نگاهي به كتاب زندگي روزمره در سايه استالينيسم
حسن شهسواري/
كتاب زندگي روزمره در سايه استالينيسم به قلم شيلا فيتزپاتريك، اثري درباره زندگي روزمره مردمان عادي در زمانه غيرعادي است. نويسنده در اين كتاب سعي كرده است با ارايه شواهد و آمار، جنبههاي مختلف زندگي شهري انسان شوروي را به ويژه در دهه 1930 مورد كند و كاو نقادانه قرار دهد. زندگي روزمره براي مردمان شوروي يك رويداد عادي تلقي نميشد بلكه زندگي عادي به متاعي تجملي و كالايي لوكس بدل ميشود. دشواريها و فراز و فرودهاي دهه 1930، امكان زيستن در وضعيتي متعارف و بهنجار را از ميان ميبرد و در چنين شرايطي برخورداري از يك زندگي عادي آرزويي دور و دست نيافتني مينمود؛ آرزويي كه شهروندان اتحاد جماهير شوروي در تكاپوي آن بودند و اغلب در رسيدن به آن ناكام ميماندند. اين كتاب كند و كاوي است درباره اينكه شهروندان شوروي چگونه بايد به فعاليتهاي روزمره و عادي خود ادامه دهند. اينكه آنان چگونه تلاش ميكردند تا در گرداب آشوبها و نابسامانيهاي استالينيسم، زندگي روزمره خود را به شكلي عادي ادامه دهند. به اينترتيب، اثر پيش رو، تصويري از انسان شوروي با ويژگيهاي خاص در فضاي استالينيسم را ترسيم ميكند.
اصطلاح روزمره در اين كتاب به معناي پرسشهايي درباره خانواده، خانه، پرورش كودكان، اوغات فراغت، دوستي و جامعهپذيري را در بر ميگيرد و هدف از تاليف اين كتاب، توضيح و تبيين نظريه كلي پيرامون روزمرگي نبوده بلكه موضوع اصلي اين نوشتار روزمرگي غيرعادي است. غيرعاديترين جنبه زندگي شهري از ديد شهروندان شوروي، ناپديد شدن ناگهاني كالاها از انبارها و فروشگاهها در اوايل دهه 1930 و آغاز تنگناها و كمبودهاي مزمن اقتصادي بود. هر چند شهروندان در ابتدا فكر ميكردند كه اين تنگناها گذرا و موقتي هستند اما با گذر زمان روشن ميشود كه كميابي نه پديدهاي گذرا بلكه پديدهاي سيستماتيك و ماندگار است. اين كتاب اثري است درباره زندگي شهري در روسيه در اوج قدرت استالينيسم. درباره آپارتمانهاي اشتراكي پر ازدحام، زناني كه همسرانشان آنها را ترك كرده بودند و شوهراني كه از پرداخت هزينه كودكان خود ناتوان بودند. درباره كمبود آذوقه و لباس و صفهاي طولاني و بيپايان. درباره نارضايتي عمومي هر روزه در اين شرايط نامطلوب و اينكه واكنش حكومت نسبت به اين شرايط چگونه بود. درباره شبكههاي ديوانسالاري و تشريفات زايد و دست و پاگيري كه بارها زندگي روزمره را به كابوس بدل ميكردند. درباره شيوههايي كه شهروندان عادي به كار ميگرفتند و تلاش ميكردند تا اين تشريفات و مقررات زايد را دور بريزند و بر آنها پيشدستي كنند. اين كتاب درباره اين موضوع است كه در جامعه استالينيسم برخورداري از امتيازات و انحصارات و عدم برخورداري از آنها به چه معناست. درباره تجسس و كنترل شديد نيروهاي امنيتي و پليس و درباره سرايت و شيوع ترور و وحشتي كه اين جامعه را به ورطه نابودي ميكشاند. زندگي روزمره در سايه يك نوع دولت فراگير و جامع معنا پيدا ميكند. دولت در تمام عرصههاي زندگي خصوصي و عمومي انسان شوروي حضور دارد. حضور دولت چه در عرصه اقتصادي به عنوان توزيعكننده رسمي كالاها به شكل انحصاري و چه در عرصههاي فرهنگي و اجتماعي به عنوان شكلدهنده زندگي خصوصي آنها نمود پيدا ميكند. بنابراين زندگي شهروندان متاثر از سياستهاي كمونيستي دچار تلاطم و آشوب ميشد. راه گريزي از آن وجود نداشت. فهم زندگي روزمره آن روزگار، مستلزم درك روشني از واژه استالينيسم دارد. استالينيسم تجلي ايدئولوژي فراگيري بود كه از سوي يك فرصت طلب برجسته و سياستمداري بيرحم طراحي شد. براي كمونيستهاي منتقد، استالينيسم ماهيت و عمل رژيمي است كه از اواخر دهه 1920، يعني همزمان با قدرت مطلقه استالين آغاز و تا زمان مرگش به شكلهاي مختلف در حوزههاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي به اجرا درآمد. كولاكوفسكي در كتاب «جريانهاي اصلي ماركسيسم » معتقد است كه استالينيسم نوعي نظام سياسي و اقتصادي و يك ايدئولوژي منسجم است كه هدفهاي خاص خود را در ساحت انديشه يا نظريه مطرح و آنگاه در بستر جامعه و حاكميت به اجرا در ميآورد.
