توطئه نفتي يا وسوسه نفتي؟
طي مدت كوتاهي، قيمت نفت از بشكهيي بالاتر از 100 دلار به نزديك 60 دلار رسيده است و برخي از كشورها همچون نيجريه، ايران، ونزوئلا، الجزاير، عراق و ليبي را نسبت به درآمدهاي ارزي و حتي ريالي دچار نگراني كرده است. واكنش اوليه مسوولان برخي از اين كشورها از جمله ايران، عصبانيت، همراه با توطئه تلقي كردن اين اتفاق بود. اين يادداشت صلاحيت آن را ندارد كه درباره عادي يا توطئهآميز بودن اين كاهش قضاوت كند ولي ميتوان از منظر ديگري نيز به موضوع پرداخت. هنگامي كه قيمت نفت بالا رفت و از بشكهيي حدود 36 دلار به بالاتر از 100 دلار رسيد، آيا آن افزايش ناشي از اراده سياسي و مقدمه يك توطئه بود يا آنكه ناشي از سازوكار بازار بود و هيچ كشوري قدرت جلوگيري از افزايش قيمت آن را نداشت؟ اگر آن را ناشي از سازوكار بازار و عرضه و تقاضا بدانيم، معنايش اين است كه مخالفان افزايش قيمت قدرت لازم را براي جلوگيري از افزايش قيمت نداشتهاند، پس در اين صورت چگونه است كه امروز ميتوانند بدون توجه به بازار، قيمت نفت را تا اين حد كاهش دهند؟ چگونه چنين قدرتي را دارند كه در گذشته نداشتهاند؟مگر اينكه بپذيريم افزايش قيمت نيز توطئه و دسيسه همين قدرتهايي بوده كه امروز قيمت نفت را كاهش دادهاند. در اين صورت چرا همان موقع متوجه اين توطئه نشديم و با آن مخالفت نكرديم، سهل است كه از آن خوشحال هم شديم؟
يا حداقل اينكه چرا سعي نكرديم در دام اين توطئه گرفتار نشويم؟ بلكه با رغبت تمام وارد تور توطئه افزايش قيمت نفت شديم.
فرض كنيم كه كل ماجرا توطئه است. خوب اشكالش چيست؟ كشورهايي كه قدرت دارند براي شكست دادن كشورهاي ديگر از ابزار نفت استفاده ميكنند، كشورهاي متضرر از ماجرا اگر قدرت داشته باشند، مگر غير از اين است كه از نفت به عنوان ابزار قدرت استفاده ميكنند؟ روشن است كه ما و ساير كشورهايي كه از كاهش قيمت ضربه ميبينيم، بايد متوجه ماجرا باشيم و بيگدار به آب نزنيم. اينكه نميشود ما چشم و گوش بسته؛ تجربه چند بار گذشته را فراموش كنيم و از يك سوراخ چند بار گزيده شويم، باز هم دست خود را داخل اين سوراخ كنيم و فريب افزايش قيمت نفت را بخوريم و هنگامي كه قيمتها كاهش يافت، زانوي غم بغل كنيم و آن را به توطئه ديگران نسبت دهيم. بعد از انقلاب تاكنون حداقل دو بار سالهاي 1365 و 1377 اين سناريو تكرار شده و قيمت نفت افزايش و پس از مدتي كاهش يافته بود ولي هيچگاه از آن درس نگرفتيم؟ و چون كفگير ارزي ما به ته ديگ ميخورد، عربستان و امريكا را متهم ميكنيم. خوب آنها كه كار خودشان را ميكنند، ما چرا نبايد درس بگيريم؟ وقتي درآمدهاي نفتي بيشتر ميشود، اقتصاد و بودجه ما نيز نفتي ميشود وقتي هم كه نفت ارزان ميشود با خوشحالي و در واقع ناراحتي ميگوييم: خوب شد، حالا وقت مستقل شدن از نفت است!!
واقعيت اين است چه كاهش قيمت نفت توطئه باشد و چه آنكه از منطق بازار تبعيت كرده باشد، در اصل قضيه فرقي نميكند. اگرچه به نظر ميرسد، كاهش موجود تركيبي از اين دو عامل است. از يك سو افزايش توليد نفت جهان و به ويژه امريكا و نيز كاهش رشد اقتصادي چين زمينه ساز كاهش قيمتها شده و از سوي ديگر عربستان هم به دلايل سياسي و اقتصادي خواهان كاهش قيمت است، تا هم به ايران و عراق فشار آورده شود و هم اينكه توليد نفتهاي شني در ايالت متحده به صرفه نشود و سهم عربستان و اوپك در بازار نفت همچنان حفظ شود.
اگر كاهش قيمت نفت از منطق اقتصادي ناشي ميشود، بايد ميفهميديم كه ارزهاي نفتي را وارد اقتصاد و از آن مهمتر بودجه نكنيم و صندوق ذخيره ارزي يا حساب ذخيره ارزي را ناخنك نزنيم و ته آن را جارو نكنيم. مسلم بود كه اين قيمت پايدار نيست، زيرا با افزايش قيمت نفت، توليد برخي منابع نفتي گرانقيمت نيز به صرفه ميشود و عرضه بر تقاضا پيشي خواهد جست و انرژيهاي جايگزين سهم بيشتري از بازار را به خود اختصاص خواهند داد. بنابراين بايد در آن بهار نفتي ديروز به ياد زمستان نفتي امروز هم ميبوديم. و اگر اين كاهش قيمت توطئه است، باز هم بايد احتياط ميكرديم، زيرا دشمني ميان كشورها، از اخلاق عادي تبعيت نميكند. وقتي كه عربستان در عراق و سوريه و يمن و لبنان ضربه بخورد، حتما و منطقا خواهد كوشيد تا جاي ديگر جبران كند و اگر نكند جاي تعجب دارد و اين ما هستيم كه بايد آماده ميبوديم. ولي حيف كه رييسجمهور قبلي معتقد بود نفت اصلا زير 100 دلار نخواهد آمد، اندازه جيب دولت خود را داده بود تا براي نفت 200 دلاري بدوزند. و در دولت موجود هم معاون رييسجمهور با قاطعيت رسيدن نفت به قيمت زير 100 دلار را رد ميكرد. مساله اين نيست كه اشتباهي صورت گرفته است. بلكه مساله اين است كه شرط عقل نبود كه خود را با قيمتهاي بالاي نفت هماهنگ كنيم، در حالي كه در برابر كاهش آن نميتوانيم مقاومت كنيم. در هر حال گذشته گذشته است. بياييد و براي يك بار هم كه شده اقتصاد خود را به نحو صحيحي از شر نفت و درآمدهاي آن خلاص كنيم. اين جمله راحت عنوان ميشود ولي تبعات سنگيني دارد. فقط دولتي كه قدرتمند است ميتواند اين كار را انجام دهد ولي دولت ضعيف نه. دولتي كه در برابر وسوسههاي نفت خويشتندار باشد. آيا اين دولت قدرتمند است؟ اميدواريم چنين باشد.