راهكار توانمندسازي زنان در ارتباطات موثر اجتماعي
سودابه رادفرد٭/ زن، زادن، زندگي بخشيدن و دانستن است. نگاهي به معنا و ريشه كلمه زن خود گواه نقش زن در جامعه و جايگاه زن در ارتباطات اجتماعي است. زن به عنوان ستون اصلي تشكيل هسته اوليه جامعه، تاثير حداكثري در تشكيل جامعه پويا دارد. اما آيا زن در جامعه امروز ما اين تاثير را دارد؟! آيا زن امروز ما به طور صحيح از كمند سنت گذشته و به مدرنيته روي آورده است؟! آيا زنان جامعه ما فعل مادر بودن را در دنياي مدرنيته به درستي صرف ميكنند؟! آيا فمينيسم به زنان كمك ميكند؟ با چه قدرتي ميتوان از نفوذ دشمن توسط رسانههاي خانگي مانند سريالهاي ماهوارهاي جلوگيري و با چه ابزاري ميتوان اين حمله را دفع كرد؟! نگارنده بر اين اصل معتقد است كه براي افزايش حضور موثر زنان، ايفاي نقش مادري و همسري به طور صحيح، داشتن خانواده پويا و در نهايت حضور فعال زنان در ارتباطات اجتماعي راهي جز افزايش دانش زنان و مسلح كردن ايشان به سلاح دانش و توانمندسازي آنها از طريق مطالعه وجود ندارد. امروزه با حركت سريع تكنولوژي و ورود ابزارهاي مدرنيته به خانواده بدون زمينهسازي، فرآيند نقشآفريني مادران جامعه ما دچار اختلال شديد شده است. با ورود ابزارآلات مدرنيته به خانواده همچون ماهواره، اينترنت، موبايل و... . كمكم و به مرور زمان تفكرات سنتي و به نوعي تاريخي مذهبي ما رنگ باخته است. هجمه دهشتناك سريالهاي هدفدار ماهواره، استفاده بيرويه از اينترنت و شبكه اجتماعي بنيان خانواده را مورد حمله قرار داده است. نگاهي به سريالهاي محبوب اين روزهاي خانواده ايراني به وضوح بيانگر اين است كه محصولات جامعه آتاتورك كه امروز چيزي جز تحقير جايگاه خانواده، فحشا و بيبند و باري و در نهايت حمله به سوي چارچوب خانواده سنتي ما نيست و نگاهي به آمارهاي روبه فزوني مربوط به طلاق، خيانت، مصرف لوازم آرايش، عملهاي غيرضروري زيبايي و... خود گواهي بر اين مدعاست. جامعه امروزي ما بايد از طريق مادران و زنان خود به نرخ مطالعه بيش از 2 دقيقه (!!!) برسد. تزريق علم و تخصص از طريق حضور زنان در عرصههاي مختلف درمان اين مشكل است. مشكلي كه خواسته يا ناخواسته جامعه ما را در سراشيبي انزوا انداخته است.
ذيلا به برخي از رشتهها و مهارتهاي علوم انساني و دانشي كه براي تمام افراد جامعه به ويژه زنان مورد نياز است، اشاره ميشود. لازم به ذكر است قطعا علم آموزي با مدركگرايي و مدركگيري تفاوت بسيار دارد.
1- نياز به دانش مديريت جهت شناخت وضع موجود و تدوين استراتژيهاي اقتضايي: مادران و زنان به عنوان رهبران جامعه در جهت دفاع از كيان خانواده وظيفه شناخت وضعيت موجود و همچنين انتقال اين دانش به اطرافيان خود را دارند و بايد براي هر چالش جديدي به فكر سناريويي اقتضايي باشند.
2- نياز به دانش جامعهشناسي جهت عدم حركت در پروژههاي دشمن: مادران جامعه ما، به جاي بازي در نمايش از پيش تعيين شده فوق ميتواند اين باشد كه مسير خلاف را انتخاب كرده و فرزندان و خانواده خود را تشويق به مطالعه، برقراري ديالوگ، تمرين سكوت و انديشيدن... كنند.
3- نياز به دانش روانشناسي: حضور موثر زن و بالطبع اعضاي خانواده وي در جامعه، مستلزم كنار گذاشتن خودسانسوري و فراگيري تخصصهاي مختلف روانشناسي و ديگر علوم انساني است.
4- افزايش اطلاعات عمومي براي فاصله گرفتن از لمپنيسم مستخرج از فمينيسم: فمينيسم نظريهاي است كه بدون شناخت دقيق همواره مهجور مانده و اساسي شده است براي طرد زنان از حقوق حقه خود. فمينيسم در فرآيند تاريخي خود در برهههاي مختلف تاريخي مطرح و درخواستهاي متنوعي از زمانه خود داشته است. موج اول تا سال 1960 توسط افرادي چون مري ولستون كرافت در انگلستان، موج دوم به واسطه حضور زناني چون سيمون دوبووار و ويرجينيا وولف در فرانسه و انگلستان و در نهايت موج سوم توسط نويسندگاني چون جوليا كريستوا رهبري شد. اساس اين فلسفه به طور كلي مجموعهاي از تفكرات و ايدئولوژيها براي ايجاد كردن بسترهاي دفاع از حقوق برابر سياسي، اجتماعي و اقتصادي براي زنان است. اما نكات فوق خود مستلزم حضور و شناخت و تلاش زنان در مباحث مختلف و حتي داشتن اطلاعات عمومي است و اين عدم حضور موجبات پرورش لمپنيسم را فراهم ميكند كه به سادگي به ساير اقشار خانواده از طرق مختلف تزريق ميشود.
٭مسوول امور زنان و خانواده وزارت ارتباطات و فناوري اطلاعات
مهندس سيروس نازموسي- عضو شوراي شاخه جوانان حزب نداي ايرانيان