درباره نقش جشنهاي باستاني در تقويم ايراني
صلح، دوستي و نيكي را ستايش كنيم
فريدون جنيدي
هر ماه ايراني، يك روز جشن دارد. جشني براي ستايش خدا، مهر، دوستي، مادر، صلح، آرامش و تمام خوبيهايي كه زندگي به ما ارزاني داشته. جشنهايي كه در جهان پر از خشونت، استرس، عصبيت و ناخوشي اين روزگار، ميتواند پيامي براي خوبي، نيكي، راستي و پاكي باشد. در تقويم ايراني، هر روز از ماه نامي دارد و زماني كه نام هر روز با ماه آن يكي ميشود، آن روز جشن گرفته ميشود. جشني كه در آن با پاكي، نيكي و راستي پيمان ميبنديم و يزدان را ستايش ميكنيم. اما ما ايرانيها از اين جشنها تنها به شب چله و نوروز بسنده ميكنيم و حتي بيشتر ما به اشتباه، شبچله را «يلدا» ميخوانيم. نامي كه ريشه عربي دارد و نادرست است و به ما ربطي ندارد. اين بيتفاوتي شايد از دانش ناكافي ما از آنچه ميراث ما است، رسيده. جشنهاي باستاني نه تنها مغايرتي با فرهنگ اسلامي و سياست روز ندارند كه همراستا با آن هستند. چه كسي ميتواند بگويد كه ستايش يزدان و ستايش پاكي، نيكي و راستي، با آنچه جامعه ايراني ميخواهد، همراه نيست و چه كسي ميتواند بگويد در اين جهاني كه سراسر خبر خشونت است، شنيدن پيامي صلحآميز و گرفتن جشن كه هم معنا با «ستايش» است و انسانها را به ستايش يزدان و نيكي دعوت ميكند، اشتباه و نادرست است. ما ايرانيها نه تنها اين تقويم باستاني مهم و پر از جشن براي يادآوري اتفاقهاي خوب را در گنجينه ميراث خود داريم، كه حتي خيام بزرگ را داريم كه هشتصد سال قبل از كشف دانش غربيها، به اين نتيجه رسيد كه بايد شش ماه اول سال 31 روز باشد و شش ماه دوم، 30 روز. تقويم ما با آن ميراث باستاني و دانش خيام بزرگ، نشانه بزرگ فرهنگ و هويتي است كه نه تنها ما كه جهان را به صلح و آرامش دعوت ميكند. ما بايد در كنار جشنهايي مانند «شبچله» و «نوروز»، جشنهاي ماهانه را دوباره زنده كنيم. بايد مهرگان را جشن بگيريم، آبانگان را و همين جشني كه دو روز ديگر از راه ميرسد: «جشن آذر» را. اينكه چرا اين جشنها فراموش شدهاند و بايد براي يادآوري آنها در جهان امروزي كه بهشدت نيازمند نشانههاي صلح و دوستي است چه كار كرد، دو سوالي است كه يك پاسخ مشخص دارد، پاسخي كه ميگويد، زنده ماندن اين جشنها و يادآوري آنها كار خود ما است. ما مردمي كه ميراث داريم و بايد به سهم خود در يادآوري هر جشني همراه و همگام باشيم. ايراني شبيه من كتاب مينويسد، يكنفر ديگر اهل رسانه جشن را يادآوري ميكند و هركسي در هر نقش و جايگاهي به اندازه خود ميتواند اين جشن و ستايش را يادآوري كند، زنده نگه دارد و پيامآوري براي نيكي، راستي و پاكي باشد. واقعيت اين است كه اينبار نه مديري و نه مسوولي لازم است، اينبار ما مردم بايد همراه شويم و ما مردم بايد ميراثدار گنجينه فرهنگي و ارزشمندي باشيم كه ميتواند جهاني را به راستيها و خوبيها دعوت كند.