اين هم از نمايشگاه
با نمايشگاه مطبوعات ميانهاي ندارم. از اول هم نداشتم. همين پريشب هم يك مطلب تند و تيز نوشتم كه آقاي حضرتي چاپش نكرد. خيلي هم خوب شد كه چاپش نكرد. تلفني به من گفت: «همه ما را [مطبوعات را] ميزنند، تو هم ميزني؟» خواستم توضيح بدهم كه «زدن من با زدن بقيه فرق دارد» كه صرفنظر كردم و آقاي حضرتي دلسوزانه حاليام كرد كه «در حالي كه بيگانه جدا، دوست جدا ميشكند تو نبايد اين كار را بكني. از ذهنم گذشت كه «نقارهزن كم بود، از ميمند آوردند».
آقاي حضرتي هم همين را ميگفت كه «نوشتهات - بلكه مخالفتت - باعث سوءتفاهم ميشود و خوانندههاي «اعتماد» نميتوانند انگيزه تو را از انگيزههاي سياسي جدا كنند.» قصه گل انداختن شبلي به حسين منصور حلاج برايم تداعي شد. اما نمايشگاه مطبوعات چه ربطي به حسين منصور حلاج دارد؟ من هم شبلي نيستم... حق با آقاي حضرتي بود.
در اين اوضاع و احوال من نبايد به نمايشگاه مطبوعات بد بگويم. كسي انگيزهام را كار ندارد. من را هم ميگذارند كنار دست همانهايي كه نمايشگاه راتحريم كردهاند. راستي، در جمهوري اسلامي عيبي ندارد كه بعضيها، بعضي جاها را تحريم كنند؟ اما همچه تحريم تحريم هم نكردهاند. به اسمهاي ديگر و رسمهاي ديگر حاضر شدند؛ پررنگ و غليظ و شديد هم حاضر
شدند...
حالا چه شده كه دارم اين حرفها را ميزنم؟ كرگدن هم كنار دست «اعتماد» غرفه دارد. يكي از دوستان كرگدن – رامبد خانلري – هر روز توي غرفه ميايستد و مراجعين به كرگدن را جواب ميدهد.
امروز كه از او پرسيدم «نمايشگاه چه خبر؟» چيزهايي گفت كه به نظرم جالب آمد. ميگويم چه گفت، اما قبلش اين را هم ميگويم كه فهميدم در مورد نمايشگاه زياد تند رفتم. نمايشگاه، آنچنانكه بايد و شايد نمايشگاه نيست.
هزار عيب و ايراد دارد. عيب و ايرادهاي روزنامهنگاري دوره ما هم البته در آن دخيل است. اشكالات مديريتي هم كم ندارد. بخش قابلتوجهي از اشكالات نمايشگاه هم به ارشاد و نحوه اداره كردنش برميگردد.
اينها همه سر جاي خودش محفوظ.
حرفهاي آقاي حضرتي هم درست. اما جداي از همه اينها، از روي مشاهدات رامبد خانلري و دوستانم متوجه شدم كه علي رغم همه اين عيب و ايرادهاي بديهي، يك اتفاق ديگر هم دارد در نماشگاه ميافتد. يك عده دارند از نمايشگاه سوءاستفاده سياسي ميكنند و لابهلاي مجلهها و روزنامهها، از خود تظاهراتي بروز ميدهند كه بد و زشت و غيراخلاقي است.
تظاهرات سياسي به خودي خود عيبي ندارد. هر كس آزاد است، با هر چيزي كه دلش ميخواهد مخالفت كند، مخالفتش را هم جار بزند، اما خدشهدار كردن اميد مردم كار خوبي نيست و همهمان را به دردسر مياندازد.
مخالفت سياسي با گفتن اين حرف كه مسوولين عاليرتبه «خائنند» فرق دارد. زدن عكس مديران و گفتن اينكه اينها نفوذي و امريكايي هستند، نه فقط براي دولت كه براي نظام و كشور
خطرناك است.
اينها را در رسانههاي بيگانه چاپ نميكنند بلكه در نمايشگاه مطبوعات، با خيال راحت عكس و پوستر ميزنند و بياعتنا به همه چيز، آنها را امريكايي و خائن و نفوذي ميگويند، هيچ كس هم به فكر نيست، كاري هم نميكند.
ارشاد كه البته زورش نميرسد، اما كاش خود مطبوعات با همديگر فكري ميكردند و محيط نمايشگاه را از اين آلودگي پاك ميكردند. اين حرفها هم عقوبت قضايي دارد، هم به ضرر كشور است و هم به نفع امريكا. كسي هم
عين خيالش نيست...