استالين با تبليغ نوعي ايدئولوژي خود كامه در پي دستيابي به اهدافي چون صنعتي شدن سريع و اشتراكي كردن كشاورزي بود و اين سياستها نميتوانست بدون تمركز قدرت و سركوب نيروها و نهادهاي جامعه مدني عملي شود. حتي هنر و تمام عرصههاي فرهنگي جامعه تحت ايدئولوژي رئاليست سوسياليستي درآمد. اين ايدئولوژي رئاليست سوسياليستي نوعي زيباشناسي توتاليتري محسوب ميشد. با تبليغ اين نوع از ايدئولوژي، ديگر يكسانسازي برآمده از توزيع مساوي فقر و ناديده گرفتن نيازهاي واقعي مردم كاري دشوار نبود. از اين لحظه، دوران منحصر به فرد و اسفناك حيات سياسي و فرهنگي بلشويكها آغازيدن گرفت كه عموم از آن به شب ديجور استالينيسم ياد ميكنند.
بنابراين عرصه جامعه و فرهنگ از جمله حوزههايي بودند كه هر چه سريعتر بايد دچار دگرديسي شوند و رئاليست سوسياليستي ايدئولوژياي بود براي تاثيرگذاري بر اذهان تودهها و وسيلهاي براي ترور رواني. از مولفههاي اصلي آن، دستگاه حزب و حكومت توتاليتر، برنامهريزي بوروكراتيك، سازمانهاي تودهاي، تبليغات و پليس مخفي بودند. در درون اين فضاي ايدئولوژيك، وظيفه دستگاه فكري به ويژه روشنفكران، فايده رساندن به همين ساختار توتاليتر و كمك به ساختن جامعه كمونيستي وعده داده شده با ارايه گزارشهاي اغراق آميز از زندگي جديد انسان نوين بود. ساختن كارخانهها، مزارع اشتراكي، نيروگاهها، غذا و لباسهاي يكدست، خانههاي پر ازدحام و كاملا يك شكل و از همه مهمتر به نمايش گذاشتن جنبههاي مختلف زندگي شاد، نيكو، ساده و استاندارد. البته ناگفته نماند كه اين امر از طريق نوعي اسطورهسازي و داستانپردازي از سوي حزب حاكم صورت ميپذيرفت. يكي از شناختهترين اين داستانها، داستان «آينده درخشان» به تقليد از كتاب الكساندر زينوويف بود. بر اساس داستان «آينده درخشان» مردمان شوروي ميتوانستند مطمئن باشند كه به دليل آگاهي از قوانين تاريخي كه از ايده علمي ماركس سرچشمه ميگرفت، در آينده پاداشها و مواهب بسياري را نصيب خود خواهند ساخت. روياي آينده نه تنها بخشي از استالينيسم بود بلكه در عين حال در دهه 1930، قسمتي از تجربه روزمره هر كسي محسوب ميشد. يك شهروند شوروي شايد به آينده درخشان باور داشت يا نه، اما نميتوانست از اين امر بياطلاع باشد كه چنين آيندهاي محتوم و ناگزير است. بينش آرماني دهه 1930، تصويري از آرمانهايي متافيزيكي و آن جهاني ترسيم نميكرد بلكه آرمانهاي اين دهه به دنيايي تعلق داشت كه انساني و طبيعي بودند. دنيايي كه از طريق صنعتي شدن و فناوري مدرن، تحول و دگرديسي در آن روي داده بود. اين تحول، «ساختن سوسياليسم » ناميده ميشد. مردمان شوروي در يك چنين فضاي آرماني و وحشتآميزي در دهه 1930 زندگي ميكردند كه فصل پنجم كتاب شيلا فيتزپاتريك با عنوان «آزردگان» به روشني از اين فضاي طاعوني و خفقانآور سخن ميگويد. در سال 1934 استالين هر نوع مخالفتي را بهشدت سركوب ميكرد. در اين برهه زماني، بسياري از روشنفكران و هنرمندان جامعه اعدام يا زنداني شدند. آيزايا برلين در كتاب « ذهن روسي در نظام شوروي» آن را به شب تيره و تار «سن بارتولومي » تشبيه ميكند كه كمتر كسي ميتواند آن را به فراموشي بسپارد. بهطور خلاصه، اين كتاب، طيفي گسترده از كارهاي روزمره را در روسيه استاليني به تصوير كشيده است. كارهايي چون گير آوردن اجناس از راه قانوني يا غيرقانوني، به كار كرفتن ولي نعمتان رده بالا و پارتي بازي، محاسبه فضاي زندگي با مقياس متر مربع، مشاجره در آپارتمانهاي اشتراكي، ازدواج آزاد، نوشتن دادخواست، تهمت زدن به ديگران، خبرچيني، شكايت از ماموران رسمي دولت، صعود از نردبان ترقي، تصفيه و بسياري مسائل ديگر. اين كتابي است درباره حوادث و تحولات تكاندهنده جامعه شوروي در دهه 1930 كه به خوبي توانسته است مسائل زندگي روزمره مردمان اين جامعه را به تصوير بكشاند.
پي نوشت:
برلين، آيزايا (1392)، ذهن روسي در نظام شوروي، ترجمه رضا رضايي، تهران، ماهي.
فيتزپاتريك، شيلا (1394)، زندگي روزمره در سايه استالينيسم، ترجمه نگين نوريان دهكردي و محمد تقي قزلسفلي، تهران، انتشارات اميد صبا.
كولاكوفسكي، لشك (1387)، جريانهاي اصلي ماركسيسم، ترجمه عباس ميلاني، تهران، اختران.