دفاع شايسته از اتباعايران
در جريان حادثه تاسفبار منا يك مساله مهم مورد غفلت واقع شد و كمتر كسي به آن پرداخت. مساله اين است كه وظيفه هر دولتي حمايت سياسي تمام و كمال از شهروندانش است. هر فردي كه گذرنامه ايراني دارد بايد بداند كه مورد حمايت دولت ايران است، فارغ از اينكه اين فرد تابع چه مكتبي است و حتي فارغ از اينكه در كشور ديگر مرتكب جرم شده يا بيگناه بوده است. البته براي حمايت از افراد محترم بايد مايه بيشتري گذاشت، ولي حمايت سياسي از شهروندان مسالهاي عام است و استثناپذير نيست. متاسفانه در حادثه منا، دو مساله موجب شد كه اين وجه از ماجرا و تفاوت رفتار ايران با رفتار زشت ساير كشورهاي اسلامي در اين زمينه ديده نشود؛ اول اينكه قربانيان حادثه حجاج خانه خدا بودند و در نتيجه گمان شد كه حساسيت ايران بيش از اينكه نسبت به شهروندان ايراني و مرگ آنان باشد، به ويژگي زاير خانه خدا بودن آنان برميگردد. اين ذهنيت موجب شد كه حساسيت دولت ايران نسبت به واقعه منا چنانچه شايسته است منعكس نشود. علت ديگر نيز وقوع اين واقعه در عربستان است، چرا كه روابط ايران و آن كشور به اندازه كافي متشنج بود، واقعه منا هم بر آن افزوده شد و برخي گمان كردند كه ايران درصدد است كه از كشته شدن زايران خانه خدا، عليه عربستان بهرهبرداري كند. متاسفانه برخورد اوليه برخي رسانهها و جناحهاي سياسي اين برداشت را تقويت كرد و در نهايت اين دو عامل سبب شد كه اصل حمايت سياسي ايران از شهروندان خود، انعكاس شايستهاي پيدا نكند. سخنان اخير مقام معظم رهبري در ديدار با مسوولان حج، در اين مورد روشن بود. اينكه ايشان صريحا قيد كردند كه مساله سياسي نيست، و حتي در مورد مسووليت عربستان با تاكيد بر اينكه؛ ظواهر نشان ميدهد كه اين فاجعه در اثر كوتاهي ميزبان رخ داده، نخواستهاند موضوع و رويداد را ناشي از تعمد دولت سعودي بدانند، حداقل در اين مرحله از بررسي. ولي مساله مهم در اين ميان جان انسانها است. اگر اين تعداد مسيحي و حتي كسري از آن، در واتيكان يا هر جاي ديگر با چنين سرنوشتي مواجه ميشدند، براي ماهها و حتي سالها درباره آن بحث و اقدام ميكردند و حتما افراد بسياري مورد سوال واقع يا محاكمه و محكوم ميشدند. و از همه مهمتر اينكه ترتيباتي را انجام ميدادند كه پس از اين شاهد تكرار آن نباشند. چرا آنان چنين رفتاري دارند؟ براي اينكه جان انسان مسيحي برايشان مهم است. همين اهميت است كه به آنان تشخص و اعتبار ميدهد. در حالي كه در ميان تمام كشورهاي اسلامي فقط ايران بود كه نسبت به مساله واكنشي جدي نشان داد و مسوولان ساير دولتها ظاهرا با پول نفت سعودي خريداري شدند تا جان مردمشان را بياهميت نشان دهند. برخيها هم فكر ميكنند كه مردن در سرزمين مقدس افتخاري است كه نصيب هر كسي نميشود. اين نيز يك برداشت به غايت غلط است. مردن به صورت عادي شايد براي يك زاير چنين باشد، ولي كشته شدن هزاران نفر را چگونه ميتوان با چنين توجيهاتي پذيرفت؟ در اين ميان چند موضوع وجود دارد كه دستگاه ديپلماسي ايران بايد پيگير ماجرا باشد.
الفـ پيش از هر چيز لزوم تعيين دقيق تعداد افرادي است كه در اين حادثه جان باختند. عربستان هنوز هم كمتر از 800 نفر را اعلام ميكند، در حالي كه آمارهاي رسمي كشورها، حداقل 3 هزار كشته و مفقود هستند و برخي منابع تا حدود 70هزار نفر هم ميرسد. اين به هيچوجه قابل قبول نيست كه تا اين حد پردهپوشي و عدم شفافيت درباره يك مساله مهم مثل جان انسان كه ارزشمندتر از هر چيز است، وجود داشته باشد. اتفاقا دليل شفافيت تعداد مربوط به ايران نيز وجود همين حساسيت است.
ب- مساله مسووليت دولت عربستان از حيث قصور يا تقصير هر يك از نهادها يا ماموران آنان بايد روشن شود. اين پذيرفتني نيست كه اين تعداد انسان كشته شوند و در نهايت هيچ كس و مسوولي عهدهدار مسووليت آن نشود.
جـ نكته ديگر نحوه برخورد و كمكرساني ماموران سعودي پس از حادثه و نحوه برخورد با جنازههاي حادثهديدگان از مهمترين مسائلي است كه به هيچوجه نبايد ناديده گرفته شود. تصاويري كه از حادثه پخش شده، نشاندهنده بيحرمتي آشكار به جنازهها و امدادرساني به مصدومان و برخورد نادرست با ذينفعان و كساني است كه نزديكانشان در اين حادثه دچار مشكل شده بودند. به نظر ميرسد وزارت خارجه به عنوان نماينده كلي كشور نبايد دفاع و حمايت سياسي از اتباع خود را قرباني هيچ مصلحت ديگري كند. نيازي هم به تنش و درگيري شديدي نيست، براي اينها راهحلهاي سياسي و حقوقي هست كه بايد آنها را انتخاب و تا رسيدن به نتيجه نهايي پيگيري كرد.