ادامه از صفحه اول
صبح بدون تحريم
نكته ديگر، شرايط اقتصادي كشور در دوران پساتحريم به طور حتم ميتواند رو به بهبود باشد. اما بهبود وضعيت، تدريجي و آرام خواهد بود و انتظار تحول بزرگ و آني نميرود. از اين رو مديريت مطالبات و انتظارات افكار عمومي در اين دوره تعيينكننده است.
مهم آن است در مسيري حركت كنيم كه ميدانيم درست و رو به بهبود است اما طرح اين موضوع با مردم و مديريت انتظارات حائز اهميت بسيار است. چنانچه مديريت انتظارات به عنوان يك موضوع ملي و فراجناحي در نظر گرفته نشود و به جاي آن، تحريك انتظارات محور رقابتهاي سياسي قرار گيرد و اساسا چنانچه در مقطع پساتحريم عرصه موضوعات ملي از عرصه مباحث جناحي تفكيك دقيق نشود و وفاق بر سر موضوعات ملي حاصل نشود، به طور حتم همه «بدون استثنا» متضرر خواهند شد.
26 ديماه يك آغازي بر پاياني است، صبح بدون تحريم؛ زندگي در اين صبح تازه راه و روش خود را دارد، همه بايد دست در دست دولت با همدلي و همزباني مسير جديدي را كه براي بهبود وضعيت اقتصادي مردم و بهسازي موقعيت ايران آغاز شده طي كنند و سنگ
راه هم نشوند.
توافق هستهاي را ميتوان تابلو يك راه جديد از سياستورزي به حساب آورد؛ راهي كه در آن ايران و ايراني با زبان و منطق جديد با جهان سخن ميگويد و بدبينيها و كدورتهاي گذشته جاي خود را به حس رقابت و همكاري ميدهد. در اين مرحله شهروند و سياستمدار ايراني ديگر نميخواهد هيچ دولت و كشوري از افزايش قدرت او احساس خطر كند.
شكستن حصار، خارج كردن اقتصاد كشور از گرداب تحريمهاي پياپي جهاني و در نهايت اثبات منطق و مرام صلحطلبي ايرانيان؛ اينها همه معجزه بازگشت عقلانيت به ديپلماسي و «همكاري ملي» براي حل پرونده هستهاي بود. حالا نوبت آن است همين تجربه را در دوران پسابرجام در داخل تكرار كنيم تا ديوار بياعتمادي ميان جناحها برداشته شود، كلافگي مردم از افراط و تجادلهاي كاذب به اتمام رسد و آسايش و آرامش مردم در سايه اصلاحات و اعتدال دوباره متولد شود تا ايران و ايراني بتوانند هماني باشند كه بايد باشند.
ضرورتهاي پسا تحريم
اين وضعيت ممكن است افق دوران پساتحريم را اندكي خوشبينانه كند، با اين حال در مورد خوشبيني نسبت به ايجاد دگرگوني سريع در وضعيت اقتصادي كشورمان بايد با احتياط بيشتري سخن گفت. در اين زمينه ضروري است دولت و مسوولان ارشد كشور به دو نكته اساسي در موضوع رفع تحريمها
توجه كنند.
يكم: با پايان تحريمها عليه ايران داراييهاي كشورمان در بانكها و كشورهاي گوناگون جهان به كشور بازميگردد. رقمهاي گوناگوني در مورد حجم اين داراييها مطرح شده است. اما اين رقم هر چه باشد، وضعيت اقتصادي كشور و چشمانداز بهاي نفت در ميان مدت نشان ميدهد كه مسوولان كشور بايد با احتياط بيشتري نسبت به اين داراييها و محل هزينه كردن آن نگاه كنند، زيرا برخي كشورهاي غربي علاقهمندند كه اين داراييها هر چه زودتر از طريق خريدهاي كلان ايران كه خود منشأ آن را تعيين ميكنند مجددا به خزانه غربيها بازگردد. در اين زمينه حتي ممكن است به صورت انفجاري مسابقه كاذب تسليحاتي در منطقه به ويژه در ميان رقباي ايران راه بيندازند تا كشورمان نيز به صورت ناخودآگاه خود را درون اين
مسابقه قرار دهد.
دوم: سياست تنشزدايي دولت طي چند ماه گذشته به ويژه در ارتباط با پرونده هستهاي كمك شاياني در پيشبرد موفقيتآميز اين توافق تا مرحله دستيابي به نقطه كنوني ايفا كرد. اين سياست در محيطي بسيار ناامن و بسيار خصمانه حركت كرد و به
نتايج كنوني رسيد.
حال بايد توجه كرد كه محيط ناامن مزبور چه در عرصه سياسي و چه در عرصه امنيتي منطقه همچنان ادامه دارد و بسياري از كشورها و رژيمها در منطقه كه در مرحله مذاكرات هستهاي نتوانستند به انهدام اين توافق موفق شوند به مرحله پسا تحريم چشم دوختهاند تا روابط ايران را با خانواده بينالمللي تيره كنند. در داخل كشور نيز محيط براي پيشبرد سياست آرامسازي روابط ايران با كشورهاي 1+5 به ويژه در پرونده هستهاي چندان مساعد نبود، اما اين سياست در سايه وحدت ملي و پشتيباني مقام معظم رهبري به فرجام
قابل قبولي رسيد.
در مرحله پسا تحريم نيز بايد سياست تنشزدايي جمهوري اسلامي ايران تداوم يابد تا نتايج مثبت توافق هستهاي در همه ابعاد و در محيط داخلي و خارجي ايران به بار بنشيند زيرا به بار نشستن نتايج مثبت توافق هستهاي به محيط مساعد منطقهاي و داخلي نياز دارد و اين محيط مساعد فقط با ادامه سياست تنشزدايي و عادي سازي اوضاع به وجود ميآيد از اين نكته نبايد غفلت شود كه ناامني محيط خاورميانه در مقايسه با وضعيت دو سال قبل كه مذاكرات هستهاي ميان كشورمان و كشورهاي 1+5 آغاز شد افزايش چشمگيري يافته است. بخشي از ناامنيهاي منطقه با اين هدف صورت گرفت تا كشورمان دستخوش واكنشهاي شتابزده شود و اولويتهاي خود را دگرگون كند و در نتيجه موضوع توافق هستهاي در سايه ناامني منطقه به عقب رانده شود. در اين زمينه سياست حكيمانه جمهوري اسلامي ايران در منطقه مانع از تحقق روياي برخي قدرتها براي تخريب روند
توافق هستهاي شد. امروزه نيز نشانههايي از تلاشهاي منطقهاي براي وادار كردن ايران به ورود در بحرانهاي كاذب يا فرعي منطقهاي به چشم ميخورد هدف اين است كه ايران روي آرامش به خود نبيند و از نتايج و ثمرات توافق هستهاي بهره نبرد. اما خوشبختانه حجم ظرفيتهاي عقلاني موجود در هرم بالاي تصميمگيري كشور از حجم تلاشهاي رقبا و دشمنان منطقهاي ايران اسلامي
بيشتر است.