محمدعلي مهتدي در گفتوگو با «اعتماد»:
مبارزه با تروريسم سوژهنخستين گفتوگوي اروپاييها با تهران است
محمدابراهيم ترقينژاد / يك هفته از اتفاقات تروريستي پاريس ميگذرد؛ اتفاقي كه بسياري از رسانههاي بينالمللي از آن به عنوان 11 سپتامبر فرانسويها نام ميبرند. از سويي اين اتفاقات موجب شده تا بسياري از تغيير رويكرد كشورهاي غربي و به ويژه اروپاييها در برابر تحولات سوريه سخن بگويند؛ تغييري كه فقط شامل حضور نظامي بيشتر كشورهاي غربي در خاورميانه نخواهد شد و احتمالا افزايش همكاريهاي آنها با ايران و احتمالا بشار اسد را هم در بر خواهد گرفت. نشانههايي از تحقق اين تحليلها نيز وجود دارد. با اين حال، بسياري اعتقاد دارند كه هنوز كشورهاي غربي به رهبري امريكا عزمشان را براي مبارزه با تروريسم جزم نكردهاند. در خصوص اتفاقات رخ داده هفته گذشته در پاريس و اروپا، گفتوگويي با محمدعلي مهتدي، كارشناس ارشد مسائل خاورميانه داشتهايم كه در ادامه ميآيد.
حوادث تروريستي پاريس چه تاثيري بر معادلات اروپاييها در رابطه با خاورميانه ميتواند داشته باشد؟
به طور حتم اتفاقات رخ داده در پاريس و پسلرزههاي آن در اروپا، هم بر معادلات خاورميانه و هم بر سياست اروپاييها در خصوص مسائل منطقه تاثير دارد. هماكنون دو ائتلاف در غرب آسيا حضور دارند كه هر دو معتقد به مبارزه با تروريسم هستند؛ يكي ائتلاف امريكا و همپيمانان وي است كه شامل انگليس، عربستان، تركيه، امارات و اردن ميشود و فرانسه نيز زماني جزو اين ائتلاف بوده و با آنها همراهي ميكرده است. با اين حال، بايد متوجه نقش اسراييل باشيم زيرا اسراييل در پشت صحنه حضور دارد. اين جريان، گروههاي تروريستي تكفيري را براي شكست دولت بشار اسد تشكيل دادند. ائتلاف ديگر، محور مقاومت است كه در راس آنها ايران قرار دارد و روسيه نيز اخيرا به اين جريان ملحق شده است. هر دوي اين ائتلافها هماكنون در منطقه حضور دارند و ميگويند كه ما در حال مبارزه با تروريسم هستيم ولي اين دو جريان با يكديگر تفاوتهاي بسياري هم دارند. محور مقاومت در منطقه، چه در زمين و چه در هوا در حال فعاليت عليه گروههاي تروريستي هستند در حالي كه هدف ائتلاف ضد داعش به رهبري امريكا، نابودي داعش نيست بلكه آنها به دنبال كنترل داعش و به كارگيري آنها براي سرنگوني بشار اسد هستند. هماينك نيز نقش روسيه اهميت بخصوصي يافته است. پس از انفجار هواپيماي روسي در شرمالشيخ صحراي سينا، ولادمير پوتين خط و نشان كشيد و شعار نابودي تروريستهاي داعشي را داد. اين شعار را هم از سوي فرانسوا اولاند رييسجمهور فرانسه پس از اتفاقات پاريس شنيدهايم. حال بايد ديد فرانسه به كدام ائتلاف ميپيوندد. به نظر ميرسد پيوستن به ائتلاف امريكا مساله را حل نخواهد كرد و در واقع پاسخ دادن به مساله نيست بلكه پاك كردن صورت مساله است، به خصوص آنكه افكار عمومي فرانسه نسبت به اين مساله حساس شده و خواستار مبارزه با تروريسم است و فرانسه نيز خود را صدمه ديده و عزادار ميداند. به نظر ميرسد فرانسه ميخواهد فاصله ميان دو ائتلاف موجود را كم كند و خود نيز به شكل بيشتر و جديتري با تروريسم مقابله كند و به همين دليل، ميراژهاي فرانسوي در حال انجام بمباران در سوريه هستند و از سويي، ناو شارل دوگل نيز به سمت شرق مديترانه در حال حركت است. روسيه نيز دستور داده است تا ناوهايش با ناو فرانسوي در هماهنگي كامل باشند. اين تحول مهمي در اوضاع كنوني خاورميانه محسوب ميشود هرچند فرانسه در خصوص حل بحران سوريه و نقش بشار اسد هنوز مواضع قاطعي مانند روسيه و ايران نگرفته است و مواضعش بيشتر شبيه امريكاييها است. به هر صورت ميتوان گفت حوادث تروريستي اثر مهمي را در خصوص تحولات سوريه و خاورميانه گذاشته است.
