گفتوگو با محمد عليپور، رييس فدراسيون انجمنهاي ورزشي
انجمن با فدراسيون تفاوتي ندارد
سامان موحد/ در دنيا نزديك به 250 فدراسيون جهاني و بينالمللي فعاليت ميكنند. غالبا كشورها نزديك به 40 تا 50 فدراسيون رسمي دارند. در كشور ما هم با وجود اينكه 125 رشته ورزشي به صورت رسمي فعاليت ميكنند اما وزارت ورزش و جوانان تنها 50 فدراسيون را در زير مجموعه خودش جا داده است. به اين ترتيب تكليف ساير رشتههاي ورزشي چه ميشود؟ فدراسيون انجمنهاي ورزشي جمهوري اسلامي ايران جايي است كه در ساير رشتههايي كه فدراسيون مستقل ندارند در قالب انجمنهاي ورزشي فعاليت ميكنند. در واقع اين فدراسيون به تنهايي مانند يك وزارت ورزش و جوانان عمل ميكند و همانطور كه فدراسيونها زير مجموعه وزارت ورزش و جوانان قرار دارند انجمنهاي ورزشي هم زير مجموعه اين فدراسيون قرار دارند. با محمد عليپور، رييس اين فدراسيون گفتوگويي داشتيم:
يكي از مهمترين موضوعاتي كه در فدراسيون شما مطرح بوده شكلگيري ورزشهايي است كه كمتر شناخته شده هستند و تلاش براي راهاندازي اين ورزش با توجه به همه موضوعاتي است كه در كنارش وجود دارد. با توجه به سابقه شما در جاهاي مختلف چه اتفاقي بايد رقم بخورد تا شما به اين نتيجه برسيد كه اين رشتهها را راهاندازي كنيد، برايش بودجه در نظر بگيريد، اردويهاي تداركاتي و ساير امكانات سختافزاري و نرمافزاري تهيه كنيد و ديگر اينكه با چه مشكلاتي براي راهاندازي اين رشتهها مواجه هستيد؟
متوسط تعداد فدراسيونها در اروپا، امريكا و آسياي شرقي چيزي نزديك به 40 تا 50 فدراسيون است. در حال حاضر بيش از 250 فدراسيون بينالمللي در دنيا در حال فعاليت است و خب طبيعي است كه همه كشورها همه اين فدراسيونها را تاسيس نميكنند. در كشور ما هم اين اتفاق رخ داده و ما در كشورمان 49 فدراسيون داريم ولي بيش از 125 رشته ورزشي در كشور در حال فعاليت است. نظام و سازماندهي براي اينكه اين رشتهها را جذب كنيم و آنها را سازماندهي و كمك كنيم به مدالآوري اين رشتهها بايد در جايي انجام شود. رشتههاي مختلفي توسط دانشجوهاي ايراني خارج از كشور، وزارت ورزش، كميته ملي الميپك يا جاهاي ديگر ممكن است تاسيس شوند و مخاطبان خود را پيدا كنند و به جايي برسند كه احتياج به حمايت داشته باشند. از برگزاري كلاسها و دورههاي آموزشي تا برگزاري مسابقات و اردوهاي تداركاتي و اعزام به مسابقات بينالمللي و خيلي از مسائل ديگر. بنابراين جايي بايد وجود داشته باشد كه اين رشتهها را حمايت كند و براي امورات مختلف اين رشتهها سازماندهيهاي مختلفي انجام دهد. اين سردرگمي در ايجاد و سازماندهي فدراسيونهاي مختلف با ايجاد فدراسيون انجمنهاي ورزشي اندكي سرو سامان پيدا كرد و از سردرگمي نجات پيدا كردند. ما تبديل به جايي شديم كه از اين انجمنهاي ورزشي حمايت ميكنيم و بر كارهاي آنها هم نظارت ميكنيم. ما رشتهيي داريم در كشور كه نزديك به سي سال در حال فعاليت است ولي هنوز يك مدال رسمي كسب نكرده است.
