اين جنگ دو سر دارد؛ ايران و عربستان
هاشم باروتي ٭
كاهش قيمت نفت در روزهاي اخير بحثهاي زيادي را به وجود آورده است. برخي كاهش قيمت نفت را بازي سياسياي از طرف امريكا ميدانند، بازياي كه با هدف ايجاد فشار مضاعف به كشورهاي ايران و روسيه طراحي شده است. اين در حالي است كه اين تحليل نميتواند چندان درست باشد. كاهش قيمت نفت مشكلات فراواني براي شركتهاي نفتي ايجاد ميكند، بنابراين پيش بردن اين كار با اهداف سياسي زمينهساز بروز مشكلات عديده اقتصادي براي اين شركتها خواهد بود. خصوصا كه استفاده از ابزار كاهش قيمت نفت، در كوتاهمدت كاربرد دارد و طبيعي است در بلندمدت اين ابزار نميتواند كارا باشد. از طرف ديگر بايد توجه داشت كاهش قيمت نفت فشار چنداني به روسيه وارد نميكند. كشور روسيه داراي منابع متعددي، از جمله منابع گسترده طلا است و ميتواند از طريق منابع ديگر خود مشكلات مربوط به كاهش قيمت نفت را جبران كند. در روزهاي اخير هم روسيه صادرات گاز خود به اوكراين را از سر گرفته است. لذا اگر هدف فشار به روسيه باشد، نتيجه مطلوبي عايد غرب و امريكا نخواهد شد. در ضمن طولاني شدن كشمكش بين امريكا و روسيه، اتحاديه اروپا، بهويژه آلمان را متضرر خواهد كرد. آلمان و روسيه سالها با يكديگر مراودات اقتصادي داشتند و پربيراه نخواهد بود اگر بگوييم اقتصاد اين دو كشور تا حدودي به يكديگر وابسته است. همانطور كه رييسجمهور ايران اعلام كرده است، جدال اصلي قيمت نفت، دو سر دارد، يكي ايران و ديگري عربستان. هيچ كشوري در منطقه خاورميانه پتانسيل ايران را براي تبديل شدن به شريك استراتژيك غرب ندارد. به نظر ميرسد با شروع مذاكرات ايران و كشورهاي 1+5 و آب شدن يخ روابط دو كشور، عربستان احساس نگراني كرد و تمام تلاش خود را براي در انزوا قرار دادن ايران، با كمك اهرم نفت به كار بسته است.
بايد توجه داشت قيمت طلا و دلار با قيمت نفت رابطه نزديكي دارد. هرگاه قيمت نفت كاهش پيدا ميكند، نرخ دلار افزايش مييابد و بالعكس. مدتي پيش از آنكه قيمت نفت پايين بيايد، با كاهش نرخ دلار در مقابل ارزهاي ديگر روبهرو شديم. همان زمان ميتوان پيشبيني كرد كه امكان تحول در بازار نفت وجود دارد. ذخاير طلا هم موازنهيي بين اين دو است. هرگاه كشورها بخواهند سرمايهگذاري كنند، ذخاير طلاي خود را تبديل به دلار ميكنند و هر گاه قصد داشته باشند پشتوانه امني براي ذخاير خود داشته باشند، ذخاير طلا را افزايش ميدهند. در واقع جهشهاي قيمتي در بازار طلا تا حدودي وابسته به ذخاير طلاي كشورها است.
در مورد بازار سرمايه ميتوان گفت كه بازارهاي رقيب مانند طلا و ارز جذابيتهاي بيشتري براي سرمايهگذاران پيدا كردهاند. همان طور كه بارها گفته شده است سرمايهگذار بهدنبال سرمايهگذاري كمريسك است، با توجه به وضعيت نفت، مذاكرات هستهيي و لايحه بودجه بسياري از سرمايهگذاران دلسرد شده و سرمايه خود را از بازار خارج كردهاند. گرايش مردم به خريد ارز البته با اهداف دولت همخواني ندارد. اين كار باعث افزايش تورم ميشود، كه از بين بردن آن از مهمترين هدف دولت در كوتاهمدت است، با توجه به اين مساله ميتوان پيشبيني كرد كه دولت قصد كاهش نرخ بانكي را ندارد. چرا كه اگر نرخ سود بانكي كاهش پيدا كند، ميزان نقدينگي در جامعه افزايش پيدا ميكند كه در نهايت تاثيرات تورمزا به همراه خواهد داشت.
متاسفانه دولت تاكنون نگاه مثبتي به بازار سرمايه نداشته است. صحت اين ادعا را بهخوبي ميتوان در لايحه بودجه سال 1394 هم مشاهده كرد. اين موضوع نيز يكي ديگر از دلايل بدبيني و دلسردي كارگزاران بورس شده است.
در شرايط فعلي بايد به سرمايهگذاران گفت، روند افزايشي سهام در نهايت به نفع سرمايهگذار است. زيرا در امتداد اين مساله است كه سرمايهگذار در پايان هرسال سود مناسبي در حدود نرخ سود بانكي دريافت كند و از افزايش سهام نيز منتفع شود. سرمايهگذاران بايد بدانند كه بورس، بازار خوبي براي سرمايهگذاري بلندمدت است و سرمايهگذاران در صورتي كه ميخواهند سود كنند، بايد نگاه بلندمدت داشته باشند. دولت هم بايد بداند كه در يك اقتصاد پويا بازار سرمايه مسير اقتصاد را مشخص ميكند و بازار پولي بايد تحت تاثير بازار سرمايه باشد.
٭ كارشناس ارشد بازار سرمايه