صبح بدون تحريم
جواد دليري
ديشب مردم ايران اسلامي آسودهتر از هميشه سر بر بالين خود گذاشتند تا امروز كه سپيده دم از افق بيرون زد صبح بدون تحريم را آغاز كنند. بله ديروز سرانجام ساعت يك بامداد امروز ديوار تحريم فروريخت.
بخواهيم يا نخواهيم آنچه اتفاق افتاد خارق اجماع ملي در ايران با نظارت و هدايت رهبر انقلاب بود. هر چند پيشاپيش حل ديپلماتيك بحران هستهاي ايران، تصميمات شوراي عالي امنيت ملي بوده باشد يا روش و تدبير حسن روحاني و دولت اعتدال؛ تلاشهاي بيانتهاي محمد جواد ظريف و همراهانش در وزارت خارجه بوده باشد يا همراهي علي لاريجاني و هوادارانش در مجلس شوراي اسلامي؛ حاصل كارشان، لااقل فراهم آمدن فراغتي فرخنده است. اين فراغت فرخنده كه چيزي نيست جز خروج از بنبست تحريم و تهديد و شروع فصل نو. اين گشايش حاصل نشد و به دست نيامد مگر آنكه كارگزاران جمهوري اسلامي طي 28 ماه مسير نفسگير، اين بزنگاه سخت و صعب و پرالتهاب را با منطق ديپلماسي و فرمول مذاكره و گفتوگو پشت سرگذاشتند.
ساعات و دقايق بيشمار و پر از دلهرهاي پاي اين كارزار صرف شد تا اختلافي كه جامعه ايران را به سمت دالان تاريك جنگ سوق ميداد به مسير صلح كشيده شود. روحاني و ظريف با پشتيباني و حمايت رهبري انقلاب براي عبور از گرداب پرونده هستهاي نه به توصيههاي طالبان تقابل و نزاع اعتنا كردند و نه دست تقدير به چنگ حوادث و زمانه سپردند. آنها راه سومي را رفتند كه جهان امروز برآن عنوان تعامل و عقلانيت مينهد. اينك حسن روحاني و يارانش در تعقيب منطق گفتوگوي هستهاي به هر سه محصول ميمون مذاكره؛ تحصيل منافع ملي، رفع اتهام و اثبات راستي ايران اسلامي دست يافتهاند.
تا پيش از 27 دي باورش دشوار بود كه حصر بينالمللي ايران شكسته شود اما بالاخره ممكن شد و حصر جهاني ايران شكست. ديگر اين امر واقعيت دارد كه ايران آرام آرام از كابوس وجود زنجيرههاي تحريم خارج ميشود. از امروز، روزگاري البته سختتر اما اميدوارانهتر آغاز ميشود. صبح امروز وقتي كليد كاسبان، حجرههاي بازار را باز ميكند و نبض چهارراه استامبول به جريان ميافتد و همزمان تلاطم اتاق شيشهاي حافظ تكان ميخورد، راه تازه اقتصاد ايران گشايش مييابد. ازهمين امروز است كه فرآيند مبادلات اقتصادي ايران در بازار جهاني نيز به حالت «عادي» بازميگردد و ديگر كسي نگران بده بستان اقتصادي با ايران نخواهد بود.
شايد در گام نخست دوران پساتحريم، مراحل اداري و صدور دستورالعملها به ويژه در اروپا و امريكا و اجراي شيوهنامههاي لغو تحريم اندكي زمان ببرد تا از صدر تا ذيل اجرا شود اما از صبح امروز انتظارها پايان مييابد و خون تازهاي به كالبد نيمهجان اقتصاد تزريق ميشود تا پيكر نيمهجان اقتصاد جاني دوباره بگيرد.
اما اين راه تازه اصول و روشي دارد كه بايد مدنظر قرار بگيرد. قبل از هر چيز بايد در داخل كشور دوران سخت پسابرجام را باهمدلي وهمزباني آغاز كنيم، اجراي برجام چنان بر اقتصاد و سياست ما تاثير ميگذارد كه بدون شك براي مديريت آن به «اجماع ملي» نياز خواهد بود. از عاليترين مقام نظام اسلامي تا ارشدترين مقام اجرايي كشور تا مسوولان ارشد اقتصادي و فعالان اقتصادي وحتي سياستمداران بر اين نكته صحه ميگذارند كه تنها راه اصلاح و بهبود اقتصاد ايران پذيرش فرآيند توسعه متوازن، همهجانبه و پايدار، تقويت نهاد بازار و بخش خصوصي و نيز آزادسازي اقتصادي و آنگاه خصوصيسازي، براساس اصل 44 و سياستهاي كلي آن و جذب سرمايههاي خارجي و رشد صادرات و بازرگاني خارجي خصوصي است و شكي نيست در هياهوي راهحلهاي موجود همه بايد بر سر عملياتي كردن اين سرفصلها به اجماعي نگرشي براي اجماع اقتصادي برسند تا اين فصل نو به بركات و ثمرات پرعددي براي ملك و ملت ختم شود.
