نقد كارشناسان بر مديريت آب در كشور و توسعه پايدار
بحران بيانتهاي آب
اعتماد| «با دست خويش، خود را به هلاكت نيفكنيد.» اين آيهاي از قرآن است كه شروع مستند مادركشي است، مستندي كه قرار است به وضعيت بغرنج مباحث مديريتي و توسعه پايدار كه پايدارياش در كشور كمرنگ است، بپردازد. شروع فيلم، موسيقياش، صداي كشاورزاني كه از بيآبي و وضعيت بد معيشتشان در زمينه فيلم حرف ميزنند، بغض كشاورز 80 سالهاي كه از به هم ريختن اوضاع مالي و فقري كه روي زندگياش سايه افكنده ميگويد، همه فضاي فيلم را به تاريكياي كه بر وضعيت توسعه ناپايدار در كشور سايه افكنده، ميكشاند؛ فضايي كه از نگاه منتقدان، كاملا احساسي ساخته شده و انگار تنها مرثيهسرايي ميكند.
مستند «مادركشي»، كه نگاهي آسيب شناسانه به وضعيت حكمراني آب در ايران دارد، در جامعه مهندسان مشاور ايران برگزار شد؛ مستندي كه با حمايت مركز بررسيهاي استراتژيك رياستجمهوري، با هدف انتقاد سيستم مديريتي آب ايران تهيه شده است و قصد داشت توسعه ناموزون را در كشور به تصوير بكشد. كميل سوهاني، كارگردان مادركشي، دغدغه اصلياش از ساخت فيلم را توجه به خشكيدگي سرزمين و مساله آب نميداند و مقوله توسعه را به ميان ميكشد. او جمع شدن و گفتوگو درباره توسعه ناپايدار و مباحث مديريت آب كشور كه يكي از قطعات پازلي بود كه در فيلم نشان داده ميشد را نتيجه تلاشي 18 ماهه براي ساخت فيلم ميداند و آن راموفقيت ارزيابي ميكند.
درطول 76 دقيقه زمان پخش فيلم در سالن، همهمههايي شنيده ميشد كه نشان از موج انتقاد جامعه مهندساني بود كه سدسازي، يكي از اضلاع زندگيشان بوده، آنقدر كه با اين مبحث عجيناند و گوشه پررنگي از افتخارات زندگي حرفهايشان محسوب شود. اما موج نقدي كه هنگام برگزاري پانل، به فيلم وارد شد، نشان از اين داشت كه شايد مهندسان سدساز هم با توجه به شرايط پيش آمده در كشور، معترف به خطاهاي گذشتهشان باشند، اما هيچ كدام نگاهي كه مادركشي به اوضاع بغرنج سرزمين داشت را تحمل نكردند و هجمه انتقادات به مستند، فضاي جلسه غروب يكشنبه جامعه مهندسان مشاور را داغ كرد.
