بسيار خرسنديم كه مدرسه اعتماد بهانهاي شد تا در كمتر از شش ماه اهالي رسانه و معلمان فعال در حوزه رسانه و صنفي و مدني گرد هم آييم و به همانديشي بپردازيم. معلماني كه زندگيشان با كلاس و مدرسه عجين است حالا با نام مدرسه «اعتماد» هم دور هم مينشينند و از دغدغههاي خود در اين حوزه ميگويند و اينكه چگونه رسانه ميتواند در خدمت آموزش و پرورش باشد.
معلمي حرفهاي است كه با «قلم» معنا مييابد و «نوشتن» جزء جداييناپذير ماهيت حرفه معلمي است. نوشتن است كه انديشيدنها را تحريك و انديشهها را ماندگار ميكند و استمرار انديشيدن است كه سرمايه فكري را افزايش ميدهد و تكامل تئوريها و نظريهها را ممكن ميسازد.
وقتي قلم به دست ميگيريم و مينويسيم در واقع با هر كلمهاي خشتي از يك بناي فكري را ميگذاريم و هر جمله بر ارتفاع و ابعاد اين بنا ميافزايد؛ بنايي كه ساختنها را ممكن ميكند لذا تا ننويسيم نه براي خود و نه براي ديگران اين امكان فراهم نميشود تا با تامل بر ايدهها به نقد و باروري انديشهها پرداخته شود.
فرهنگ شفاهي و كلمات و جملاتي كه در يك گفتوگوي شفاهي مطرح ميشود مانند رها كردن بذر در فضاي آزاد است كه اميدي به جوانه زدن و روييدن آن نيست. چه حجم گستردهاي از مطالبي كه گفته ميشود و چند لحظه بعد گويي حرف و سخني به ميان نيامده است و چقدر در لابهلاي همين سخنان فيالبداهه نكات مهمي وجود دارد كه اگر صاحب سخن به خود زحمت بدهد و قلم به دست گيرد و آن را به كنترل صفحه درآورد ميتوان از آن خشت و ديوارهاي مفيد و موثري ساخت.
در دومين نشست «رسانه و آموزش و پرورش» سخنرانان نشست همگي بر اهميت و ضرورت نوشتن تاكيد كردند. آنها كه خود اهل قلم هستند و صفحههاي روزنامهها با نام آنها آشناست نيز در اين نشست از لذت و اهميت نوشتن سخن گفتند و ديگر معلمان را دعوت كردند تا به جمع معلمان نويسنده بپيوندند و به قولي «جنبش قلم» به راه اندازند.
شاگردان صفحه مدرسه اعتماد نيز ميتوانند خود معلمان باشند و قلم به دست گيرند و هر آنچه را كه تصور ميكنند براي نظام آموزشي ميتواند مفيد باشد به رشته تحرير درآورند. چه كسي بهتر از معلمان كه با تمام وجود خود ضعفها و قوتهاي نظام آموزشي را تجربه كردهاند صاحب صلاحيتتر براي ابراز نظر است.
بيترديد قلم معلمان ميتواند مدرسه «اعتماد» ما را پربارتر كند و با انعكاس نظرات، تجربيات، نقدها و پيشنهادهاي آنها تصويري واقعي و ملموس و محسوس از آنچه در مدارس و كلاسهاي درس ميگذرد ارايه دهيم؛ تصويري كه انعكاس آن به مسوولان و مديران از يك سو و افكار عمومي از سوي ديگر موجب ميشود تا مسائل پيچيده نظام آموزشي با سادهسازي در معرض نقد و نظر همگان قرار گيرد چراكه بيش از نيمي از جمعيت كشور به طور مستقيم مخاطب نظام آموزشي هستند. دانشآموزان، والدين آنها و معلمان و مربيان و مديران و مسوولان اين حوزه جمعيت گستردهاي را تشكيل ميدهند كه بدون رسانه پيوند اين طيف گسترده غيرممكن است.
اگر فقط يك درصد معلمان يعني 10 هزار نفر از يك ميليون قلم به دست گيرند و با احساس مسووليت و اميدواري پيرامون مسائل آموزش و پرورش ماهي يك مطلب بنويسند هيچ مسالهاي يافت نخواهد شد كه ناگفته بماند و اين جريان بدون شك در يك دوره كوتاه ميتواند اثرات بسيار مفيدي را در ابعاد مختلف داشته باشد.
