اصولگرايان چگونه وارد ميشوند؟
هر نيروي سياسي خود را آماده ميكند كه در بهار سياست يا همان انتخابات با بيشترين توان شركت كند. براي اين كار برنامهها و شعارهايي را نيز در دستور كار خود قرار خواهد داد ولي از آنجا كه در جامعه سياسي ايران همهچيزمان بايد به همهچيزمان بخورد، بهطور معمول برنامههاي سياسي نيز نه تنها آخرين متني است كه منتشر ميشود، بلكه يك كپي ساده از روي برنامههاي بالادستي ساختارهاي رسمي است و هيچ اولويتي و خلاقيتي در آن ديده نميشود و شايد هم بتوان برنامههاي گروههاي گوناگون را كمابيش مشابه يكديگر دانست. جالب اينكه سخنگوي ائتلاف اصولگرايان در اين باره متذكر شده است كه: «اصولگرايان براي مجلس دهم برنامه اقتصادي مفصلي در راستاي مهار تورم، خروج از ركود، معيشت و همچنين بيكاري جوانان دارند كه در زمان مقتضي درباره آن توضيحات بيشتري داده خواهد شد»، در حالي كه اين برنامه ابتدا بايد طرح شود و سپس نيروها حول آن متحد شوند. به علاوه وقتي هم كه برنامه آنان را ميبينيم برخي موارد مهم آن شامل اين نكات است.
٭ محيط كسب و كار نامناسب و رقابتپذيري پايين اقتصاد و مشكلات ساختاري فراروي محيط كسب و كار نظير فرآيند طولاني و پيچيده آغاز يك كسب و كار
٭ نظام قانونگذاري و حقوقي در كشور و قوانين و مقررات متعدد و ناسازگار دركنار عدم توجه كافي به حاكميت قانون و نظام حقوقي منسجم و كارا
٭ اقتصاد نفتي و همبستگي بالا بين درآمدهاي نفتي و تشكيل سرمايه در اقتصاد
٭ مشكلات نظام بهرهوري و كارايي پايين طرحهاي عمراني و سرمايهگذاري
٭ نظام نامناسب تامين مالي و وابستگي نظام تامين مالي كشور به بانك ها
٭ ضعف نهادهاي حقوقي، قضايي و اداري درگير مبارزه با فساد و رانت در كشور
٭ ساختار معيوب نظام بانكي در كشور در حمايت از بخش واقعي اقتصاد
٭ بازده بالاي سرمايهگذاري در بازارهاي غيرمولد و جانشين بخش توليد
٭ ضعف نهادها و ساختارهاي موجود در تقويت امنيت اقتصادي و حمايت از سرمايهگذاري
٭ مشكلات ساختاري زنجيره توليد، توزيع و مصرف و هدر رفت منابع
اينها را كه همه ميدانند و در هر متن رسمي و غير رسمي وجود دارد. مشكل اصلي جاي ديگري است كه به آن پاسخ نميدهند؛ با اين نكات كه كسي تعارضي ندارد. به علاوه بيشتر آنها در ابلاغيه اقتصاد مقاومتي و پيش از آن آمده و به نحوي مورد اتفاق همه نيروهاي سياسي است. آيا اين برنامهها و شعارها فقط لقلقه زباني است؟ نوبت پيش هم شعار خود را مبارزه به تورم و نيز تامين اشتغال و رفاه قرار داديد! آيا كارنامه شما حتي برداشتن يك گام كوچك در اين مسير را نشان ميدهد؟ شما كه تورم را از 15 درصد به 60 درصد رسانديد. خالص اشتغال 8ساله شما در كشور در حد صفر بوده، رفاه مردم به دليل كاهش توليد ناخالص ملي و كاهش اشتغال، كمتر از گذشته شده است. پس چرا دوباره شعارهايي را بايد داد كه هيچ مابهازاي خارجي ندارد؟ آيا شعار و نوشتن يك مشت جملات زيباي ادبي براي مردم نان و كار ميشود؟ دوستان اصولگرا ابتدا و پيش از هر چيز بايد يك تصفيه حساب جدي با دوره 8 ساله خود بكنند. خيلي صريح توضيح دهند كه آيا در آن دوره موفق بودهاند يا خير؟ اگر بودهاند براساس چه شاخصهايي آن را ميگويند؟ اگر موفق بودهاند، چه چيزهايي را گرفتهاند و چه نتايجي را به جامعه دادهاند؟ و اگر موفق نبودهاند كه به ظاهر اتفاقنظري خدشهناپذير در اين زمينه هست، چرا ناموفق بودهاند و شكست خوردهاند؟ درسهايي كه از آن شكستها ميگيرند چيست؟ چگونه از آن درسها ميخواهند در برنامههاي بعدي خود استفاده كنند؟
