آبادان برزيلته، عينك ريبن چشته، كشتي مال مردمته
ليگ باشگاههاي كشتي، ايدهيي كه «جهاني» ميشود
وحيد جعفري
برگزاري ليگ باشگاههاي كشتي جهان يك ايده بود، يك پيشنهاد؛ كه جرات مطرح شدن پيدا كرد، عملي شد و حالا ميرود تا جهانيتر شود. و عملي كردن ايدهها كار آساني نيست و خيلي وقتها قبل از اينكه حتي مطرح شوند و متولد، از بين ميروند و امكان يك لحظه زندگي كردن را هم پيدا نميكنند؛ درست مثل كودكي كه در نطفه خفه ميشود و هيچوقت به دنيا نميآيد تا معلوم شود كه خوب بود يا بد، زشت بود يا زيبا، به همين سادگي. و ايدهها همچون كودكان آدم هستند كه بايد به آنها رسيدگي شود تا بزرگ و باشكوه شوند، در غير اينصورت بهتر است، اصلا مطرح نشده و به دنيا نيايند.
و شما نميتوانيد انتظار داشته باشيد كه ايده برگزاري يك مسابقه، يك شبه تبديل به يك رويداد بزرگ شود، بچه انسان هم سالها زمان ميبرد تا مرد شود. و تورنمنت بزرگي چون جام جهاني فوتبال هم در ابتدا با مشكلات و ضعفهايي مواجه بود و رفته رفته شكل و شمايل امروزي را پيدا كرد، تا تبديل شود به رقابتي كه مردم براي آغازش لحظهشماري ميكنند در سراسر دنيا.
و مگر فوتبال از همان ابتدا اپيدمي بود؟! و چيزي كه به فراگير شدن اين ورزش در دنيا كمك كرد، چيزي نبود جز ليگ؛ ليگ و ليگهايي كه در ابتدا كودك و كوچك بودند و رفته رفته، مرد شدند و بزرگ، تا ختم شوند به ليگهاي جهاني و جام جهاني. و در اين ميان تبليغات كمكشان كردند، تا فوتبال شود عين ذايقه مردم. و اين مثل يك اثر هنري نيست كه هنرمند به يكباره با پاچيدن رنگ روي بوم، تابلويي زيبا خلق كند، نه اين مثل ساختن مجسمهيي است كه هنرمند روي جزء جزء آن بايد كار كند و ضعفها و مشكلاتش را بگيرد تا از جزء به كل رسيده و اثري زيبا را خلق كند.
پس بايد ابتدا ليگ باشد، هرچند ضعيف، و ضعفهايش شناسايي شده و برطرف شود، تا در ادامه اسپانسرها بيايند و تبليغات گردن كلفتش كند و شود جهاني. حالا هم اگر بخواهيم به نخستين دوره ليگ باشگاههاي جهان، كه با پيشنهاد ايران و در كشورمان برگزار شد به عنوان يك رقابت كوتاهمدت نگاه كنيم، بايد به آن ايراد بگيريم و بگويم «اصلا نبايد چنين مسابقاتي با چنين هزينهيي برگزار ميشد»؛ اما شما بدون اينكه چيزي بكاريد، هرگز نميتوانيد چيزي برداشت كنيد! اين يك سرمايهگذاري است و هدف يك هدف بلندمدت و ميخواهد بزرگ و جهاني شود و درك اين موضوع احتياج به يك نگاه جهاني دارد كه خيلي از ماها نداريم.
ما داريم در دهكده جهاني زندگي ميكنيم، پس تفكراتمان و نگاهمان را جهاني كنيم. اگر امسال و در ليگ باشگاههاي كشتي آزاد جهان، تيمها با چهرههاي مطرحي شركت نكردند، ايرادي ندارد، چرا كه در رشته فرنگي آمدند چهرههاي مطرح و روي تشك حاضر شدند و رقابت كردند در آبادان، ضمن اينكه سال بعد و سالهاي بعد، تيمها با كشتي گيران شاخص به اين ميدان نوپا خواهند آمد، همانطور كه سالها قبل امريكاييها ايده برگزاري مسابقات به شكل تيم به تيم را دادند و اين مسابقات رفته رفته جان گرفت و شد، جام جهاني. علاوه بر اين نبايد فراموش كنيم كه در ليگ باشگاههاي جهان، چيزي هست كه در جام جهاني نيست و آن پول است و تبليغات؛ كه ميتواند برگ برنده اين رقابتها براي جهانيتر شدن باشد.
و برگزاري مسابقات فرنگي در آبادان با آن سطح كيفي و كمي مطلوب، اين را ثابت كرد تا اگر انتقاداتي كه به مسابقات آزاد شده بود كمرنگ شود. آبادان فوتبالي در روزهاي پنجشنبه و جمعه برخلاف هميشه كه تب فوتبالي داشته و دارد، رنگ و بوي كشتي به خود گرفت و جالب اينكه همزمان با ديدار كشتي مسابقه فوتبال پرسپوليس و ذوب آهن برگزار ميشد؛ اما اينبار آبادانيها ترجيح دادند به محل برگزاري مسابقات بيايند و ازدحام جمعيت آنقدري شود كه تعجب نيرويهاي امنيتي و انتظامي را در برداشته باشد.
استان جالبي است خوزستان، با داشتن آبادان كه مهد فوتبالش ميداند و انديمشك كه پايتخت كشتي فرنگي ايران است. خوزستان نفتخيز با آن همه معادن متعدد به آينده بسيار اميدوارتر است، به خصوص منطقه اروند كه 10 سالي است «منطقه آزاد» شده بود؛ اما طي يكي دو سال گذشته با گسترش اين منطقه ميرود تا آبادانش باز آبادان شود مثل سالهاي دور و دوباره شود عروس آسيا و مردم خرمشهر و آبادان كه در اصطلاح سايه هم را با تير ميزنند و ابايي از گفتنش هم ندارند به اين موضوع اشاره داشته و بگويند «تا 10 سال آينده آبادان ميشود همان آبادان گذشته كه همه از او تعريف ميكنند.»
حالا ديگر نبايد آبادان را صرفا يك شهر فوتبالي دانست كه انگليسها براي نخستين بار فوتبال را به آنجا آوردند و از اين شهر به ديگر استانهاي ايران آمد. اين درست كه «آبادان برزيلته، عينك ريبن چشته؛ اما كشتي مال مردمته!» و اين شعاري است كه آبادانيها بعد از اين سرخواهند داد، با توجه به قهرماني انديمشك، نماينده استانشان در نخستين دوره مسابقات ليگ كشتي فرنگي باشگاههاي جهان.