شكم خالي اهالي موسيقي را خانه موسيقي بايد جوابگو باشد!
كيوان فرزين
روز گذشته و در پي انتقاد صريح چندي پيش حسين عليزاده از خانه موسيقي، كمي قبل از انتشار استعفاي كتبي اين هنرمند از عضويت در شوراي عالي موسيقي، گزارشي در خبرگزاريها منتشر شد كه به اعلام نظر هنرمند ارجمند و پيشكسوت و عضو ديگر شوراي عالي خانه موسيقي مصطفي كمال پورتراب در قبال اين موضع اختصاص داشت. ايشان در خلال گفتههايشان چنين عنوان كرده بودند: «من خيلي براي حسين عليزاده احترام قايلم اما ايشان از موضع بالا صحبت ميكنند. اگر عليزاده نياز مالي داشت، صحبتهايش فرق ميكرد. كسي كه شكمش پر است، از شكم خالي چه خبري دارد. ايشان فقط كنسرت ميدهد.» از نظر من اين بيانات خود ميتواند به عنوان يكي از مهمترين سرفصلهاي انتقادي نسبت به وضعيت كنوني جامعه موسيقي قلمداد شود. اما نه آنچنان كه در ابتداي امر به نظر ميرسد يعني در برابر حسين عليزاده، بلكه دقيقا در مقابل عملكرد و جايگاه خانه موسيقي ايران با ادعاي يك نهاد صنفي.
اينكه اهالي موسيقي به جاي اهداف و دغدغههاي صنفي صرفا بهواسطه شكم خالي يعني مواردي چون استفاده از بيمه و كسب آسانتر مجوز در نهادي عضو شوند و به تبع آن حرفهايشان را از ترس از دست دادن اين حداقلها تنظيم كنند و از گفتن حق بهراسند، مشكلي است صنفي كه خانه موسيقي مستقيما مسوول رفع آن است. اما اين نهاد نه تنها نسبت به حل آن اقدام شاخصي انجام نداده كه بهواسطه منفعت خود به آنها دامن زده، معضلي بنيادين كه جناب پورتراب به وضوح نهادينه شدن آن را از داخل اين نهاد عيان كرده است. اتفاقا اقدام حسين عليزاده در بيان آنچه به آن اعتقاد دارد و به دور از نگرشهاي جناحي و ارزشگذاريهاي سليقهاي هنري به صلاح موسيقي ايراني ميداند اگرچه به شكمسيري تعبير شود نهتنها ايراد نيست كه فضيلتي بالاتر محسوب ميشود. بگذريم از اينكه جايگاه بحق برجسته هنري اين استاد موسيقي ايراني قابل انكار نيست و در اين بين نبايد از نقشآفرينيهاي اجتماعي او در موسيقي و اهميت آن در جايگاهي كه او امروز در جامعه موسيقايي ما دارد به سادگي گذشت. جايگاهي كه وي به عنوان يك نوازنده و آهنگساز - و نه خواننده- آن هم در ژانر موسيقي كلاسيك ايراني - ونه پاپ- دارد را براي كمتر موسيقيدان ايراني و در زمان حياتش ميتوان مثال زد و بسيار سادهانگارانه خواهد بود اگر اين جايگاه را تنها و تنها بهواسطه بعد هنري او ببينيم. از نقشآفرينيهاي وي در كانون چاووش و بحبوبه انقلاب بگيريم تا آخرين اظهارنظرهاي وي درباره جشنواره موسيقي فجر و خانه موسيقي گواه اين است كه با موسيقيداني طرف هستيم كه در كنار كار هنري خود ديدگاهي متفاوت و مسوولانه را در قبال جامعهاش بهطور عام و جامعه موسيقي بهطور خاص پيگرفته است.
به شخصه اميدوارم در روزي نه چندان دور با حل مشكلات موجود، فضا به سمتي پيش رود تا اهالي موسيقي انگيزههاي نداشته صنفي خود را بازيابند و نه بهصرف منافع شخصياي چون بيمه، تسهيل در اخذ مجوز يا امكاناتي شبيه آنكه از شرايط اوليه شهروندي محسوب ميشود و ميتواند به همان پركردن شكم خالي تعبير شود، بلكه با اشتياق و افتخار، خانه موسيقي را فارغ از سلايق و جايگاه و سن و تجربه و ژانر فعاليت، مامن و پشتيبان خود بدانيم و در راه اعتلاي اهداف اين حوزه و جامعه موسيقايي دست در دست هم بكوشيم.