به نظر ميرسد كه اصولگرايان بدون آنكه قصد پاسخگويي به هيچ يك از اين پرسشهاي اساسي را داشته باشند، دوباره ميخواهند اسب خود را براي نشستن به صندليهاي مجلس زين كنند. ولي به نظر ميرسد كه دو محور اصلي را در اين انتخابات مدنظر خود قرار دادهاند. نخستين مورد، عدم تشويق جدي به حضور مردم در انتخابات است. در واقع اصولگرايان ميان دوراهي بدي قرار گرفتهاند. از يك سو مشاركت بالا به نفع كشور و امنيت ايران و نظام است، و از سوي ديگر به ضرر ليست آنان است؛ بهطوري كه افزايش مشاركت احتمال انتخاب شدن اصولگرايان را به كلي زايل ميكند؛ و اگر نامزدهاي آنان به ويژه از شهر تهران وارد مجلس نشوند، ضربه سختي را خواهند خورد. بنابراين ميان منافع كلي كشور و منافع حزبي و گروهي، به نظر ميرسد كه دومي را ترجيح دادهاند و اصراري به شركت كردن بيشتر مردم در انتخابات ندارند. اين رفتار بيش از آنكه مبتني بر عقلانيت باشد، نوعي رفتار غريزي است، زيرا عقلانيت اقتضاء ميكند با حداكثر توان خود از مشاركت دفاع كنند، چون كساني كه به آنان راي نميدهند بر اثر دعوت كردن آنان وارد ميدان انتخابات نميشوند و دعوت اصولگرايان در نهايت هيچ اثر تعيينكنندهاي بر مشاركت منتقدين آنان ندارد ولي اين حُسن را براي آنان دارد كه حداقل خود را طرفدار افزايش مشاركت نشان دهند.
محور ديگري كه در انتخابات و البته به صورت حاشيهاي در نظر گرفتهاند، اين سخنان آقاي وزير ارشاد دولت احمدينژاد است: «بنده جزو طرفداران هدفمند كردن يارانهها و حذف خانوادههاي پردرآمد هستم، اما مجلسي كه در چنين زمينهاي با دولت همسو باشد براي اينكه خيال خود و دولت درباره يارانهها را راحت كند قطعا به حذف اين قانون راي ميدهد، لذا يكي از چيزهايي كه مجلس دولتساخته درصدد حذف آن خواهد بود همين قانون است كه مردم از همين حالا در محاسبات انتخاباتي خود براي راي دادن به آن بايد توجه كنند.» اين جملات به خوبي نشان ميدهد كه آنان خيلي خوب واقف هستند كه آن طرح حداقل به آن صورتي كه اجرا شد خيلي بد بوده، لذا خودشان را منتقد آن نشان ميدهند و خواهان حذف ثروتمندان از سياهه يارانهبگيرها هستند. البته توضيح نميدهند كه چرا در دولت متبوع خود مانع از پرداخت اين ارقام به افراد پولدار نشدند تا اين مبلغ در 5 سال گذشته از جيب مردم نرود. ولي آنچه خيلي عجيب است اينكه ميگويند نمايندگان جديدي كه ميخواهند بيايند، جلوي پرداخت يارانهها را خواهند گرفت. در حالي كه تاكنون هيچ كس چنين ادعايي را نكرده و نيازي هم نيست چون با وضعي كه اصولگرايان ايجاد كردند، ارزش يارانهها آنقدر كم شده است كه تا يكي، دو سال آينده نيازي به قطع كلي آن نباشد. حذف يارانههاي ثروتمندان را هم كه دولت آغاز كرده است، بنابراين جايي براي نگراني باقي نميماند، فقط كوشش دوستان اصولگراست تا از اين وضعيت براي كسب اندكي راي استفاده كنند، كه در نهايت نيز نتيجهبخش نخواهد بود.