گفتوگو با الهام آبتين، رييس اداره حفاظت از محيط زيست زابل درباره زندگي و كار
بانوي كروكديل ايـران
به دنبال بازگشت زندگي به هامون
زهرا روستا/ اداره محيط زيست شهرستان زابل ساختماني كوچك است، اما مسووليتش به وسعت يك تالاب است و هواي يك شهر و دهها مشكل كوچك و بزرگ شهري. مشكلاتي كه براي خانم جواني كه رياست اين اداره را برعهده دارد به مراتب سختتر و پر چالشتر از سر و كله زدن با حيات وحش و كار در مزرعه تحقيقاتي پرورش كروكديل است كه قبلا انجام ميداد.
كافي است نام «الهام آبتين» را در گوگل جستوجو كرد تا به پيوند نامش با كروكديل پي برد. گرچه سابقه 12 ساله او در سازمان محيط زيست تنها به تحقيق روي گونه حفاظت شده گاندو (تمساح پوزه كوتاه ايراني) محدود نشده است، اما فعاليت در مركز تحقيقات و پرورش تمساح پوزه كوتاه در چابهار بود كه مورد توجه بسياري از رسانهها قرار گرفت. نتيجه تحقيقات و اقدامات اجرايي خانم آبتين روي گاندوهاي بلوچستان، باعث شد جايزه جهاني اتحاديه بين المللي حفاظت از طبيعت (IUCN)، در سال 2015 به او اختصاص يابد.
الهام آبتين متولد1357 بعد از سالها فعاليت زيست محيطي در طبيعت استان پهناور سيستان و بلوچستان چند ماهي است براي انجام ماموريتي جديد به زادگاهش زابل بازگشته است. حالا او رييس اداره حفاظت از محيط زيست شهرستان زابل است.
در پاييز و زمستان، هواي زابل با روزهاي توفاني تابستان متفاوت است. خنكي هوا و آسمان صاف، آرامش اداره محيط زيست شهرستان زابل را مطبوع كرده است. براي ديدن خانم آبتين به اندازه ورق زدن سرسري كتابي درباره تالاب هامون بايد منتظر ماند. با عجله از راه ميرسد و از بابت تاخيرش عذرخواهي ميكند. لبخند ميزند و ميگويد: «جلسه مهمي بود، كمي طول كشيد. » از ظاهرش پيداست كه اهل يك جا نشستن نيست و دايم در حال فعاليت. در خلال صحبتهايش به اين موضوع اشاره ميكند كه ساعتهاي پشت ميزنشيني هم از ملزومات كار است.
روي ميز كارش دو مجسمه كوچك وجود دارد؛ يكي مردي است كه بر بستر خشكيده تالاب هامون نشسته و بر مرگ ماهيها اشك ميريزد. خانم آبتين ميگويد اين مجسمه را يك دختر نوجوان زابلي درست كرده و چند تايشان را براي من آورده است.
مجسمه ديگر، ماكت كوچكي از يك كروكديل است. ميگويد اين مجسمه تقريبا به اندازه يك كروكديل تازه از تخم درآمده است. ظاهرا كار و زندگي با تمساحهاي پوزه كوتاه، آنقدر كه براي مردم و رسانهها عجيب است براي او عجيب نيست و تنها بخشي از كار، مسووليت و مهمتر از آن زندگي پر جنبو جوش اوست. اين طور است كه وقتي از او پرسيده ميشود چه شد كه به سراغ تمساحها رفتي؟
مي گويد: «تحقيق روي تمساحهاي پوزه كوتاه بخشي از كار من بود. من در طول مدت فعاليتم در سازمان محيطزيست با حيوانات ديگري هم سر و كار داشتهام اما تمركز و علاقه اصليام تمساحها بوده است.»