رسيدن به خودكفايي كشاورزي
آرماني غلط بود
محمد درويش، مديركل دفتر آموزش و مشاركتهاي مردمي سازمان حفاظت محيط زيست، كه يكي از مصاحبهشوندگان مستند بود، از نكات تامل برانگيز مستند گفت؛ نكاتي كه هركدام به گوشهاي مشكلات آب، محيط زيست و كشاورزي ميپرداخت. او در اين خصوص گفت: در فيلم كشاورز تركزباني را ميبينيم كه از گندمي حرف ميزند كه روي دستش مانده، نه انباري دارد كه آنها را دپو كند و نه ميتواند آنها را بفروشد. اين قصه تلخ كشاورزي ما است. ميزان ضايعات كشاورزي ما شش برابر حد مجاز است، حدود 30 درصد. يكي از مهمترين دلايلي كه كشاورزي ما در فقر نرمافزاري قرار گرفته، اين است كه از نظر ميزان سرمايهگذاري دولت در بخش كشاورزي، ما از بين 178 كشور رتبه 171ام را داريم. موضوع دوم، قصه سه ميليارد دلاري است كه با بهترين و فربهترين بخش كشاورزيمان، يعني پستهكارانمان مرتبط است، آنها توانستند سه ميليارد دلار به دست بياورند، در ازاي مصرف آبي به ارزش هشت ميليارد دلار. آرمان خودكفايي كشاورزي كه براي اين كشور انتخاب شده، در عرصهاي كه در پهنه 25 تا 40 درجه نيمكره شمالي قرار گرفته، جايي كه كمربند خشك جهان نام دارد و ميانگين ريزشهاي آسماني يكسوم تا يكچهارم كمتر ميانگين جهاني است و تبخيرش حدود 50 درصد بيشتر، يك آرمان غلط و يك ناداني مطلق بوده. سدسازان يا آنهايي كه بر غلبه تفكر سازهاي در اين كشور كوبيدند، هيمه را فراهم كردند براي آتش ناداني. به شهادت وزارت نيرو 90 درصد آب به بخش كشاورزي اختصاص داده شد، كه مشكل بخش كشاورزي آب نبود، ارتقاي نرمافزاري و راندمان پايين كشاورزي بود. براي اين كار در برنامه پنجساله پنجم بايد سالانه 2300 ميليارد تومان هزينه ميكرديم تا هر سال بتوانيم دو و نيم درصد به راندمان كشاورزي اضافه كنيم. به شهادت معاون وقت كشاورزي، چون اين پول را به ما ندادند نتوانستيم اين كار را بكنيم. اما حاصل حدود هزار سدي كه در نيم قرن اخير در اين كشور ساخته شده، 500 هزار ميليارد تومان پول بود، 150 هزار ميليارد تومان ديگر هم براي تكميل طرحهاي نيمهتمام ميخواهيم. اين در شرايطي است كه سازمانهاي متولي مديريت زمين، بهشدت از ضعف نرمافزاري و سختافزاري رنج ميبرند. در كشوري كه فقط هست درصد پوشش گياهي دارد و 18 صدم سرانه هر نفر از ايرانيان براي جنگل است، يعني كمتر از يك چهارم ميانگين جهاني. ما حتي يك كاناداير (وسيله اطفاي حريق هوايي) نميتوانيم بخريم. نه سازمان محيط زيست قدرت خريدش را دارد و نه سازمان جنگلها. چرا نميتوانيم بخريم وقتي كه گرانقيمتترين سازههاي پهن پيكر سيماناندود را ميسازيم؟ به خاطر اينكه ما به صندليهاي توسعه پايدار نگاه يكنواختي نداشتيم، يك بخش به شكل بادكنكي بزرگ شده و دمار از توسعه پايدار در اين كشور درآورده است.
او در ادامه با ارجاع به وزير نيرو گفت: وزير محترم نيرو يك جمله كليدي دارد كه جاي قدرداني دارد و همه حرف ما است و آن اينكه «بضاعت وزارت نيرو ما را به جايي رسانده كه ميتوانيم ادعا كنيم 79 ميليارد مترمكعب آب را ميتوانيم تنظيم كنيم، درصورتي كه بيشتر از 46 ميليارد متر مكعب آب وجود ندارد، يعني 33 ميليارد مترمكعب، سازه بيشتر ساختيم، يعني 11 سد به بزرگي كرخه. آنچه مشخص است اين است كه بايد به سمت مزيتهاي واقعي توسعه برويم كه همان استحصال انرژيهاي نو است، رفتن به سمت بومگردي مسوولانه است، استفاده از مزيتهاي ترانزيت و بازرگاني صنايعهاي تِك و كسب و كارهاي سبز است.»
