نگاهي به پيامدهاي خشك شدن تالاب هامون
در سيستان
تالاب بينالمللي هامون يكي از تالابهاي مهم دنيا و بزرگترين درياچه آب شيرين ايران بوده است. اين درياچه از سه بخش هامون پوزك در شمال شرقي، هامون صابري در شمال و هامون هيرمند در غرب و جنوب غربي سيستان تشكيل شده است.
اگر نقشهايي را كه تالاب هامون در منطقه سيستان داشته است بررسي كنيم، درمييابيم نام بردن از اين تالاب به عنوان حيات منطقه سيستان سخن گزافي نيست. برخي فوايدي كه تالاب هامون پيش از خشكسالي در منطقه سيستان داشته است و اكنون با خشك شدنش، تغييرات شگرفي در منطقه ايجاد كرده عبارتند از:
تامين آب: هامون يك منبع آبي مناسب براي مصارف كشاورزي و دامداري است. در سالهايي كه آب كافي وجود داشت، وزش بادهاي موسمي آب را در اراضي مسطح دشت سيستان پخش و مراتع را آبياري ميكرد. اين مراتع منبع اصلي تغذيه دامها بودند.
بهرهبرداري و اشتغال مردم: صرف نظر از اثرات اكولوژيك و زيستمحيطي، معيشت چهار قشر از مردم سيستان مستقيماً به نيزارهاي هامون وابسته بود. نخست دامدارها كه نيزارهاي وسيع و غني تقريبا در تمام سال تامينكننده علوفه دامها بودند. صيادان و شكارچيان كه با صيد ماهي و شكار پرندگان مهاجر امرار معاش ميكردند. سپس حصيربافان، كه در روستاهاي كنار درياچه زندگي ميكردند و با برش ني از نيزارها پرده و حصير ميبافتند و اين محصول را به شهرهاي دور و نزديك ارسال ميكردند و گروه چهارم عشاير كه از نيزارهاي هامون براي تغذيه دامهاي خود استفاده ميكردند.
پناهگاه حيات وحش: هامون پناهگاه بسياري از گونههاي نادر و در خطر انقراض بوده است. اين درياچه مأمن مناسبي براي استقرار آشيانه و توليد مثل انواع مختلف پرندگان مهاجر و بومي بوده است. علاوه بر اين پستانداران بسياري از پوشش گياهي تالاب براي زيستن استفاده ميكردند.
تفرج و توريسم: تالاب هامون با داشتن چشماندازهاي متنوع طبيعي و مصنوعي از جمله كوهخواجه و ديگر آثار باستاني و فراهم نمودن امكانات تفريحي مانند قايقراني، از ارزش توريستي بالايي برخوردار بود.
تعديل آب و هواي منطقه: هامون پرآب بر آب و هواي منطقه تاثير شگرفي داشت. تبخير از سطح درياچه سبب افزايش رطوبت و متعادل كردن دما ميشد و وجود آب و پوشش گياهي در زمان وزش بادهاي 120 روزه تابستان نقش يك كولر طبيعي را ايفا ميكرد.
جلوگيري از فرسايش خاك: پوشش گياهي سطح تالاب هامون در زمان وزش بادهاي 120 روزه به صورت يك بادشكن عمل كرده و با تثبيت خاك از فرسايش بادي كه از معضلات مهم منطقه سيستان است جلوگيري ميكرد.
هامون در تاريخ حيات خود تغييرات و دگرگونيهاي بسياري را شاهد بوده است، به طور مثال در بعضي سالها به طور كامل خشك شده، اما مجددا تجديد حيات كرده است. اما از سال 1377 با بروز دوره خشكسالي طولاني مدتي كه تاكنون نيز ادامه يافته است، وضعيت تالاب و شرايط زيست در منطقه كاملا دگرگون شد. اثراتي كه زيانهاي اقتصادي و اجتماعي آن بر حيات سيستان غير قابل انكار است.
دلايل بروز خشكسالي در تالاب هامون:
بارندگي كم، تبخير زياد و كم بودن عمق هامون ها:
تالاب هامون در يكي از گرم و خشكترين اقليمهاي جهان قرار گرفته است. متوسط بارندگي دنيا 750 ميليمتر در سال و در ايران حدود 250 ميليمتر و در سيستان در شرايط معمولي 59 ميليمتر است. كمبود بارش به همراه تبخير بسيار زياد و عمق كم درياچه باعث از دست رفتن سريع آب تالاب هامون ميشود.