انجمنهاي ورزشي با فدراسيونهاي ورزشي چه تفاوتهايي دارند؟
در خيلي از كشورها، انجمنهاي ورزشي از فدراسيونها بزرگتر هستند. مثلا دو و ميداني انجمن است و فدراسيونها زيرنظرش فعاليت ميكنند يا وشوو هم به همين ترتيب است. خيلي از رشتهها وجود دارد كه فدراسيونها زيرمجموعه انجمنها هستند. غالبا در ايران وقتي گفته ميشود انجمن و در مقابل چيزي مانند فدراسيون وجود دارد عدهيي فكر ميكنند كه انجمنهاي ورزشي مجموعههاي كوچكتري هستند كه اين درست نيست و ما در حال حاضر در حال شكستن اين طرز فكر هستيم. البته ما هم سعي كرديم كه در اين زمينه براي رشد و توسه هرچه بهتر، استقلال عمل خوبي به انجمنها بدهيم. تفويض اختيار خوبي در اين زمينهها انجام شده و ما سعي ميكنيم در كارهاي آنها دخالت نكنيم.
انجمنهاي قدرتمندي كه در حال حاضر ما داريم چه انجمنهايي هستند، انجمنهايي كه در حد يك فدراسيون هستند؟
در حال حاضر 17 انجمن زير مجموعه فدراسيون فعاليت ميكنند كه همه آنها در دنيا فدراسيون جهاني دارند. هفت يا هشت انجمن ورزشي داريم كه در بازيهاي آسيايي و المپيك حاضر هستند. راگبي، بيسبال، سافتبال، كريكت، سپكتاكرا، مويتاي، ورزشهاي هوايي، فوتوالي و در مجموع رشتههايي كه در اسپورت اكورد حاضرند يا ايندور گيم هستند يا رسما در بازيهاي آسيايي حضور دارند. خب طبيعي است كه ما به اين انجمنها توجه بيشتري ميكنيم. نتيجهگيري در اين مسابقات نشان داد كه ما بايد از انجمنها حمايت بيشتري بكنيم و به آنها توجه كنيم و به فكر توسعه بيشتر انجمنهاي ورزشي باشيم.
آيا اين سازماندهي در بعد بينالمللي هم توانسته به اين انجمنها كمكي كند و ما مثلا در كسب كرسيهاي بينالمللي در انجمنهاي ورزشي موفقيتهايي داشتيم يا خير؟
بله. ببينيد من مديري هستم كه چندين و چند سال است كه در ورزش حضور دارم و در تمام اين سالها به اين مساله توجه ويژهيي نشان دادم. الان هم با حمايتهايي كه انجام داديم به انجمنها كمك زيادي كرديم تا بتوانند در ابعاد بينالمللي موفقيتهاي قابل توجهي داشته باشند. در همين سپكتاكرا در حال حاضر ايرانيها پنج پست كرسي آسيايي اين رشته را به خود اختصاص دادهاند. در فوتوالي و مويتاي هم نمايندههاي خوبي داريم. ما در 9 رشته صاحب كرسيهاي بينالمللي هستيم. از همان ابتدا يكي از مواردي كه من به انجمنها تاكيد كردم و فشار وارد كردم اين بود كه بروند و سمتهاي بينالمللي براي رشته خود كسب كنند.بهجز اين در كميتههاي مختلف ملل كميته داوران و مربيان رشتههاي مختلف هم نفوذ كرديم و جايگاههاي خوبي كسب كرديم. در حال حاضر راگبي ما در بازيهاي امارات توانست قهرمان شود و دور اول انتخابي المپيك را با موفقيت پشت سر بگذارد و به دور دوم اين رقابتها در هند راه پيدا كند. بيسبال و كريكت هم همين تلاش را انجام ميدهند. نتيجهگيري مثبت اين اتفاقات براي من اين است كه فرهنگ انجمنهاي ورزشي در جامعه ما در حال جا افتادن است. ما هم اين تلاش را كرديم تا انجمنها را واقعا به رسميت بشناسند.
سخت نيست مديريت چنين مجموعهيي؟ هم از نظر بحث تامين بودجه و هم از نظر سازماندهي؟
خب چرا. ولي به هر حال با همين مديريت است كه ما تيمها را سازماندهي ميكنيم و رشد ميدهيم و به اين سطح ميرسانيم كه مدالآوري كنند. اما در مجموع من بعد از سالها تجربه مديريتم مديريت تفويض اختيار است. من واقعا به انجمنها در حد يك فدراسيون اختيار دادم و واقعا هم به چشم يك فدراسيون به آنها نگاه ميكنم. كارها را بيشتر خودشان انجام ميدهند و ما بيشتر كار نظارتي انجام ميدهيم. كارهاي فني را كاملا به خودشان سپرديم ابدا هيچ دخالتي نميكنيم.