او در ادامه به بدهكاري اكولوژيكي اشاره كرد و گفت: ماجرا اين است كه ما در بدترين شرايط از نظر ردپاي اكولوژيكي مواجهيم، كشور با بدهكاري اكولوژيكي روبهروست. هيچ شرايطي شبيه شرايط الان نداشتيم. تمامي تالابهايمان از بين رفته، حتي آلماگل، آلاگل و آجيگل در پاياب خزر از بين رفتهاند. تالاب گميشان يك كيلومتر عقبنشيني كرده، عمق تالاب انزلي از 14 متر به 7/0 متر عقبنشيني كرده، گاوخوني، ارژن، پريشان، كافتر و مهارلو را از دست داديم، در پاياب دالكي، ما هله را از دست داديم. اينها همه سبب شده در ارزشمندترين استان كشور، خوزستان، جايي كه بيشترين ميزان سرمايهگذاري شده، بيشترين ميزان منابع نفت و گاز را دارد، بيشترين ميزان اشتغال شده، هيچ كس حاضر نباشد آنجا زندگي كند، كيفيت آموزش پرورش در ميان 31 استان كشور، سي و يكم شود، شش هزار نفر مهاجرت كردند و شش هزار نفر ديگر ميخواهند مهاجرت كنند.
مطلقگرايي در هجمه به سدسازي درست نيست
بيطرف بودن و پرهيز از مطلقگرايي، نگاهي بود كه منتقدان اين فيلم به آن وارد كردند. عليرضا دايمي، معاون برنامهريزي و اقتصاد وزارت نيرو، با مثبت دانستن اثر مستند در ايجاد شوك در جامعه، آن را فاقد نگاه علمي دانست و گفت: سد هم مانند ديگر آثار سازهاي، ميتواند اثرات مثبت يا منفي داشته باشد. ما اگر در آسيبشناسي اشتباه كنيم، حتما در علاجبخشي هم اشتباه ميكنيم. اگر همه معضلات را گردن سدسازي بيندازيم، آن موقع در علاجبخشي هم نميتوانيم تصميم درست بگيريم. ما در سالهاي بعد از انقلاب، به دليل توسعه و توليد محصولات كشاورزي و ترازي كه سطح زندگي مردم تعيين كرده بود، مجبور شديم به سمت تامين منابع آب بيشتر برويم. اما بسياري از طرحها هم قابل دفاع است. بسياريشان هم قابل نقد است كه اثرات منفي زيست محيطي ايجاد كرده. اگر طرح آمايش سرزمين داشتيم، صنايعمان نبايد در يك منطقه متمركز ميشد تا بعد به زور مجبور شويم منابع آب تامين كنيم. امروز كه داريم صحبت ميكنيم صدها طرح تحميلي در وزارت نيرو داريم كه ما موافق ساخت اين سدها نيستيم. در حوزه كرخه بيش از 45 طرح بزرگ داريم كه در دست مطالعه است در حالي كه ظرفيتي براي آنها وجود ندارد.
عباسقلي جهاني، عضو كميته تحقيقات آب وزارت نيرو هم با تاكيد بر جلوگيري از مطلقگرايي، جامعه و سازندگان فيلم را به تلطيف كردن فيلم توصيه كرد. او با ارجاع به معيارهاي يونسكو براي مباحثي چون انتقال آب و سدسازي گفت: بحث سدسازي و انتقال، مسالهاي ست كه توسط سازمان جهاني هم تاييد شده اما به شرط رعايت معيارها و چارچوبهايش. يونسكو به طور مطلق انتقال بينحوضهاي را نفي نميكند، معيارهايي را درنظر ميگيرد كه آن چارچوبها بايد رعايت شود. سدهايي هم در كشور ساخته شدهاند كه مفيد بودند، آنها را بگذاريم كنار سدي چون گتوند تا اصل بيطرفي رعايت شود.
او همچنين پيشنهاد داد گروهي خبره و مورد وثوق تعيين شوند تا بر 150 هزار ميليارد توماني كه قرار است خرج اتمام پروژههاي سدسازي شود، نظارت كنند.
