرا تصور ميكنيم او نمرده و خواهد آمد و اصولا مرگ او را نميپذيريم، در صورتي كه مرگ بسياري را ميپذيريم. اين برميگردد به سلوك و منش و روحيه عمران صلاحي كه مردي بود متفاوت. مردي بود داراي سجايايي كه باعث ميشد هر كسي كه با او آشنا ميشد در همان جلسات اوليه شيفته او شود و روابط انساني بسيار عميقي با او برقرار ميكرد.
چند ويژگي او را كه در اين مجال كوتاه ميتوانم برشمارم يكي مردي بود فاقد كينه و نفرت. حتي نسبت به بدخواهان خود. دوم نوعي فروتني از خود نشان ميداد كه كاملا دروني بود. سوم در حضور همه دوستان و طنزآوران روزگار خود بسيار رعايت حدود، ادب، بزرگي، كوچكي، استادي و شاگردي را ميكرد.
پس آنچنان كه گفتم صحبت از خلقيات و روحيات او بود كه در داوري كردن درباره او مهم است. اما درباره كارهايش؛عمران صلاحي از نوجواني وارد عرصه طنز شد. شايد از كمسنوسالترين اعضاي نشريه توفيق بود. در همين دوران است كه او با پرويز شاپور يا به تعبير او شاپورخان و بيژن اسديپور آشنا ميشود و به اين سه تن، سه تفنگدار طنز ميگفتند.
ادامه فعاليتهاي قلمي به همراه پرويز شاپور و بيژن اسديپور كه هر كدام شخصيت مستقل طنز خود را داشتند در اوايل دهه 50 به اوج خود رسيد. يكي از ويژگيهاي مهم عمران صلاحي در كار طنز چه اشعار و چه نوشتهها تسلط او بر متون ادبيات كلاسيك ايران بود.
عمران صلاحي موفق شده بود زباني مستقل در طنزنويسي چه شعر و چه نثر پيدا كند و اين به او اين امكان را داده بود تا بتواند آثاري خلق كند كه هنوز پس از گذشت چنددهه خواندني و ماندني است.
و كلام آخر اينكه اگز طنز در سرشت او نبود كه بود، در ذات او نبود كه بود، شايد اين تواناييها از او نميتراويد. يادش گرامي.