رييس كميته محيط زيست شوراي شهر در پاسخ به ادعاي استاندارد بودن تلهكابين توچال:
استاندارد بودن تلهكابين دليلي بر ايمن بودن آن نيست
5/12درصد از سهام تلهكابين متعلق به شهرداري است
اعتماد/ حدود سه هفته قبل، محمد حقاني، رييس كميته محيطزيست شوراي شهر، در تذكري در صحن شورا مدعي شد كه ايمني خطوط تلهكابين توچال چندان مورد اطمينان نيست و ميتواند موجب بروز حوادثي مشابه حادثه سقوط چرخ و فلك پارك ارم كه منجر به مجروح شدن سه دختر جوان شد، بشود. وي در اين تذكر همچنين مدعي شد كه 5/12 درصد از سهام اين شركت متعلق به شهرداري است. پس از اين تذكر، مديرعامل شركت تلهكابين توچال در جوابيهاي كه در صحن شورا توزيع شد و گفتوگوي اختصاصي با «اعتماد»، ضمن رد سخنان حقاني، مدعي شد كه خطوط تلهكابين توچال گرچه فرسوده است، اما كاملا ايمن بوده و استاندارد هم ايمني آن را تاييد كرده است. با اين وجود ديروز حقاني دوباره در جلسه شوراي شهر، بار ديگر برتذكراتي كه داده بود تاكيد كرد و مداركي را ارايه كرد كه برسهامداربودن شهرداري در مالكيت توچال حكايت ميكرد. درهمين راستا، محمد حقاني، رييس كميته محيط زيست شوراي شهر در گفتوگويي با «اعتماد» ضمن ارايه اسنادي از مالكيت شهرداري در توچال (كه در دفتر روزنامه موجود است) به تشريح دلايل خود براي تذكراتي كه نسبت به بهرهبرداري ايمن و مالكيت شهرداري درتلهكابين توچال داده، پرداخته است كه در زير ميخوانيد:
آقاي حقاني، شما در جلسه ديروز شوراي شهر دوباره در مورد ايمني خطوط تلهكابين تذكر داديد. اين درحالي است كه هفته گذشته، مديرعامل اين شركت در گفتوگو با «اعتماد» مدعي شده بود كه درست كه خطوط و كابينهاي توچال فرسوده هستند، اما اين فرسودگي دليلي بر ايمن نبودن آن نيست. وي همچنين مدعي شده بود كه اين خطوط تمام گواهينامههاي استاندارد را نيز دارند و هموطنان ميتوانند از ايمني آن كاملا مطمئن باشند. اما تذكر امروز شما حاكي از آن است كه هنوز معتقديد كه اين خطوط چندان ايمن نيستند. دليل اصرار شما براي ايمن نبودن اين خطوط چيست؟
اولا بايد بگويم كه دليل تذكر مجدد ديروزم، جوابيهاي بود كه مديرعامل توچال براي شورا فرستاده بود. در اين جوابيه به وي چند مورد اساسي اشاره كرده بود كه من لازم ديدم در خصوص آنها توضيحاتي را ارايه كنم. وي در جوابيهاي كه براي رياست شورا فرستاده بود مدعي شده بود كه ظرفيت خطوط تلهكابين 5- 6 هزار نفر در روز است. اين در حالي است كه براساس محاسبات كارشناسان ما، اگر مدت سوار شدن مردم به هركابين 70 ثانيه باشد، روزانه حدود دو هزار نفر ميتوانند از خطوط تلهكابين در روز استفاده كنند. در رويه كاري تلهكابين مسافرين يكباربالا ميروند و يكبار هم به پايين ميآيند. به نظر ميرسد آنها تعداد مردمي كه هنگام بازگشت سوار كابينها ميشوند را نيز جزو آمارشان به حساب آوردهاند. ضمن اينكه آقايان براي چه به دنبال راهاندازي خطي جديد هستند. گفته ميشود قرار است آن خط در كنار خط قديمي كار كند. اين بدين معناست كه ظرفيت خط فعلي به هيچ عنوان جوابگوي خيل مشتاقان طبيعت نيست. صفهاي طولاني تلهكابين و گلايههاي مردم از امكانات رفاهي توچال نيز مهر تاييدي است بر اين مدعا.