براي آبي سد ساختيم كه وجود ندارد
معاون مركز بررسيهاي استراتژيك رياستجمهوري كه به عنوان نماينده مركز و اسپانسر فيلم در پانل حاضر شده بود، در انتها، در پاسخ به جامعه مهندسان و منتقدان فيلم، آنها را به بازبيني پروژههايشان توصيه كرد و گفت: دوستان انتظار دارند كه در اين فيلم محاسبات علمي ديده شود آنجايي كه بايد شما مهندسان محاسبه ميكرديد، نكرديد. در فيلم انتظار محاسبه داريد؟ افتخار ميكنم دولت به بلوغي برسد كه عليه خودش فيلم بسازد. اين فيلم گفتمان ايجاد كرده است.
محمد فاضلي با اشاره به اطلاعاتي كه وزارت نيرو در اين خصوص منتشر كرده، گفت: اسلايدهاي وزارت نيرو اعلام ميكند آب زيرزميني كشور در همه زمينههاي صنعت، شرب و كشاورزي، بيشتر از آب سطحي استفاده شده. بودجه سالهاي 87 تا 94 نشان ميدهد متوسط سالهايي كه پروژههاي آبي طول كشيده است، 13 سال است، به خاطر همين وقتي ميگويند تونل زاب به اروميه را 3 ساله ميسازيم، همه ميخندند. متوسط 2/2 ميليارد دلار در اين پروژهها بر اساس اسناد بودجه خرج كرديم، اين به غير از فاينانس خارجي و مشاركت مردم و هزينههاي مطالعات است. ما براي آب سطحي كه همواره مصرفش كمتر از زيرزميني بوده، 2/2 ميليارد دلار خرج كرديم، آن وقت وزير نيرو در اقدامي حيرت انگيز، بودجه آبهاي زيرزميني را 18 تا 23 برابر ميكند. سوال اين است كه چرا همواره وقتي مصرف آب زيرزميني بيشتر بوده و بحران بزرگ امروز كشور، فرونشست و بيابانزايي است، سالي 7 هزار ميليارد براي آبهاي سطحي خرج كرديم و سالي كمتر از 20 ميليارد در آبهاي زيرزميني؟ اين عدم توازن است و دوستان استدلال ميكنند ما مشاور بوديم و مامور و معذور. اين بزرگترين دروغ اين كشور است.
او در ادامه به اعتراف به اشتباه از سوي سدسازان اشاره كرد و گفت: اينكه به طور كلي يك اشتباهاتي را بپذيريم، فايده ندارد. بايد حجم دلاري و بيابانزايياش را دربياوريم. اينكه ميگوييم امنيت غذايي بايد داشته باشيم درست است، ولي چه كسي گفته رسيدن به امنيت غذايي برابر است با كشاورزي نابهرهور. قرار بود سدسازي يكي از گزينهها باشد، نهتنها گزينه. اين فيلم نشان ميدهد سدسازان كارشان را خيلي خوب انجام دادند. بهموقع لابي كردند، بهموقع ديتا جمع كردند، به موقع فشار آوردند، بهموقع محاسبه كردند، به موقع كارهايي را كه نادرست انجام داده بودند را پوشاندند. اگر فشار اجتماعي نبود، گتوند هم نشان داده نميشد.
بزرگزاده، معاون فني و پژوهشي شركت آب نيروي ايران، عسگري عضو جامعه مهندسين مشاور آب ايران و حامدي عضو كميته كشاورزي مهندسين مشاور هم از منتقدان اين مستند بودند، منتقداني كه خودشان را نه طرفدار مطلق سد ميدانند و نه متنفر از آن. آنها معتقدند به سدسازي به چشم تكنولوژي نگاه ميكنند و شايد فيزيكيترين مساله ممكلت بدانند اما تنها مساله مملكت نميدانند. به اعتقاد آنها سد خوب سدي است كه از مسير آمايش سرزمين و طرحهاي جامع بگذرد. گزينه برتر هميشه سد نيست ولي اگر لاعلاج به تنها راه سد رسيديم، انتخاب ميشود. اين روند شامل همه پروژهها ميشود و به سد محدود نميشود. فرودگاه، راه، بيمارستان كه عامالمنفعهترين سازه محسوب ميشود اگر جانمايياش بد باشد بايد تخريب شود.