اعتراف جالب سرمربي تيم ملي كشتي فرنگي
محمد بنا حالا راحتتر نفس ميكشد
وحيد جعفري
اعتراف چيز خوبي است، آدم را سبك كرده، حس بد را دور ميكند و اجازه راحت نفس كشيدن به آدم ميدهد. براي همين هم فكر ميكنيم محمد بنا حالا راحتتر نفس ميكشد!
هنوز هيچ كس به درستي نميداند كه چرا سرمربي تيم ملي كشتي فرنگي ايران دو سال پيش و در آستانه جام جهاني تهران دوباره به يكباره قهر كرد و از كشتي رفت. البته دلايل زيادي از جمله بيماري مادر، بيانگيزگي، نبود امكانات، اختلاف نظر، درگيري، خستگي و خيلي چيزهاي ديگر در اين باره مطرح شد؛ اما هيچ كدام دليلي منطقي -كه توجيه مناسبي براي اين كار او در فاصله چند روز مانده تا آغاز جام جهاني باشد- نبود و جالب اينكه با اين وجود بسياري از مردم و كشتي دوستان بيتوجه به فرصتهاي از دست رفته و شرايط بغرنج به وجود آمده، بدون استدلال و بيشتر از روي احساس حق را به بنا ميدادند و توجهي به تبعات اين موضوع نداشتند، در حالي كه هر بار محمد بنا قهر كرده و رفت، شيرازه كشتي فرنگي از هم بپاشد، تا فرصتهاي زيادي از دست برود و قهرمانيهاي مهمي از كف بپرد. در اين فضاي احساسي هر كس هم خواست همراه نشده و به دور از احساس و با تكيه بر عقل و منطق حرفي بزند يا چيزي بنويسد، مورد غضب هواداران سينه چاك سرمربي تيم ملي كشتي فرنگي قرار گرفت و بعضا متهم به نفهميدن و طرفداري از ديگري و محكوم به بدترين تهديدها و فحشها شد. واقعا اوضاع تعجببرانگيزي بود، يكي ديگر به منافع ملي پشت كرده و تيم ملي را ترك كرده بود و ديگري يا ديگران متهم و محكوم ميشدند و همين كافي بود تا متوجه شويد كه فضاي حاكم بر كشتي آن فضاي سالم و به دور از تصميمات هيجاني نيست. هر چقدر هم كه فرياد زده ميشد رفتن به اين شكل بنا، نه به نفع خود و نه به نفع كشتي است و اين فريادها از سر دلسوزي نه چيز ديگري است، كسي گوش نميكرد تا تيمي كه با سه طلا قهرمان المپيك شد و اين پتانسيل را داشت تا باز قهرمان دنيا شود در جهاني 2013 قهرمان نشود. در سال 2014 اين تيم به ثباتي نسبي رسيد و توانست براي نخستينبار در تاريخ كشتي فرنگي، قهرمان دنيا شود؛ اما بنايي كه محمد بنا به اين شكل نهاده، اگر هم ميخواست نميتوانست در اين مسير حركت كند و در نتيجه در سال 2015 با تمام تواناييها و پتانسيلي كه براي قهرماني وجود داشت اين تيم با ستارههايش در لاسوگاس امريكا ناكام شد تا تيمي كه ميتوانست چندين سال پشت سر هم قهرمان دنيا شود و قهرماني در جامهاي جهاني را نيز تكرار كند، تنها يك بار و آن هم بدون محمد بنا به قهرماني دنيا برسد تا حقانيت فريادهاي سر داده شده -كه رفتن بنا نه به نفع خود و نه به نفع كشتي فرنگي است- اثبات شود. اما با تمام اين حرفها و با اينكه تضميني نبود كه اگر بنا بازگردد، فرداي روز بازگشتش باز در خانه كشتي حاضر شود، رسول خادم با بازگشت سرمربي تيم ملي فرنگي به كشتي موافقت كرد تا او نيز حقانيت خود را ثابت كند.
بله، تجربه آسان به دست نميآيد و بايد بهاي آن را داد، اين را محمد بنا به خوبي فهميده؛ بنايي كه حالا ديگر از گذشته درس گرفته و خود به اين موضوع اعتراف كرده، هرچند هنوز هم بعضي وقتا حرفهايي ميزند كه زياد خوشايند نيست؛ اما خب اين نه از سر كين بلكه به خاطر شخصيت اوست و نبايد زياد جدياش گرفت و به دل. او در آخرين مصاحبه خود اعتراف كرده كه «محمد بناي امروز مانند المپيك قبل نميگويد كه اگر المپيك تمام شد ميروم چرا كه شرايط امروز مانند آن زمان نيست و اگر هم بگويم ميروم نميشود. با بيرون رفتنم از تيم ملي هم خودم از نظر احساسي ضربه شديد خوردم و هم كشتي ايران چرا كه در اين سه سال با اين استعدادهايي كه در تيم ملي حضور داشتند بايد سه سال متوالي قهرمان جهان ميشديم اما اينبار نميخواهم ديگر حسرت بخورم.»
حالا هم بايد از محمد بنا به خاطر اعترافي كه كرد تا خيلي چيزها به خيلي افراد ثابت شود، تشكر كرد. ممنون آقاي بنا كه از گذشته درس گرفتي. شما اگر 60 بوديد با اين اعتراف و درسي كه از گذشته گرفتيد 80 شديد، براي اينكه 100 شويد بايد بمانيد و ديگر اينكه، ديگر چيزي لازم نيست؛ فقط بمانيد، همين.