و در مورد «ايمني» چطور؟ شما اين استدلال كه فرسوده بودن، دليل نا ايمن بودن خطوط تلهكابين نيست را قبول نداريد؟
به هيچ عنوان، ببينيد همانطور كه ميدانيد بيش از 40 سال است كه تجهيزات و كابينهاي توچال با همان ظرفيت اوليه مشغول به كار است. با توجه به نوع فعاليت خطوط تلهكابين، ايمني اين خطوط در دنيا از اهميت ويژهاي برخوردار است. چون مستقيما با جان مردم درتماس است. اينكه اين خطوط استاندارد دارد دليلي بر ايمن بودن آن نيست همانطور كه فرسوده بودن ميتواند در درازمدت ضريب ريسك حادثه را بالا ببرد. مگر دستگاههاي پارك ارم استاندارد نداشت؟ پس چرا سال گذشته باعث بروز آن حادثه دهشتناك و مجروح شدن سه دختر جوان شد؟ ثانيا، فرسودگي كابينها و تجهيزات تلهكابين توچال در ظاهر به وضعيتي خطرناك رسيده است. از سه هفته قبل كه تذكر اول را دادم چندين بار كارشناساني را به صورت نامحسوس براي بررسي شرايط فني و ايمني خطوط تلهكابين به اين مجموعه فرستادم. شايد بد نباشد كه بدانيد در يكي از اين سركشيهاي نامحسوس كارشناسان ما در روز شنبه گذشته، گويا به دليل نقص فني رخ داده در يكي از دستگاههاي خط تلهكابين (اگر درست به خاطر داشته باشم ژنراتور يا چنين چيزي بود) مسافرين بين هوا و زمين سرگردان ميمانند. در نهايت با كمك سيستمهاي دستي و جايگزين، اين افراد به ايستگاه 5 و 7 منتقل ميشوند ولي ديگر دستگاه قادر به بازگرداندن آنها نبوده و اين افراد همان بالا ماندگار ميشوند. خوشبختانه پس از 4- 5 ساعت و تلاشهاي بسيار، دستگاه معيوب به صورت موقت راهاندازي ميشود و مردم به پايين منتقل ميشوند. ميزان خرابي دستگاه به حدي بوده كه حتي روز يكشنبه نيز مجبور ميشوند براي تعمير آن، خط را تعطيل كنند. ولي سوال اينجاست كه اگر اين دستگاه راه نميافتاد، تكليف 400-500نفري كه درايستگاههاي 5 و 7 بودند چه ميشد؟ اسكيبازاني كه درايستگاه 7 و در آن شرايط سخت زمستاني بودند، چطور ميتوانستند تا صبح را در هتل توچالي كه ظرفيت آن 70-80 نفر است، سر كنند؟ تكليف دانشآموزاني كه براي اردويي يكروزه به ايستگاه 5 رفته بودند، چه ميشد؟ حتي تصورش هم، مو را به تن آدم سيخ ميكند. واقعا اگر اين دستگاه درست نميشد، بحراني بزرگ در پايتخت رخ ميداد. اين براي رد ادعاي مديرعامل توچال كافي نيست؟ چرا بعد از گذشت يك سال از وعده تعويض كابينهاي توچال با كابينهاي جديد ساخت وطن، هنوز اين كابينها روي خط نيستند و در انبار كابينها نگهداري ميشوند؟
واقعا چرا؟
طبق گزارش كارشناسان ما، گويا اداره استاندارد به اين كابينهاي ساخت وطن مجوز استاندارد و بهرهبرداري نداده است. شايد جالب باشد كه بدانيد، گويا اوايل سال، قبل از جايگزيني كابينهاي جديد تعداد زيادي از كابينهاي قديمي به اميد جايگزيني كابينهاي جديد، از رده خارج ميشوند و به صورت قراضه درميآيند. نوسازي كابينها، آن هم با كابينهاي جديد ايراني بسيار كار خوبي است. ولي چرا مسوولان فني توچال ابتدا ازاستاندارد بودن كابينها اطمينان حاصل نكردهاند تا بعد، كابينهايشان را معدوم كنند؟
