چرا تعزيه، مقتلخواني و هنرهاي آييني به سمت فراموشي ميروند
ميراثداران خوبي باشيم
حسين مسافرآستانه
هنرهاي آييني مثل تعزيه و مقتلخواني و تمام آيينهاي ملي و مذهبي ما، شمايلي از فرهنگ ما است. نشانههايي كه نشان ميدهند باور و هويت ملي ما، كجا شكل گرفته و چطور تعريف ميشود. فرهنگ در هر جامعهاي خود را با اين آيينها معرفي ميكند و نمايان ميشود. اينچنين است كه اين نشانههاي فرهنگي كه نسل به نسل منتقل شده و به اين روزهاي يك جامعه رسيده است، لباس ظاهري فرهنگ و هويت ملي آن جامعه ميشود و معرفيكننده ميراث گرانبهاي آن سرزمين. اين هويت فرهنگي و ملي بايد در طول زمان زنده بماند و از نسلي به نسل ديگر منتقل شود. بايد نقش تاثيرگذار خود را در هر زمانهاي ايفا كند و نه فقط براي مردمان آن سرزمين كه براي همه جهان، نشانهاي از حضور يك سرزمين ملي و مردمانش باشد. اينچنين است كه هنرهاي آييني مثل تعزيه و مقتلخواني و تمام آيينهايي كه به مناسبتهاي مختلف به ما، نسل امروز ايران، به ارث رسيده پراهميت است.
اين هنرها، هويت ملي ما است؛ هويتي كه بايد حفظ شود و به نسلهاي آينده برسد. اما در سالهاي گذشته و در روند رشد صنعتي جامعه ايران و ورود تكنولوژي، اهميت اين آيينها و هنرهاي آييني هم كمرنگ شده است. دنياي تكنولوژي و افكار مدرنشده جهان امروزي، جامعه ايران را هم به سمت مدرنيته پيش برده و در اين حركت، نشانههاي فرهنگي ما، هنر فرهنگي و ملي ما، آرام آرام به فراموشي سپرده ميشود. تعزيهخواني به هنر نمايشي مناسبتي تبديل شده كه در مواقع خاص و مناسبتهاي تاريخي، يادش ميكنيم و مقتلخواني و باقي آيينها هم آنچنان كه سزاوارند ارج نهاده نميشوند و براي پررنگ شدن آنها در متن جامعه، اتفاقي صورت نميگيرد. مردم هنرمندان قديمي تعزيه را نميشناسند، از مقتلخواني اطلاعات زيادي ندارند و آيينهاي مختلفي كه همه هنرهايي گرانبها و قديمي هستند را نميشناسند. اين هنرهاي ملي، فرهنگي و مذهبي به سمت فراموشي ميروند و به جاي اينكه هنر ايران با داشتن اين منابع غني و ثروتمند تبديل به هنري پيشرو و مولف باشد، پر است از تمام آن المانهايي كه در تمام جهان ميبينيم.
در حالي كه ما با داشتن اين هنرهاي سنتي و تلفيق آنها با هنر نوين جهاني، ميتوانيم هنري پيشرو، موفق با المانهاي فرهنگي و هويت ايراني باشيم.
براي رسيدن به چنين نقطهاي، هنرمندان و مديران فرهنگي بايد پيشقدم شوند. بايد هنرهاي آييني از پستوها بيرون بيايند و با تعريفهاي تازه دوباره در زندگي ايرانيان تعريف شود. مديران بايد براي اين عرصه برنامهريزيهاي دقيق، اجرايي و مناسب داشته باشند و هنرمندان هم به سمت استفاده از اين هنرها در آثار خود بروند. زماني كه اين همت جمعي در متوليان فرهنگ و هنر به وجود بيايد، مخاطب هم واكنشهاي تازه نشان ميدهد، شناخت تازه از اين ميراث غني و مهم به دست ميآيد و وظيفه ما به عنوان وارثان و راويان اين هويت ملي انجام ميشود.
پينوشت: هنرهاي آييني در جامعه امروز ايران به همان اندازه كه هنرهاي مدرن ديده ميشوند، ديده نميشوند. مخاطب آشنايي چنداني با اين هنرها ندارد و هرچند وقت يكبار به بهانه مناسبتهاي مختلف نام اين هنرها را ميشنويم و با آنها برخورد ميكنيم. به همين دليل سراغ حسين مسافر آستانه رفتيم، مدير باسابقه تئاتر، و از او درباره اين مهجوريت و ناآشنايي و دلايلش پرسيديم.