انتشار سفرنامهاي متفاوت از مصر
عكس يادگاري با فرعون در تهران
نادر پناهزاده/ «يادداشتها و برداشتهاي سفر مصر». اين، زيرعنوانِ كتابي است با عنوان «عكس يادگاري با فرعون» كه به تازگي چاپ دوم آن توسط نشر قو منتشر شده است. كتاب، حاصل سفر عباس نادري به مصر است؛ نويسنده و پژوهشگري كه پيش از اين تجربههاي متفاوتي در حوزههاي ديگر از جمله شعر و ترجمه داشته و حالا يادداشتهاي خود از سفر مصر را به چاپ سپرده است.
از همان عنوان كتاب، مشخص است كه با كتابي متفاوت در نحوه ارايه و فرم روبهرو هستيم. برخلاف سفرنامهنويسيهاي معمول، نويسنده صرفا به ارايه مشاهدات خود از سفر نميپردازد. نادري در تلاش است 47 مطلب خود در كتاب (كه با عناوين جداگانه نوشته شده و البته اغلب با هم پيوستگي دارند) را با ارايه اطلاعاتي دقيق از جغرافيا، تاريخ و ارجاع به ساير منابع مكتوب و بعضا غيرمكتوب، همراه سازد تا خواننده در كمترين كلمات، بيشترين بهره را از هر نوشته ببرد. آنچه در نوشتههايي چنين معمولا خواننده را خسته ميكند، به درازا كشيدن مطالب و عدم جذابيت آن است. اما نادري با تلاشي ستودني، بر اين نقص فايق آمده و با چيرهدستي تمام، چنان تاريخ و جغرافيا و مشاهدات خود را درهم تنيده و ارايه داده، كه مخاطب نهتنها خسته نميشود بلكه با اشتياق خوانش مطالب را ادامه ميدهد. به عنوان نمونه: «به مسجد محمدعلي ميروم. ساخته شده بهسال 1265 هجري. در وضوخانه وسط صحن، قبهاي هشتضلعي خودنمايي ميكند، با اشعاري زيبا كه بر آن نقش بسته است. به دو زبان: عربي و فارسي. اشعاري كه بر چوب حك شده است: روي ناشسته از صفات ذميم/ نپذيرد نماز رب عظيم...
با ديدن اشعار فارسي در دل قاهره، به وجد ميآيم. ايرانِ فرهنگي در نظرم مجسم ميشود؛ ايراني كه تا قاهره هم گسترش داشته است. سال ساخت مسجد، مصادف با دوران اوج زبان فارسي است. جاي سعدي را خالي ميكنم؛ از قند فارسي، علاوه بر طوطيان هند، طوطيان قاهره هم شكرشكن ميشدهاند.
اكنون بر بام قلعه صلاحالدين ايستادهام. از فراز تپههاي مقطم، قاهره ديدنيتر است؛ تا دوردست هر سو، گلدستههاي مساجد در قاب ديدگان مينشيند.
يك ارابه توپ، در اينجا سالهاست خاموش مانده. تاريخ، بهسان اثري سينمايي روايت ميشود. روايتي بدون جلوههاي ويژه و گريم و دكور. هرچه هست، اصل است، بيهيچ آلايش و پيرايهاي. ميانديشم كه تاريخ، آيينهاي است تمامنما براي آنان كه سوداي دانستن- و البته بينشي براي عبرتپذيري- دارند.» (ص 52 و 53 كتاب)
نثر موجز و در عين حال روانِ نادري يكي ديگر از ويژگيهاي كتاب است. نثري كه تا حدود زيادي، خاصِ نويسنده شده و از اين منظر، پخته مينمايد: «رستوران كنار آبراه سوئز، ماوا ميشود؛ براي صرف غذايي مصري با منظره عبور كشتيهاي غولپيكر از درياي سرخ به مديترانه و بالعكس. از پنجره رستوران، ميتوان درياي سرخ را ديد و آبراه سوئز را كه ميخرامد تا پس از گذشتن از شهرهاي «اسماعيليه»، «پورت سعيد» و «قنطره»، در منطقه «دُميات» به وصال درياي مديترانه برسد. آنسويِ آبراه، شبهجزيره سينا بر دامن هزاران سال تاريخ خفته است. » (ص 82 كتاب)
آنچه در كتاب «عكس يادگاري با فرعون» حائز اهميت است تلاش نويسنده براي ارايه اطلاعاتي درست به مخاطب است. در كنار اين تلاش، نگاه شاعرانه و گاه طنازانه او نيز، به خواندنيتر شدنِ كتاب، كمكي شايان كرده است: «از المعادي به محله اعياني ديگري ميروم؛ اينبار به «زمالِك» كه در تركي عثماني «آلونك» معنا ميدهد. جزيرهاي در داخل قاهره كه نيل از چهار طرف آن را در آغوش گرفته است. نام زمالك با تيم فوتبال معروف آن گره خورده است كه در مسابقات باشگاههاي آفريقا نيز صاحبه عنوان است و سري ميان سرها دارد!