موضوع بعدي، بحث سهيم بودن شهرداري در مالكيت توچال است. اين مورد را هم مديرعامل توچال به كلي رد كرده است و گفته، 5/99 درصد اين شركت به بنياد مستضعفان تعلق دارد. شما طبق چه سندي مدعي هستيد كه 5/12 درصد از اين مجموعه بزرگ، متعلق به شهرداري است؟
«تعدادي برگه، شامل نامهنگاريها و مراحل اداري طي شده را از كيفش درميآورد و ميگويد:» طبق همين مدارك. اين مدارك متعلق به همان زماني است كه بنده معاون شهرداري تهران بودم. اين اسناد حكايت از آن دارد كه 5/72 درصد از سهام اين شركت متعلق به بنياد مستضعفان و 5/2 درصد متعلق به فدراسيون اسكي و 5/2 درصد متعلق به فدراسيون كوهنوردي و مابقي متعلق به اشخاص حقيقي است. ما آن زمان در قالب شركت توسعه فضاهاي فرهنگي شهرداري تهران، 5/12 درصد از سهام توچال را از همين اشخاص حقيقي خريديم. طبق صلحنامه موجود و طبق اسنادي كه در اداره ثبت اسناد موجود است. حتي طبق اسنادي كه در اينجا ميبينيد، چندين سال هم براي شركت در جلسه مجمع عمومي دعوت شديم. اسنادي كه ميبينيد متعلق به سالهاي 1371 تا 1385 است.
خب مگر ميشود چنين انتقال سهمي در اساسنامه شركت ثبت نشده باشد؟
نه. حتما بايد ثبت شود.
پس چطور مديرعامل توچال ميگويد كه 99درصد توچال متعلق به بنياد است؟
اين را بايد از بنياد و شهرداري بپرسيد.
ممكن است در طول اين 10 سالي كه شما اسنادش را نداريد، اين سهام دوباره به توچال بازگردانده شده باشد؟
به هيچوجه. شهرداري ميگويد ما سهمي را منتقل نكردهايم. البته ديروز كه اين موضوع در صحن شورا مطرح شد، اماني، معاون شهردار تهران و ساير مديران حاضر در جلسه از اين مساله (سهامداري توچال) اظهار بياطلاعي كردند و قول دادند كه مساله را پيگيري كنند. چرا كه به حقوق شهروندان باز ميگردد.
خب، حلقه مفقوده كجاست؟ اين مساله خيلي مهم است.
اين هم از آن دست مسائل شگفتانگيزي است كه واقعا بايد در مورد آن تحقيق شود. به همين دليل اعضاي شورا مصمم هستند كه اين مساله را با جديت دنبال كنند.
و سوال آخر. شما در تذكري كه نخستينبار داشتيد، طوري صحبت كرديد كه انگار دليل تمام اين نابسامانيها سوءمديريت است. برداشتم درست است؟
به هيچوجه. تا جايي كه من تحقيق كردهام، مديريت توچال، مديريتي فعال و كارآمد است. اما به هر حال اين مجموعه، يكي از بزرگترين مجموعههاي تفريحي ايران و حتي آسياست كه به نوعي، از برندهاي تفريحي كشور درجهان نيز محسوب شده، به همين دليل حتي رهبر معظم انقلاب نيز بر اهميت آن تاكيد داشته و دارند. در چنين شرايطي و در وضعيتي كه به گفته خود مديران اين مجموعه سالانه بيش از 300 تا 400 هزار نفر از خطوط اين تلهكابين استفاده ميكنند، بايد توجه ويژهاي به ايمني آن داشت. اين هم به سياستهاي كلان بنياد برميگردد و به مديريت چنين مجموعهاي ارتباطي ندارد. ما ميگوييم از آنجايي كه بخشي از توچال متعلق به شهرداري است، چرا نبايد در هيچ سندي نامي از آن برده شده باشد؟ ما معتقديم كه شهرداري حتي ميتواند در نوسازي آنجا نيز به بنياد كمك كند. اينها مسائلي است كه با جان و حقوق شهروندان در ارتباط است و مسائلي شخصي نيست. بنابراين ما نيز به عنوان نمايندگان مردم تا پايان حل اين ابهامات، مساله را پيگيري ميكنيم.