معدل يا كنكور؟
پيشنهاد راهحلي واقعبينانه و عادلانه براي كنكور
برتريها و كاستيهاي آزمونهاي گزينهاي در مقايسه با آزمونهاي تشريحي
دكتر هامون سبطي٭
سازمان محترم سنجش آموزش كشور، يكي از قويترين، دقيقترين و شريفترين سازمانها در كل تاريخ اداري ايران معاصر است. ميزان تخلفاتي كه در طول اين چند دهه در اين سازمان صورت گرفته واقعا به تعداد انگشتان يك دست هم نيست؛ نه اينكه قصد تخطئه سازمانهاي ديگري را داشته باشم. اهميت اين سازمان ايجاب ميكند كه در اين حد، دقيق و حسابشده عمل كند. اكنون برخي ميخواهند براي حل اين مساله (مشكلات كنكور)، صورت مساله (وجود كنكور سراسري تستي با مديريت سازمان سنجش) را پاك كنند و مساله جديدي (كنكورسراسري تشريحي با مديريت آموزش و پرورش) را جايگزين آن سازند؛ يعني براي حل يك مساله، مسالهاي ديگر طرح كنيم كه شبيه همان باشد و شايد هم سختتر و پرحاشيهتر و فقط خوشحال باشيم كه كاري كردهايم! ميخواهيم كنكور را تبديل كنيم به يك، دو، سه يا چهار امتحان نهايي! واقعاً چه كسي ميتواند تضمين كند اگر آزمون سراسري به شيوه تستي، به آزمون تشريحي تبديل شود، مشكلات اجرايي، مالي، اجتماعي و اخلاقي بيشتري پيش نخواهدآورد؟
عدالت كنكور تا حدي به دليل تستي بودن آن است؛ گزينه صحيح مشخص است و دانشآموزان بايد آن را انتخاب كنند تا نمره كامل بگيرند. ولي در آزمون تشريحي، داوري انساني پا به ميان ميگذارد و معيار مشخصي براي اين داوري وجود ندارد. اين شعار كه «كنكور را حذف ميكنيم» بر زبان راندنش راحت است اما زماني كه پاي عمل به ميان بيايد، دشوار ميشود. سازمان سنجش فقط با گزينهها سروكار دارد و دستگاه پاسخنامهخوان، با اين وجود بعد از كنكور ميبينيم صف معترضان است كه پشت در سازمان سنجش غوغا ميكنند؛ حالا اگر شما بخواهيد ارزشگذاري جگرگوشههاي خانوادههاي ايراني را به دست مصححان شريف بسپاريد كه بهناچار ذهنيت خودشان را در تصحيح پياده ميكنند، به راستي با چند ميليون اعتراض مواجه خواهيد شد؟ پدر و مادري كه فكر ميكنند مثلا در امتحان نهايي سال دوم دبيرستان، چون نمره 20 فرزندانشان، 5/19 شده، تمام تلاش و حاصل زندگيشان بر باد خواهدرفت، آيا به اين سادگي به نتايج اعلامشده گردن خواهند گذاشت؟ درعمل هيجانات آني بروز ميكند كه در چنين وسعتي كنترلش بسيار بسيار سخت است.
سالهاي سال طراحان كنكور كاملاً ناشناخته باقي ماندهاند و از شريفترين همكاران آموزش و پرورش كشور هستند. اگر كنكور را به امتحان نهايي تبديل كنيم، آيا تضميني هست كه با پرشمار شدن تعداد طراحان اين ناشناختگي همچنان ادامه يابد؟
آيا در صورت حذف كنكور موسسات كنكورمدار، به فكر فعاليتهاي دانشبنيان ميافتند يا توليد علم ميكنند؟! مثل روز روشن است كه دهها برابر حالا، موسساتي براي امتحانات نهايي با تبليغاتي مانند: «معدل 20 فرزندان شما را از گهواره تضمين ميكنيم!»، «در موسسه ما سوالاتي نظير امتحان نهايي طرح ميشود!»، «معلمان ما همان طراحان سوالات امتحان نهايي هستند!»، «امتحان نهايي آسان است!» و هزاران دروغ ديگر پديد ميآيند. بنابراين نهتنها مشكل اخلاقي بيشتر كه مشكلات امنيتي هم به وجود ميآيد. هر امتحان نهايي يك كنكور است و بايد همان ميزان امنيت كه در سازمان سنجش شاهدش هستيم در آن رعايت شود.