هر ثروتمندي ميتواند «آلونكي» داشته باشد در اينجا؛ محله اغنياء. مكاني براي عيش مكنتداران. هر شهري جايي دارد براي باليدن اهل سرمايه به خود و محلهشان. و اينجا زمالك!» (ص 46 كتاب)
نثر نادري در اين كتاب، ريتم خاص خود را دارد و احتمالا شاعر بودن نويسنده، در اين نوع نگارش تاثير داشته است. نثر كتاب، علاوه بر ايجاز، پيچشهايي آشنا دارد. اغلب تعابير نويسنده «عكس يادگاري با فرعون»، كوتاه، گويا و تاثيرگذار است. براي مثال، مطلب «اهرام سهگانه»، چنين آغاز ميشود: «و اينجا جيزه. شكوه يك هيمنه فروريخته! نخستين مكان عجايب هفتگانه.» (ص62 كتاب)
خلق تصاوير بديع از مشاهدات و نحوه توصيف آنها از ديگر ويژگيها و مشخصههاي عكس يادگاري با فرعون است: «شيري نشسته به صورت آدمي. اين تمثال نگهبان اهرام است؛ ابوالهول. مجسمهاي 70 متري با بينياي كه سپاه ناپلئون آن را نابود كرده و چندي پيش مرمت شده. مرمت بيني همهجا مهم است! حتي در جيزه و حالا بگير كه مال ابوالهول باشد. جابهجا گردشگران در حال گرفتن عكس يادگارياند. شير دوست دارد هنوز بغرد...»
(ص 68 كتاب)
در كنار نكاتي كه گفته شد، كتاب نقصهايي نيز دارد: در خصوص مصر معاصر، به زبان فارسي منابع بسيار كمي در دست است. طبيعي است كه نام مكانهاي مصر، براي مخاطب فارسيزبان، بسيار ناآشنا باشد. اما نويسنده در ذكر نامها، آواي لاتين آنها را كه طبيعتا به درستخواندهشدن آنها كمك ميكند، ذكر نكرده است.
نكته ديگر اينكه پاورقيهاي كتاب، گاه طولاني و خستهكننده است. درست است كه پاورقي براي توضيح و تكميل مطالب متن و بهضرورت ذكر ميشود اما طولاني بودن آن، در كتابي كه داعيه ايجاز دارد، چندان پذيرفته نيست. (از جمله ميتوان به پاورقيهاي صفحات 33 و 83 اشاره كرد.)
با اينحال، آنچه عكس يادگاري با فرعون را متفاوت كرده، علاوه بر قوت قلم نويسنده و توصيفهاي بديع، طراحي، صفحهآرايي، گرافيك و چاپ عالي و تصاوير اختصاصي نويسنده از مصر است كه چند عكس نيز به صورت تمام رنگي و در كاغذ گلاسه در اختيار مخاطبان قرار گرفته است. نشر قو اين كتاب را در 108 صفحه عرضه كرده است.
«عكس يادگاري با فرعون» به عنوان يك نمونه موفق از سفرنامهنويسي در سالهاي اخير، ميتواند بيش از اين مورد توجه جامعه كتابخوان قرار گيرد. نكته مهم اينكه نشر قو علاوه بر تبليغ مكتوب اين كتاب، دست به اقدامي ديگر براي ديده شدن بيشتر اين كتاب زده كه در نوع خود بينظير است: تيزر تصويري اين كتاب همزمان با انتشار چاپ نخست آن، با ساختاري حرفهاي توليد و به صورت گسترده در فضاي مجازي منتشر شد. استفاده از اين فضا براي معرفي كتاب، كه تاكنون در فضاي مجازي سابقه نداشته، به معرفي بيشتر كتاب، كمكي شايان كرد و در كمتر يكسال از زمان انتشار، چاپ دوم كتاب اخيرا روانه بازار نشر شد.