ارتباطتان با تمساحها چطور است؟
ميخندد و ميگويد: «با تمساحها ارتباط عاطفي دارم. برخلاف تصور خيليها موجودات آرامي هستند كه اگر رفتارشناسي و شگردهاي برخورد با آنها را بداني، از بودن در كنارشان لذت ميبري. شايد براي مردم عجيب باشد اما من يا كساني كه با اين خزنده در تماس هستيم، ميتوانيم با يك تمساح در يك اتاق زندگي كنيم و به او غذا بدهيم بدون اينكه آسيبي به ما برساند. »
كروكديل كوچك روي ميز را
بر ميدارد و نشان ميدهد چطور ميتوان اين خزنده وحشي را آرام كرد و كدام يك از نقاط بدنش را گرفت و بلندش كرد، بدون آنكه آسيبي به انسان برساند. از تمام حقههاي تمساح براي ضربه زدن با دمش ميگويد: «تمساح عادت دارد از يك طرف حمله كند و از طرف ديگر با دمش ضربه بزند. مهار كردن تمساحهاي بزرگ به خاطر وزن زيادشان خيلي سختتر است اما كوچكترها زودتر رام ميشوند.»
اولينبار كه يك تمساح را از نزديك ديديد چه حسي داشتيد؟
من شايد از گونههاي ديگر خزندگان خوشم نيايد اما بار اولي كه اين تمساحها را از نزديك ديدم به آنها علاقهمند شدم.
الهام آبتين در سال 2015 براي تلاشهايش موفق به دريافت جايزه هري مسل براي پيشگامي در حفاظت شد. هري مسل، فيزيكدان متولد كانادا به مدت طولاني رييس گروه متخصصان كروكديل بود كه در سال 2004 جايزهاي را در راستاي خدمات رساني و انجام خدمات شاخص به اينگونه در خطر انقراض تاسيس كرد.
درباره اين جايزه ميگويد: «اتحاديه بينالمللي حفاظت نشستهاي سالانهاي برگزار ميكند و معيارهايي را براي حفاظت از گونهها تدوين كرده است. فعاليتهاي اجرايي ما در مركز چابهار در زمينه نگهداري كروكديلها و فعاليتهايي كه ما در مورد ژنتيك اينگونه و زاد و ولدش انجام داديم مورد توجه قرار گرفت. كروكديلها گونه در معرض انقراض نيستند ولي از گونههاي حمايت شدهاند. مركز چابهار هم مركز تكثير و پرورش و هم مركز نگهداري است و در حال حاضر زاد و ولد تمساح هم در اين مركز صورت ميگيرد.
بانوي كروكديلها با قرار گرفتن در سمت جديدش چند ماهي است از حيوان مورد علاقهاش دور افتاده است اما ميگويد ارتباطش را با مركز قطع نكرده و در حال تدوين كتابي از نتايج تحقيقات و فعاليتهايش روي تمساحهاست.
الهام آبتين در طول 12 سال فعاليت در سازمان محيط زيست سمتهاي متفاوتي داشته است: رييس اداره محيطزيست طبيعي سيستانوبلوچستان، كارشناس مسوول زيستگاهها و امور مناطق استان، كارشناس مسوول امور حيات وحش و آبزيان استان، مسووليت دبيرخانه كارگروه تخصصي هامون، دبير شوراي نظام مهندسي كشاورزي و منابع طبيعي استان، مسوول تهيه سند توسعه
محيط زيست استان، به همراه تدريس در دانشگاه و انجام فعاليتهاي پژوهشي در زمينه محيط زيست. علاوه بر شغل و تحصيل، شايد تمام زندگي آبتين با محيط زيست گره خورده باشد. او كه فرزند ارشد خانواده است و حالا بعد از سالها زندگي مستقل، به زادگاهش بازگشته و با خانوادهاش زندگي ميكند، ميگويد: «در طول مدت تحصيل و فعاليتم به مناطق مختلفي در استان سفر كردهام. برخي از اين مسافرتها با هيجانها و چالشهايي همراه بود. خانوادهام اين سبك زندگي من را قبول كردهاند و مشكلي ندارند.»
ترس را تجربه كردهايد؟
سفر به مناطق حفاظت شده و بودن در حياط وحش هيجانانگيز است. به ياد دارم در يكي از سفرهايمان به كوههاي بيرك سراوان، به منطقهاي رفتيم كه هر لحظه امكان حمله حيوانات وحشي وجود داشت. من كم پيش ميآيد بترسم اما وقتي كسي مثل من بترسد حتما دليلي واقعي براي ترسيدن وجود داشته است.
