رواج خشونت كلامي در بين مسوولان و جامعه
مصطفي اقليما ٭
فضاي موجود در برخي رسانهها و همچنين تعاملات بين مسوولان و مقامات كشور را از زواياي مختلفي ميتوان بررسي كرد. وقتي كه ما در يك جامعه ارزشها را تغيير ميدهيم و بعضي ارزشها را از بين ميبريم بايد انتظار چنين رفتارهايي را در سطوح مختلف جامعه داشته باشيم. رهبري همواره به دو اصل شايستهسالاري و پاسخگويي بين مسوولان تاكيد دارند. به اين معني كه هم افراد مناسب را در مشاغل مناسب قرار دهيم و هم اينكه اين افراد ملزم به پاسخگويي در مقابل رفتارشان باشند. ما شاهد رفتارهاي توهينآميز در ادارات هم هستيم. معضلي كه ما در اداراتمان داريم اين است كه قوانين استخدام به گونهاي طراحي شده كه به افرادي كه در راس كار هستند اجازه ميدهد هر رفتاري با كارمندان و زير دستانشان داشته باشند و اگر فردي بخواهد نسبت به شرايط اعتراضي هم داشته باشد، هيچ قانوني از او حمايت نميكند، چون قوانين استخدامي ما خلأ دارند. هيچ ضابطهاي وجود ندارد. هيچكس پاسخگوي كاري كه انجام ميدهد، نيست و همين باعث ميشود كه افراد به خودشان اجازه هر توهيني را بدهند و فشارهايي كه از مقامات بالاتر روي آنها وجود دارد را به زير دستان خود يا همكارانشان در اداره در قالب توهين و ادبيات سخيف منتقل كنند. هيچكس هم اين افراد را به خاطر رفتاري كه دارند مورد بازخواست قرار نميدهد. گاهي هم بعضي اين سوال را مطرح ميكنند كه چرا كارمندان هيچ اعتراضي ندارند، اين سكوت كارمندان به اين دليل است كه هيچ راهي ندارند، به اين دليل كه اگر بخواهند به رفتار مافوقشان اعتراضي كنند شغلشان را از دست ميدهند. اين موج تعديل نيروها همه را از كوچكترين اعتراضي ميترساند، وضعيت اشتغال هم كه بحث ديگري است. همين فضا را در سطوح مختلف داريم، در دانشگاهها بعضي اساتيد، همين رفتار را دارند. در خانوادههاي ما هم همين وضعيت وجود دارد. اين توهين كردنها تبديل به يك سلسله مراتب در دستگاه اداري شده است و هر كس اين اجازه را به خود ميدهد كه به زير دست خود توهين كند و زير دستان هم اين اجازه را با سكوت خود به فرادستان ميدهند كه هر رفتاري را كه ميخواهند با آنها داشته باشند. هيچ قانوني هم وجود ندارد كه بخواهد اين فرد را تنبيه كند و يا مورد باز خواست قرار دهد، اينجاست كه باز بحث پاسخگو بودن مديران پيش ميآيد، اين مدير به خاطر رفتاري كه از خود نشان ميدهد، مورد بازخواست قرار نميگيرد كه بخواهد رفتارش را اصلاح كند. نگاهي به مطالب منتشر شده در مطبوعات نشان ميدهد كه اين فضا در مطبوعات ما كه بايد توسط افراد فرهيخته اداره شود هم متاسفانه وجود دارد. ادبياتي كه در مطبوعات رسمي ما وجود دارد واقعا گاهي سخيف و توهينآميز است. بعضي روزنامهها هر چيزي كه دلشان ميخواهد منتشر ميكنند، از هيچ توهيني هم دريغ نميكنند. داستانسرايي ميكنند و وزرا و مسوولان كشور را با ادبيات سطحي و توهينآميز مورد خطاب قرار ميدهند و هيچكس آنها را مورد بازخواست قرار نميدهد. وقتي كه اين بحثها و جوابيهها در سطح گسترده مطرح ميشود، قطعا افراد نميتوانند سكوت كنند و با توجه به اينكه در بلواي پيش آمده صداي كسي به گوش طرف مقابل نميرسد، مجبور به فرياد ميشوند و همين مساله خشونت كلامي را به وجود ميآورد. كمكم افراد به اين شيوه در ارتباطاتشان عادت ميكنند. حالا ما شاهد اين هستيم كه كساني كه حتي مسووليت خاصي هم ندارند، به خودشان اجازه ميدهند به ديگران توهين كنند، آن هم در رسانهها و تريبونهاي رسمي. در مورد برجام ما شاهد رفتارها و واكنشهاي مختلفي بوديم، اين تفاهمنامه زير نظر رييسجمهور يك كشور نوشته شده، بر اساس قوانين موجود در همين كشور هم تدوين شده، چرا بايد عدهاي با هر ادبيات نسبت به اين موضوع اعتراض كنند يا از آن دفاع كنند. وقتي از يك رسانه جمعي كلمات يك نماينده مجلس خطاب به مسوولان كشور پخش ميشود، چه انتظاري ميتوان از روابط بين مردم در جامعه داشت. چرا وقتي اين افراد اين توهينها را ميكنند، كسي انها را مورد بازخواست قرار نميدهد. اگر ما به شايستهسالاري اعتقاد داشته باشيم فردي را كه توهيني به ديگران روا ميدارد در هر جايگاهي كه بود مورد بازخواست قرار ميدهيم و اين موج ديگر ايجاد نميشود و كسي به خودش اجازه نميدهد در يك تريبون رسمي از ادبيات غيررسمي استفاده كند چه رسد به ادبيات توهينآميز و تهديد كردن افراد. ٭ آسيبشناس اجتماعي