آيا حوادث ۱۳ نوامبر پاريس را ميتوان با
۱۱ سپتامبر امريكا مقايسه كرد؟
رسانههاي غربي از اين حوادث به عنوان ۱۱ سپتامبر فرانسه نام بردهاند و به اين صورت دست به شباهتسازي زدهاند. بخشي از اين مساله جنبه ژورناليستي دارد اما اين احتمال هم وجود دارد كه فرانسه در ماههاي آينده همان روندي را طي كند كه امريكا پس از ۱۱ سپتامبر پيمود. در روزهاي گذشته شاهد صحبتهايي از جانب رييسجمهور، نخست وزير و وزير امور خارجه فرانسه بودهايم كه خواستار تغييرات در قوانين و دادن اختيارات بيشتر شدهاند و ممكن است فرانسه در سياستهاي خود در منطقه تحولي اساسي بدهد.
آيا اين حوادث تروريستي ميتواند تغييري در حضور نظامي كشورهاي غربي در خاورميانه ايجاد كند؟
امريكا در خاورميانه حضور نظامي دارد ولي تاكيد اوباما اين است كه نيروي زميني نميفرستد. با اين حال، حملات هوايي بدون حضور نيروي زميني به نتيجهاي نميرسد كما آنكه امريكا حدود دو سالي است كه به بمباران مواضع داعش ميپردازد ولي تاثيري در نابودي يا تضعيف داعش نداشته است. نيروهاي زميني كه در سوريه و عراق هستند ارتش عراق و سوريه، نيروهاي حشدالشعبي كه بسيج مردمي عراق است و همچنين جوانان حزبالله و نيروهاي مردمي سوري را شامل ميشود. نه امريكا، نه روسيه و نه فرانسه، هيچ كدام قصد اعزام نيروي زميني به عراق و سوريه را ندارند هرچند كه حضور مستشاريشان را افزايش ميدهند و گفتهاند حملات هواييشان را بيشتر ميكنند ولي ابتكار با كسي است كه نيروي زميني داشته باشد. درباره امريكا هم ترديدهايي در جديت مبارزه با تروريسم وجود دارد. البته سعي آنها، اين است كه در لوا و ادعاي مبارزه با تروريسم، بتوانند بشار اسد را سرنگون كنند.
فكر ميكنيد با اين حوادث تروريستي، چه تغييري در روابط روسيه و اروپا صورت بگيرد؟
اروپاييها پيش از اين اتفاقات، تمايل همكاري با روسها داشتند به خصوص در ميان آلمانيها كه اشتياق بيشتري نسبت به ديگر اروپاييها دارند. با اين حال، ممكن است در مساله مبارزه با تروريسم، اروپا و روسيه با يكديگر نزديك شوند ولي مسائل تجاري و اقتصادي، معادلات خاص خود را دارد.
آيا با رخ دادن اين اتفاقات، كشورهايي اروپايي به سمت همگرايي با ايران حركت خواهند كرد يا واگرايي؟
به هيچ صورت واگرايي صورت نخواهد گرفت و اگر اتفاقي هم رخ بدهد، در جهت افزايش همگرايي است زيرا اروپا از ناامني در خاورميانه به دليل نزديكي به خاورميانه، بيشتر از امريكا متاثر ميشود و هم از جهت انتقال تروريسم و هم موج مهاجرت صدها هزار آواره. پناهجويان در معادلات امنيتي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي اروپاييها اثر گذاشتهاند و به همين خاطر شاهد افزايش فشارها از سوي اروپاييها به امريكا براي حل مساله سوريه هستيم ولي امريكا هنوز پاسخي نداده است. هماكنون هيچ ترديدي وجود ندارد كه مساله سوريه و مبارزه با تروريسم حل نخواهد شد مگر آنكه ايران مشاركت داشته باشد. پس از نظر منطقي، كشورهاي غربي بايد به سمت ايران گرايش داشته باشند، به خصوص فرانسه كه از اين مساله ضربه خورده است. به احتمال زياد نيز در سفر آتي آقاي روحاني به فرانسه هم نخستين بحث مورد رايزني دو طرف مساله مبارزه با تروريسم است. هماكنون هم ايران و هم دولت سوريه آمادگي خويش را براي همكاري با كشورهاي دنيا براي مبارزه با تروريسم اعلام كردهاند و آنها نيز به نقش ايران اعتراف دارند پس بايد انتظار همگراييهاي بيشتر را داشته باشيم.