گرچه ميگويد دختر طبيعت است اما به خاطر سمت جديدش بايد بيشتر از قبل پشت ميز بنشيند و انگيزه زيادي براي ايجاد تغيير دارد. بارها در ميان صحبتهايش تكرار ميكند براي ايجاد تحول در منطقه بايد پاي كار باشيم.
ميگويد: «ديد و سليقه مسوولان بايد تغيير كند، اين كار از طريق مطالعه و توجه به طرحها و پروژههاي موفق امكانپذير است. مثلا شبها در مورد طرحهاي در دست اجرايمان مطالعه ميكنم و سعي ميكنم اطلاعاتم را آپديت كنم.»
آيا زن بودن باعث شده چالشهايي در كار يا مديريت شما ايجاد شود؟
طرز تفكر جامعه درباره زنان نسبت به گذشته تغيير كرده است. من در اين 12سالي كه در سازمان محيطزيست كار ميكنم تقريبا به تمام نقاط استان سيستان و بلوچستان و حتي به دورافتادهترين نقاط سفر كردهام اما تا به حال برخورد يا رفتاري كه حس كنم به خاطر زن بودنم است نديدهام. من به جاهايي رفتهام كه خيليها به نام مناطق خطرناك ميشناسند اما نه تنها مشكلي نداشتهام بلكه دوستان خوبي هم پيدا كردهام.
اين روحيه او باعث شده در محيط كارش هم ارتباط خوبي با كارمندانش داشته باشد. ميگويد: «دوست دارم كارمندانم براي كار انگيزه داشته باشند. به خصوص محيطبانان؛ پيشاني سازمان محيط زيست محيط بانان هستند. آنها در طول خدمت با چالشها وگاهي خطرهاي زيادي روبهور ميشوند. بايد امكانات بيشتري براي محيطبانان در نظر گرفته شود و روشهاي جديد حفاظت به منطقه بيايد.»
زابل بعد از اين دوره طولانيمدت خشكسالي با مشكلات طبيعي و انساني فراواني روبهرو شده كه بخش بزرگي از آنها در طول اين سالها حل نشده باقي مانده است. چقدر اميدواريد مشكلات زابل و تالاب هامون حل شود؟
چند دقيقه مكث ميكند و با تاكيد ميگويد: «اصلا نااميد نيستم، هنوز به نقطهاي نرسيدهام كه بتوانم بگويم ديگر نميشود كاري انجام داد. اميد تازهاي با تصويب طرح جامع مديريت يكپارچه تالاب هامون به وجود آمده است و با اعتباري كه امسال به تالاب اختصاص يافته، بهترين زمان براي ايجاد تغيير در شرايط زيست محيطي منطقه است. منافع مردم در گرو مديريت يكپارچه تمام ادارات و سازمانهاي مرتبط با تالاب است وگرنه مديريت و تصميمگيري تك بعدي راه به جايي نميبرد.»
كتابچهاي را كه روي ميز كارش قرار دارد نشان ميدهد و ميگويد: «اين همان طرح است كه من تمام قسمتهايش را چند بار مطالعه كردهام. البته محيط زيست شهري و فضاهاي شهري و انساني جزو وظايف من است. گرچه من بيشتر در حوزه محيط زيست طبيعي فعاليت كردهام، اما برنامههايي براي تغيير چهره شهر زابل دارم، كه با همكاري ساير نهادهاي مرتبط ميتوان به انجامشان اميدوار بود.»
در خلال گفتوگو سعي ميكند كمتر به تلفنهايش جواب دهد و كسي را براي ملاقات قبول نكند. اما بعد از چند بار تلفن، مردي وارد ميشود، خانم آبتين توضيح ميدهد كه او ميخواهد يك سازمان مردم نهاد زيست محيطي به ثبت برساند و گاهي براي مشورت به او مراجعه ميكند.
ميگويد: «خانم آبتين پر تلاش و زحمتكش است.»
ديد مردم زابل به مديران زن مثبت است؟
نه اينطور نيست كه هر خانمي به سر كار بيايد، مردم حمايتش كنند. توانمندي افراد مهم است. اين خانم كار ميكند و دلسوز است. شبانهروز وقتش را براي كار گذاشته است.
پيرمرد شروع ميكند به توضيح طرحي كه ميخواهد در تشكلش اجرا كند و تا تمام طرح را توضيح نداده از دفتر بيرون نميرود.