وابستگي تالاب به رودخانه مرزي هيرمند
با توجه به متكي بودن تالاب هامون به رودخانه هيرمند كه بين دو كشور ايران و افغانستان مشترك است، از سال 1310 چندين قرارداد بين دولتهاي دو كشور در مورد تقسيم آب هيرمند منعقد شد كه متاسفانه به دليل بيثباتي حكومت افغانستان چندين دوره شاهد قطع آب هيرمند به ايران و ايجاد خشكساليهاي شديد بودهايم.
باد خيز بودن منطقه
ايستگاه زابل از نظر شدت پتانسيل باد بالاترين فراواني و سرعت را در كل كشور به خود اختصاص داده است و به دليل خشك بودن محيط، با ميانگين تعداد 7/80 روز توفاني، رتبه دوم وقوع توفانهاي ماسهاي در قاره آسيا را داراست. سهم استان سيستان و بلوچستان و منطقه سيستان از نظر مناطق تحت سيطره فرسايش بادي و فراواني توفانهاي غبارزا از ساير استانهاي كشور بيشتر است.
اثرات خشكسالي طولانيمدت بر حيات سيستان:
خشكسالي در سيستان از سال 1377تبعات گسترده اقتصادي، سياسي، اجتماعي و زيست محيطي در منطقه سيستان داشته است.
با خشك شدن بستر وسيع تالاب هامون و نيزارهاي انبوه آن، صيد و صيادي نيز در منطقه از رونق افتاد و تالاب كه روزي منبع درآمد 15 هزار صياد با 12 هزار تن صيد ماهي در سال بود، به زميني خشك و ترك خورده تبديل شد.
نيزارهايي كه منبع تغذيه 120 هزار راس دام سيستان بود از بين رفت. عشاير حاشيه تالاب نيز براي تامين علوفه دامي خود به بستر تالاب آمده و باقطع گونههاي گياهي مقاوم به خشكي سبب ضعيف شدن اين گونهها شدند. با تردد دامها و لگدكوبي شديد سطح تالاب فرسايش سطح تالاب افزايش پيدا كرد.
خشكسالي، زيستگاه حيات وحش ساكن در تالاب را نيز از ميان برد و باعث كاهش شديد جمعيت گونههاي مختلف حيات وحش و از بين رفتن پناهگاه
صدها هزار قطعه پرنده مهاجر و آبزي شد.
علاوه بر دامداري، يكي از اصليترين صنايع دستي مردم يعني حصيربافي نيز تقريبا از ميان رفت.
خشكسالي سبب افزايش مساحت كانونهاي بحراني توليد ريزگرد در تالاب شد و تعداد روزهاي توفاني با گرد و خاك بهشدت افزايش يافت.
شايد يكي از ويرانكنندهترين اثرات خشكسالي، توفانهاي گرد و غبار است كه اثرات ناخوشايند بسيار بر منطقه داشته است. مهمترين آنها مدفون شدن روستاها (بيش از 208 روستا) در زير تودههاي ماسه و كوچ اهالي به شهرها و حومه آن است كه اين خود سبب بروز معضلات اجتماعي و اقتصادي ناشي از افزايش تراكم جمعيت شهرها شده است. علاوه بر اين با از بين رفتن فرصتهاي شغلي و فقر ترددهاي غيرمجاز از بستر تالاب براي قاچاق سوخت و نيز برداشت غيرقانوني ماسه از بستر تالاب سبب تخريب و فرسايش بيشتر تالاب شده است. وارد آمدن خسارت به تاسيسات كشاورزي، مسدود شدن جادهها و افزايش تصادفات رانندگي به دليل كاهش ديد از ديگر اثرات توفانهاي ريز گرد در سيستان بوده است.
سلامت مردم سيستان نيز در وقوع توفانها به خطر افتاد و افزايش آلودگي هوا تبديل به تهديدي بزرگ براي سلامت جسمي افراد شد. بروز بيماريهاي تنفسي و ريوي و افزايش نابينايي به دليل بريدگي ناشي از برخورد ذرات شن به قرنيه، از پررنگترين عوارض ناشي از ريزگردها بر سلامت مردم بود.
منبع: اداره كل حفاظت از محيط زيست استان سيستان و بلوچستان