آيا حوادث هفته گذشته اروپا ميتواند موجب شكاف اروپا و كشورهايي مانند عربستان و تركيه شود؟
بله؛ احتمال چنين شكافي ميان اروپا با تركيه و عربستان وجود دارد و نشانههايي از اين مساله نيز ديده ميشود. با اين حال، اروپاييها و به خصوص فرانسويها محدوديتهايي هم دارند كه به خاطر معاملات سنگين تسليحاتي با كشورهايي مانند قطر و عربستان است ولي حالا كه بحث امنيت ملي اين كشور مطرح است، نميتوان معاملات تسليحاتي و تجاري را به امنيت ملي ترجيح داد. آنها مجبور به مبارزه با تروريسم هستند و به همين خاطر ممكن است مواضعي را در پيش بگيرند كه مورد خوشايند عربستان نباشد. هماكنون عربستان در بنبستي بد قرار دارد. داعش چه از نظر ايدئولوژيك و چه از نظر تسليحاتي و مالي مورد حمايت آنها است و به همين خاطر، انگشت اتهام به صورت غير مستقيم متوجه آنها است. بحث مبارزه فكري نيز با انديشه تكفيري هم در اروپا و غرب مطرح است. در اجلاس گروه ۲۰ هم اگر به صحبتهاي آقاي پوتين توجه كنيد، وي ميگويد ۴۰ كشور به داعش و ساير گروههاي تروريستي حاضر در سوريه كمك ميكنند كه بسياري از اين كشورها هماكنون در اين اجلاس حضور دارند كه منظور وي تركيه و عربستان بود. سپس او تصاوير ماهوارهاي روسي را نشان ميدهد كه تانكرهاي نفت داعش در حال حركت به سمت تركيه هستند. هنگامي كه داعش از سوي عربستان و تركيه مورد حمايت قرار ميگيرد، در شرايط جديد كه مبتني بر مبارزه با تروريسم است، مشخص است كه عربستان و تركيه هم موقعيتشان تضعيف ميشود و مجبور به اتخاذ سياستهاي جديد هستند.
فكر ميكنيد حوادث تروريستي اخير چه تاثيري را بر سرنوشت بشار اسد ميگذارد؟
در ميان كشورهاي مهم اروپايي، انگلستان همچنان بر كنار گذاشتن بشار اسد تاكيد ميكند كه دليل اين مواضع نيز دنبالهروي لندن از واشنگتن است. باراك اوباما هم روز پنجشنبه در مانيل فيليپين گفت كه بشار اسد نبايد باشد و روسيه و ايران بايد ميان نجات اسد و نجات سوريه يكي را انتخاب كنند كه بلافاصله با پاسخ آقاي اميرعبداللهيان روبهرو شد. با اين حال، بسياري از كشورهاي اروپايي كه به دنبال تامين امنيت و احياي اقتصادشان هستند، ديگر مواضع قبلي را بيان نميكنند. حتي فرانسويها نيز مواضع قبليشان را تغيير دادهاند. چندي پيش هم تعدادي از نمايندگان مجلس فرانسه به سوريه رفتهاند و صداهايي در پاريس شنيده ميشود كه خواستار همكاري با سوريه هستند. سوريه هم اعلام كرده است كه آماده همكاري مشروط با فرانسه در تبادل اطلاعات و مبارزه با تروريسم هستيم. هماكنون زمينه براي همكاري مشترك ميان پاريس و دمشق وجود دارد و بيشتر از قبل شده است. اين را هم بايد دانست كه مبارزه با تروريسم بدون همكاري بشار اسد شدني نيست زيرا مبارزه با تروريسم نيازمند نيروي زميني است و در سوريه، فقط نيروي زميني ارتش سوريه وجود دارد. عامل پايداري ارتش سوريه نيز در برابر اقدامات تروريستي چهار سال گذشته هم فقط شخص بشار اسد بوده است و بدون اسد، احتمالا اين ارتش نابود شده و از هم ميپاشد.
پس ميتوان گفت كه بشار اسد برنده انفجارهاي پاريس بوده است؟
نميشود گفت كه بشار اسد برنده اصلي اين اتفاقات بوده ولي او در سالهاي گذشته گفته است كه تروريستهاي حاضر در سوريه فقط به اين كشور اكتفا نميكنند و خطر آنها، همه دنيا را تهديد ميكند. اين حرف اكنون متحقق شده است و ما شاهد حوادث تروريستي در بيروت، پاريس، مصر و... هستيم. اين حوادث ثابت كرد كه حق با اسد بوده است. در شرايط كنوني من فكر ميكنم اسد قويتر از قبل شده است و غرب نيز متوجه حقانيت سخن او و درستي اقدامات ايران شده است.