خانم آبتين بعد از رفتن او ميگويد: «تشكلهاي مردمي اگر از اهداف خود خارج نشوند، ميتوانند بازوي كمكي محيط زيست باشند. همين كه مردم روحيه مشاركت دارند و ميخواهند در بهبود وضعيت منطقه شركت داشته باشند نشانه خوبياست. من سعي ميكنم از مشاركت مردم حداكثر استفاده را بكنم. البته اين مشاركت بايد با نظارت همراه باشد تا در مسير درست قرار گيرد و نتيجه داشته باشد.»
خانم آبتين براي سپردن چند كار به يكي از كارمندانش از دفترش خارج ميشود و تاكيد ميكند تا قبل از بازگشتش انجام شده باشند. رفتارش با كاركنان صميمي اما جدي است. حالا بازگشته و لباس سبز رنگ محيطبانياش را به تن كرده. آماده است تا به يكي از مناطق حفاظت شده برود. به همراه محيطبانان راهي منطقه پاسگاه محيطباني هامون، منطقه گلخانه در هامون صابري ميشود.
سيستان در هواي خنك زمستان سرسبزتر از قبل است. زمينهاي كشاورزي اطراف جاده سبز شدهاند اما تالاب در اين قسمتها همچنان خشك و بيآب است. گرچه تالاب آب ندارد اما ماموران پاسگاههاي محيطباني سيستان بايد حواسشان به همانگونههاي جانوري باقي مانده، مانند گراز، خرگوش، پرندگان و... باشد، از برداشتهاي غيرقانوني از بستر تالاب جلوگيري و به گزارشها و شكايات مردم رسيدگي كنند. مردم محلي ساكن هامون معمولا اهل شكار نيستند و شكار را ناپسند ميدانند، به همين خاطر بسياري از گزارشات آنها مربوط به شكارهاي غيرقانوني است.
محيط زيست امسال مجوزهايي براي شكار برخي گونههاي پرندگان، كنارآبزيان و آبزيان صادر كرده و خانم آبتين دربارهاش ميگويد: «اگر تشخيص داده شود شكار به شرايط منطقه و جمعيت گونهها آسيب وارد نميكند براي آن مجوز صادر ميشود. شكار از نظر اجتماعي و روانشناسي هم از برخي آسيبها جلوگيري ميكند، در صورتي كه به صورت كارشناسي شده و تحت نظارت سازمان صورت پذيرد. ما براي برخي پرندگان و آبزيان مجوزهايي براي شكار صادر كردهايم.»
خودتان تا به حال شكار كردهايد؟
من تيراندازي با تفنگ شكاري را بلدم. اما به جز يكبار كه در دوران دبيرستان با تفنگ بادي گنجشك شكار كردم ديگر سراغ اين كار نرفتم.
پس از دوران نوجواني به دنبال حيوانات بوديد؟
بله. پدر من معلم بوده است اما به طبيعت علاقهمند بود و من هم از كودكي در طبيعتگرديهاي پدر با او همراه بودم.
الهام آبتين با يادآوري خاطره نوجوانياش از شكار لبخند ميزند و اشاره ميكند زياد اهل تفريحات رايج دخترانه نبوده است و بيشتر به طبيعتگردي علاقه داشته. از بين ورزشها تكواندو و پينگپنگ را حرفهاي تجربه كرده و از ميان هنرها زماني به نقاشي چهره علاقهمند بوده و گاهي چيزهايي ميكشيده. در حال حاضر هم تفريحاتش به گفته خودش محيط زيستي است. «به هر منطقهاي كه سفر ميكنم هم كار است هم لذت بردن از طبيعت.»
درباره نگاه دوستان و نزديكان به خودش ميگويد: «البته سبك زندگي، نوع سفرها و فعاليتهاي من براي همه قابل درك نيست، اما اين مسيري است كه من خودم آن را انتخاب كردهام و از آن لذت ميبرم.»
خانم آبتين اعتقاد دارد نسبت به زنان همسن و سالش در مواقع بحراني و پيشامدهاي ناگهاني قويتر است و بهتر تصميم ميگيرد و اينها نتيجه چندين سال زندگي مستقل است. اما در اين چند ماهي كه براي انجام ماموريت جديدش در زابل ساكن شده، تجربه دوباره زندگي در كنار پدر و مادر را هم خوشايند ميداند.