شايد اين پرسش مطرح شود كه چرا معلمان به رغم برخورداري از سطح تحصيلات بالاتر و همچنين توانايي نوشتن منفعل هستند و حضور رسانهاي كمرنگي دارند؟
پاسخ به اين پرسش هرچند نيازمند پژوهش و تامل دقيقتري است اما در يك نگاه كلي و گذرا ميتوان گفت نخست اينكه معلمان جامعه ما مانند ساير اقشار هنوز عادت به فرهنگ شفاهي دارند و كمتر رغبت ميكنند يا به خود زحمت ميدهند كه دست به قلم شوند در حاليكه وقتي پاي سخنان آنها مينشيني اكثر آنها حرفهاي زيادي براي گفتن دارند.
نكته ديگر اينكه دستهاي از معلمان انتظار دارند هرآنچه به ذهنشان ميآيد را بدون ملاحظات روي كاغذ بياورند و در رسانهها منتشر كنند و توجه ندارند كه رسانهها به دليل مورد توجه بدون حاكميت از يك سو و افكار عمومي از سوي ديگر بايد ضمن توجه به الزامهاي حرفهاي شرايط سياسي و اجتماعي را هم لحاظ كنند و سپس نسبت به انتشار يك مطلب اقدام كنند و به عبارتي كنشگري رسانهاي هم چارچوبهايي دارد كه بايد مورد توجه قرار گيرد.
نگرش همه يا هيچ كه عدهاي به كار رسانهاي دارند و همه ميگويند يا بايد همه مطالب ما منتشر شود يا هيچ مطلبي ارايه نميكنيم موجب شده تا مخاطبان از نظرات اين افراد محروم شوند و خود اين افراد هم نتوانند از ابزار رسانهها استفاده كنند.
تجربه معلماني كه در رسانهها فعال هستند نشان داده است ميشود به گونهاي نوشت كه هم شرايط را لحاظ كرد و هم نقدها و نظرها را منعكس كرد به ويژه اينكه وقتي موضوع نوشتهها منفي و درونسازماني است و در عرصه آموزش و پرورش رويكردها و كاركردهاي نظام آموزشي مورد نقد و بررسي قرار ميگيرد جاي نگراني وجود نخواهد داشت. قلم معلمان ميتواند سرمايه و پشتوانهاي باشد براي نظام آموزشي كشور و سند معتبري باشد براي تحولات و تغييراتي كه براي اين سيستم ضرورت دارد.
مدرسه «اعتماد» نيز از نوشتههاي معلمان كشور استقبال خواهد كرد و با انعكاس آنها تلاش خواهد كرد سهم و نقش خود در تقويت جايگاه رسانهاي آموزش و پرورش را داشته باشد. استقبال جامعه فرهنگيان كشور از اين صفحه و تشويق آنها به استمرار اين جايگاه مايه دلگرمي و اميدواري ما شده است كه به پشتوانه حمايتها و نگرشهاي مثبت مسوولان روزنامه اعتماد، اميد ميرود در دوره جديد بتوانيم زمينه ارتقاي كمي و كيفي اين صفحه را فراهم كنيم.
ما در طول ماههاي گذشته نيز در ستون قلم و سخن معلم و نقد و نظر منعكسكننده مطالب و نظرات معلمان مختلف از نقاط مختلف كشور بوديم؛ مطالبي كه بر تنوع صفحه مدرسه افزوده و موجب ارتباط گستردهتر دستاندركاران صفحه مدرسه اعتماد شده است.
اميدواريم اين نشستها كه با فاصله گرفتن از فضاي مجازي هر از چندگاهي در فضاي واقعي شكل ميگيرد و فعالان از نزديك و رودررو با هم به گفتوگو مينشينند باعث ارتباط و تعامل بيشتر ومفيدتري باشد. ما همچنان منتظر مطالب معملان عزيز و دلسوزان و علاقهمندان نظام آموزشي هستيم.
٭مسوول گروه صفحه مدرسه« اعتماد»