ناصر فكوهي در نكوداشت علي بلوكباشي انسانشناس:
به علم اخلاقي نياز داريم
علي بلوكباشي (1314) از پيشكسوتان رشته مردمشناسي در ايران است كه دكتراي انسانشناسي اجتماعي از دانشگاه آكسفورد انگلستان اخذ كرده است و سالها در دانشگاههاي تهران و الزهرا به تدريس درسهايي چون مردمشناسي عمومي، روانشناسي اجتماعي، فرهنگ عامه، ادبيات عامه و... پرداخته است. روز سهشنبه 22 دي ماه به كوشش خبرگزاري كتاب ايران مراسم نكوداشتي به مناسبت 80 سالگي اين استاد انسانشناسي برگزار شد كه در آن چهرههايي چون علياشرف صادقي زبانشناس، ناصر تكميلهمايون مورخ و جامعهشناس، اصغر كريمي مردمشناس و ناصر فكوهي انسانشناس برگزار شد.
علياشرف صادقي: كارنامه بلوكباشي درخشان است
علياشرف صادقي، زبانشناس و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسي در اين مراسم درباره ويژگيهاي بارز علمي دكتر بلوكباشي گفت: بلوكباشي از جواني به تحقيق علاقه داشت. از اداره فرهنگ عامه، بارها براي انجام تحقيقات و جمعآوري فولكلور راهي سفر ميشد و مقالاتي در نشريات علمي مينوشت كه به كتاب تبديل ميشد. وي پس از اخذ فوق ليسانس زبانهاي باستاني ايران در دانشكده ادبيات، براي ادامه تحصيل در رشته مردمشناسي به انگلستان رفت. اين عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسي عنوان كرد: چندين جلد از مجموعه بسيار خوب «از ايران چه ميدانم؟» كه از سوي مركز پژوهشهاي فرهنگي منتشر ميشود نيز به همت علي بلوكباشي تدوين شده است. اين كتابها اطلاعات خوب و مفيدي درباره معرفي فرهنگ و مردمشناسي به مخاطبان ارايه ميكند. تاليف و ترجمه كتابهاي تخصصي و تحقيقاتي بسيار و نگارش مقالات متعدد علمي در زمينههاي مختلف نيز در كارنامه درخشان وي به چشم ميخورد.
ناصر تكميلهمايون: بلوكباشي مردمشناسي را به ايران تقديم كرد
ناصر تكميلهمايون ديگر سخنران اين نشست درباره ويژگيهاي شخصيتي بلوكباشي گفت: وي مردمشناسي را به معناي علمي آن به مردم ايران تقديم كرد، چراكه در مكاتب و رشتههاي مختلف مردمشناسي و بهويژه فرهنگشناسي ايراني، تحصيل، تحقيق و مطالعه دارد. وي درباره ديگر ويژگيهاي بارز علمي دكتر بلوكباشي اظهار كرد: براي بلوكباشي مردمشناسي يعني خودشناسي، فرهنگشناسي ايراني و ايرانشناسي در حد متعادل آن و آنطور كه واقعا بوده است. انساندوستي، وفاداري و صفا نيز از ديگر ويژگيهاي شاخص وي هستند كه در اين زمانه كم شده است. وي در عين وفاداري به اشخاص، وفاداري به علم و دانش مطلق را هم حفظ كرده است.
شرقشناسي را محكوم نميكنم
ناصر فكوهي، عضو هيات علمي گروه انسانشناسي دانشگاه تهران سخنران بعدي با اشاره به سهم علمي و عملي بلوكباشي عنوان كرد: دكتر تكميلهمايون در سخنانش به نكته خوبي اشاره كرد و آن مهاجرت گروهي از نخبگان و بزرگان در سالهاي پيش از انقلاب بود كه ضربه بزرگي به فرهنگ ايران وارد كرد. سختيهايي در كشور به دليل وقوع انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي به وجود آمد كه قابل پيشبيني و اجتناب نبود. بزرگان و نخبگان ايراني طي سالهاي 55 تا 62 بين انتخاب براي ماندن يا رفتن قرار گرفتند. برخي از بزرگاني كه از ايران رفتند توانستند در آن سوي كشور كارهاي بزرگي انجام دهند و البته برخي هم نتوانستند از ريشههاي خود جدا شوند. عدهاي نيز در ايران ماندند و سختيهاي زيادي كشيدند.
وي افزود: دوران گذشته نيز مانند امروز نبود كه مسائل فرهنگي بهتر فهميده شود بنابراين بزرگان با مشكلات زيادي مواجه بودند. به هر حال استاداني مانند صادقي، تكميلهمايون و بلوكباشي با اينكه دلايل زيادي براي رفتن داشتند و ميتوانستند در آنجا به مدارج بالاي علمي برسند اما در ايران ماندند. اين استاد دانشگاه با بيان اينكه كساني كه در ايران ماندند بار سنگيني را بر دوش كشيدند اظهار كرد: چراكه ماندن اين افراد در ايران به اين دليل بود كه علوم اجتماعي و علوم انساني متوقف نشود و در مسير درستي به كار خود ادامه دهد. بنابراين نسل بعد از ما بايد دين خود را به اين افراد ادا كند. وي تاكيد كرد: اگر افرادي مانند دكتر صادقي در ايران نبودند زبانشناسي ما چنين وضعي نداشت. اگر كساني مانند تكميلهمايون در كشور نميماندند تاريخ و جامعهشناسي ما در اين شرايط قرار نميگرفت و از همه مهمتر اگر فردي چون بلوكباشي نميماند مردمشناسي اينگونه نبود. البته درباره رشته مردمشناسي اين اهميت بيشتر است چراكه اين رشته در مقايسه با ساير رشتههايي چون جامعهشناسي در كشور تثبيت نشده بود. عضو هيات علمي گروه انسانشناسي دانشگاه تهران در بخش ديگري از سخنانش با اشاره به تاريخچه رشته مردمشناسي در ايران گفت: در آن زمان مردمشناسي در ايران وابسته به مردمشناسان غيرايراني بود و بيشتر كساني كه در ايران در دهه 70 كار پژوهشي بر رشته مردمشناسي ميكردند، غيرايراني بودند.