الهام آبتين كه كارشناسي محيطزيست را در دانشگاه زاهدان و كارشناسي ارشد را در دانشگاه اهواز گذرانده و حالا خود را براي تحصيل در مقطع دكترا آماده ميكند آرزوي تحصيلي ديگري هم دارد كه شايد كمي عجيب به نظر برسد.
«دلم ميخواهد يك روز در رشته پزشكي تحصيل كنم. در زمان انتخاب رشته محيط زيست انتخاب سوم من بود، اما هميشه به پزشكي علاقهمند بودم. در طول اين سالها هر بار كه زمان ثبت نام كنكور سراسري فرا ميرسد، براي خريد دفترچه كنكور وسوسه ميشوم. من به اين رشته فقط به خاطر نوع كارش علاقهمندم. در كنار تمام فعاليتهايم دوست دارم يك روز بتوانم در رشته پزشكي هم ادامه تحصيل بدهم.»
پس از گشتي در تالاب و زمينهاي اطراف، ماشين به پاسگاه حفاظت هامون در منطقه گلخانه ميرسد. ساختمان كوچك اين پاسگاه محل كشيك محيطبانان و سربازان وظيفه اداره محيط زيست است. خانم آبتين به آشپزخانه ميرود و براي همه چاي ميريزد. علاوه بر اينجا اداره محيطزيست زابل دو پاسگاه محيطباني ديگر نيز دارد كه آبتين براي سركشي و بازديد از مناطق حفاظتشده مرتب به آنها سر ميزند. ميگويد: « درست است كه بخش قابل توجهي از تالاب خشك شده اما من شرايط را براي تغيير وضعيت مساعد ميبينم و اميدوارم اگر انسانها تعهد داشته باشند كار را جزيي از خودشان ميدانند. بايد اين تعهد در مردم و مسوولان وجود داشته باشد. كلمه نااميدي به خودي خود مفهومي ندارد، ما هستيم كه آن را تعريف ميكنيم.»
آبتين در دفتري كه محيطبان مسوول پاسگاه به او ميدهد شروع ميكند به نوشتن گزارش بازديدش. محيطبان ميگويد، اين دفتري است كه مسوولان و بازديدكنندگان گزارش بازديدهايشان را در آن مينويسند و امضا ميكنند. بيشتر امضاهاي آن متعلق به الهام آبتين است. محيطبان وظيفه ساكن پاسگاه، چند دقيقهاي با او گفتوگو ميكند، آبتين سر تكان ميدهد و قول رسيدگي به موارد را ميدهد.
از بزرگترين آرزوي زيستمحيطياش ميگويد: «دلم ميخواهد به جايي برسيم كه تكتك مردم خودشان را در برابر محيط زيست طبيعي و شهري مسوول بدانند. بارها اتفاق افتاده كه دوستان و نزديكان تذكرهاي زيستمحيطي من را به شغلم ربط ميدهند. اما اميدوارم شرايطي پيش بيايد كه تكتك مردم رفتاري اثرگذار درقبال محيط زيست داشته باشند.»
آبتين كه همزمان با رياست اداره محيط زيست زابل، نظارت بر اداره محيط زيست شهرستان زهك را هم بر عهده دارد، مسير سختي براي رسيدن به اين آرزويش در پيش دارد. سيستاني كه سالهاي سخت خشكسالي ضربات جبرانناپذيري به طبيعت و زندگياش وارد كرده براي ماندن مردم و اميد داشتن دليل محكمي ميخواهد.
هواي پاك و سرسبزي مزارع كشاورزي گرچه لذتبخش است، اما در مسير بازگشت نگاهش از شيشه ماشين بستر خشكيده هامون را دنبال ميكند. حالا زني كه بيشتر زندگياش را براي حفاظت از طبيعت و حيات وحش صرف كرده يك هدف بزرگ دارد. «نميدانم در آينده كجا هستم و قرار است كجا خدمت كنم، اما دلم ميخواهد تا وقتي كه اينجا هستم برنامههاي تالاب را به نتيجه برسانم و به افزايش اميد به زندگي مردم كمك كنم.»