از اين رو دراين دوران تازه، نخستين شرط بهبود سپهر عمومي داخلي براي مشاركت حداكثري همه نيروهاي اقتصادي و اجتماعي در جهت توسعه كشور است. تحولات آينده نيازمند وفاق در سطح نظام تصميمگيري، اجماع در سطح نخبگان و مديريت مطالبات در سطح مردم است. حركت در چارچوب سياستهاي كلي اقتصاد مقاومتي و بهرهگيري از مزيتها و ظرفيتهاي داخلي كشور با توجه به امكان جذب سرمايه و منابع خارجي با محوريت اصلاحات ساختاري در درون است. در واقع همانطور كه حسن روحاني چندي پيش اشاره كرد «اكنون نوبت سياست است كه به اقتصاد، سوبسيد بدهد!». پس كشور بايد از اين گردنه عبور كند و اين عبور مستلزم يك عزم سياسي جدي در مقامات ارشد كشور است. سوي ديگر اين ماجرا در سياست داخلي است. انتخابات اسفندماه جاري و روند اجرايي و نظارتي آن همچون بررسي صلاحيتها و فراهم كردن مقدمات انتخابات براي حضور حداكثري و باشكوه همهجانبه تمام قشرهاي مردمي همچون انتخابات 92 ميتواند اين سوبسيد را به اقتصاد بدهد و راه نيمهتمام آن انتخابات را تمام كند.
نكته ديگر، شرايط اقتصادي كشور در دوران پساتحريم به طور حتم ميتواند رو به بهبود باشد. اما بهبود وضعيت، تدريجي و آرام خواهد بود و انتظار تحول بزرگ و آني نميرود. از اين رو مديريت مطالبات و انتظارات افكار عمومي در اين دوره تعيينكننده است.
مهم آن است در مسيري حركت كنيم كه ميدانيم درست و رو به بهبود است اما طرح اين موضوع با مردم و مديريت انتظارات حائز اهميت بسيار است. چنانچه مديريت انتظارات به عنوان يك موضوع ملي و فراجناحي در نظر گرفته نشود و به جاي آن، تحريك انتظارات محور رقابتهاي سياسي قرار گيرد و اساسا چنانچه در مقطع پساتحريم عرصه موضوعات ملي از عرصه مباحث جناحي تفكيك دقيق نشود و وفاق بر سر موضوعات ملي حاصل نشود، به طور حتم همه «بدون استثنا» متضرر خواهند شد.
26 ديماه يك آغازي بر پاياني است، صبح بدون تحريم؛ زندگي در اين صبح تازه راه و روش خود را دارد، همه بايد دست در دست دولت با همدلي و همزباني مسير جديدي را كه براي بهبود وضعيت اقتصادي مردم و بهسازي موقعيت ايران آغاز شده طي كنند و سنگ
راه هم نشوند.
توافق هستهاي را ميتوان تابلو يك راه جديد از سياستورزي به حساب آورد؛ راهي كه در آن ايران و ايراني با زبان و منطق جديد با جهان سخن ميگويد و بدبينيها و كدورتهاي گذشته جاي خود را به حس رقابت و همكاري ميدهد. در اين مرحله شهروند و سياستمدار ايراني ديگر نميخواهد هيچ دولت و كشوري از افزايش قدرت او احساس خطر كند.
شكستن حصار، خارج كردن اقتصاد كشور از گرداب تحريمهاي پياپي جهاني و در نهايت اثبات منطق و مرام صلحطلبي ايرانيان؛ اينها همه معجزه بازگشت عقلانيت به ديپلماسي و «همكاري ملي» براي حل پرونده هستهاي بود. حالا نوبت آن است همين تجربه را در دوران پسابرجام در داخل تكرار كنيم تا ديوار بياعتمادي ميان جناحها برداشته شود، كلافگي مردم از افراط و تجادلهاي كاذب به اتمام رسد و آسايش و آرامش مردم در سايه اصلاحات و اعتدال دوباره متولد شود تا ايران و ايراني بتوانند هماني باشند كه بايد باشند.