وي يادآور شد: من از كساني نيستم كه شرقشناسان را محكوم ميكنند، چون شرقشناساني مانند ريچارد فراي خدمات بسياري به ايران داشتهاند. البته در كنار اين نوع از شرقشناسي، شرقشناسي سياسي هم وجود داشته كه در آن راستا مردمشناسي استعماري به كار گرفته ميشده است با اين وجود اين به معناي انكار تلاش دانشمندان اين حوزه نيست.
اين استاد مردمشناسي با بيان اينكه بلوكباشي در مسير علمي زندگي خود با سختيهاي بسياري روبهرو بوده عنوان كرد: بلوكباشي از يك سو با بياعتمادي نسبت به علوم اجتماعي و انساني در كشور مواجه بود و از سوي ديگر نيز در سني قرار داشت كه در كار علمي سن بالايي نبود. وي زماني كه تحقيق در اين حوزه را شروع كرد 40 سال داشت. بنابراين مديريت و تداوم بخشيدن به كار علمي كار سادهاي نبود.
فكوهي افزود: از سوي ديگر مردمشناسي در ايران با وزارت فرهنگ آغاز شد و رشته آكادميكي نبود و بين اجرا و آكادمي قرار داشت و بايد انتقال به حوزه آكادمي صورت ميگرفت. اين انتقال نيازمند افرادي در اين زمينه بود كه بلوكباشي يكي از آنان بهشمار ميآمد.
به گفته وي، بلوكباشي از طريق افرادي چون مرحوم صديقي و خليلي، مردمشناسي را از وزارت فرهنگ به حوزه آكادمي منتقل كرد و از سوي ديگر توانست با كمك افرادي چون مرحوم روحالاميني حلقهاي بين مردمشناسي وزارت فرهنگ و مردمشناسي در آكادمي ايجاد كند. اين استاد دانشگاه با بيان اينكه بلوكباشي نقش كليدي به لحاظ علمي و انساني در مردمشناسي داشته افزود: من افتخار شاگردي ايشان را نداشتم با اين وجود همواره با وي در تماس بودم و در مشكلات به ايشان مراجعه ميكردم و در مقابل ايشان نيز به عنوان فردي كه به نسل ديگري متعلق بوده همواره اين احساس مسووليت را داشتند كه در گذار رشته مردمشناسي نقشي داشته باشند.
وي در ادامه سخنانش به مهارت بلوكباشي در استفاده از فناوريهاي نوين اشاره كرد و گفت: استاد بلوكباشي برخلاف بسياري از كساني كه در سنين بالا از اينترنت و... وداع ميكنند از آخرين فناوريها استفاده ميكند و در واقع ميتوان گفت كه ايشان به خوبي توانسته تغيير علم را درك كند. بهطور مثال لازم نيست براي ايشان تفاوت بين نشر الكترونيك و كاغذي را توضيح داد چون خودشان واقف به اهميت نشر مقاله يا كتابشان در هر دوي اين فضاها هستند. فكوهي در ادامه سخنانش با بيان اينكه بلوكباشي در سوال پرسيدن از ديگران ابايي ندارد، افزود: در كشوري كه يك سنت علمي پخته وجود ندارد و به علم و عالم در قالب روابط مريدي و مرادي نگاه ميشود ايشان جزو معدود كساني است كه مفهوم عالم بودن را به معناي مدرن آن درك كرده است.
وي با تاكيد بر اينكه عالم بايد بداند كه به عنوان يك ميراثدار به دانش خود نگاه كند، گفت: اين كاري است كه بلوكباشي انجام داده و علم خود را به نسل خودش و نسل بعدي منتقل كرده است. ايشان با وجود اينكه سلامتيشان تحت فشار بوده به نسل جوان كمك كرده كه تفكري درباره علم داشته باشند. همه ما بايد فروتني را از ايشان ياد بگيريم. من همواره اين فروتني را در رفتار ايشان نسبت به كساني كه از خودشان ضعيفتر بودهاند، ديدهام.
وي تصريح كرد: اين الگوي اخلاقي است كه ما بايد ياد بگيريم چون امروز آن چيزي كه در علم مدرن و آكادمي به آن نياز داريم علم به همراه اخلاق است چراكه علم بدون اخلاق ارزشي ندارد. مشكل امروز ما در جهان علم بدون اخلاق است كه بايد جايگزين علم با اخلاق شده است. اين استاد دانشگاه با بيان اينكه چنين الگوهايي در حوزه علمي، اجتماعي و فرهنگي كم داريم يادآور شد: ما الگوهاي اينچنيني كم داريم كه بتوانند به درجه بالاي علمي برسند و باز هم بتوانند خودشان را در آن جايگاه نگه دارند. اين كار بسيار مشكلي است و در كشور ما اين سنت هر روز ضعيفتر شده است. تصوير خيالي كه از آكادمي در ايران وجود دارد با مصائب و مشكلاتي كه استادان با آن روبهرو هستند، متفاوت است.
وي تاكيد كرد: اينكه كسي بتواند 60 سال در آكادمي باقي بماند و آبروي بالايي داشته باشد جاي قدرداني بسيار بالايي دارد. به هر حال در اين كشور يك صفحه كاغذ منتشر كردن به اندازه 10 هزار صفحه كار علمي ارزش دارد.