مشكل كنكور چيست؟
ميگويند ايراد كنكور سراسري اين است كه در آن خلاقيت سنجيده نميشود. من قاطعانه ميگويم كه خلاقانهترين سوالاتي كه در اين يكي دو دهه طراحي شده است، سوالات كنكور است. لطفاً سوالات كنكور و امتحان نهايي ده سال اخير را با هم مقايسه كنيد تا موضوع برايتان روشن شود. مثال مشهود ديگر كتابهاي كمك آموزشي كنكور است، سطح علمي اين كتابها بسيار بالاتر از كتابهايي است كه براي امتحانات نهايي نوشته ميشود. حتي مشكل كنكور اين نيست كه كلاس كنكور به وجود ميآورد؛ هر آزمون ديگري كه جايگزين شود، كلاس آن هم به وجود ميآيد و سودجويان در آن زمينه هم فعاليت ميكنند. من به عنوان دبيري كه سالهاي سال با دانشآموزان در ارتباط بودهام، قاطعانه بر اين باورم كه بزرگترين مشكل كنكور «اضطرابزايي» مفرط آن است. از يكي دو سال قبل از كنكور دانشآموزان اضطراب روز كنكور را دارند! و همين اضطرابِ توانفرساست كه راه را براي ورود سودجويان و دلالان و كذابان اين حوزه، به همهجا باز ميكند. از رسانه ملي گرفته تا خانههاي شخصي مردم. بسياري از رتبههاي برتر در اين سالها، بزرگترين مشكل كنكور را اضطراب و استرس عنوان كردهاند. بيشترين سوالي كه پدران و مادران از من ميپرسند اين است كه فرزندم را نزد كدام دكتر ببرم؟ يعني فشار روحي چنان بالاست كه پذيرفتهاند فرزندشان نياز به روانپزشك دارد! برخي دانشآموزان در آزمون سراسري با چنان اضطراب و استرسي روبهرو ميشوند كه بعد از آزمون با حالتي شبيه شوك از سر جلسه بيرون ميآيند.
راهحلي واقعبينانه
روش پيشنهادي من براي كاهش چشمگير اضطراب كنكور و عادلانهترشدن، «تغيير در شيوه امتيازدهي به گزينهها» است. روش ارزشگذاري فعلي اين است كه يكي از گزينهها صحيح است با 100 امتياز مثبت و هر سه گزينه ديگر به يك اندازه اشتباهند و هر كدام با 33 نمره منفي. اين روش بايد اصلاح شود چراكه بسياري از تستهاي كنكور دام دارند؛ يعني دانشآموزي كه مبحث را ميشناسد و بلد است، به سراغ حل تست ميرود ولي طراح هوشمندانه دامي را بر سر راه او گذاشته است كه دانشآموز در پايان به گزينه درست نميرسد و 33 نمره منفي نصيبش ميشود. در كنار او دانشآموزي نشسته كه اصلا اين موضوع را بلد نيست، پس به سراغ اين مبحث نميرود و هيچ نمره منفياي نميگيرد يعني نسبت به دانشآموز اول نمره مثبت هم عايدش ميشود! او نمره مثبت ميگيريد چون نميداند و اولي منفي ميگيرد چون ميداند!
ضعف اصلي آزمون تستي نسبت به آزمون تشريحي همين است. چرا دانشآموز در آزمون تشريحي اضطراب كمتري دارد؟ زيرا كسي كه درس را خوانده است چيزي مربوط به پرسش مطرحشده مينويسد و حتي اگر به جواب هم نرسد معلم متوجه ميشود كه او درس را خوانده است و بخشي از نمره را برايش منظور ميكند يا دستكم از نمرهاش كم نميكند!
براي فهم بهتر اين راهحل، دو سوال را به عنوان نمونه آوردهايم كه فرض كنيد سوالات كنكور است. با بررسي گزينههاي هر سوال، ميتوانيم به ايده اصلي روش پيشنهادي پي ببريم:
1)كدام آرايه در هر مصراع اين دوبيتي به كار گرفته شده است؟
بيا اي دل از اينجا پر بگيريم/ ره كاشانه ديگر بگيريم
بيا گم كرده ديرين خود را/ سراغ از لاله پرپر بگيريم
1) استعاره
2) تشخيص (آدمنمايي)
3) كنايه
4) تضاد
2)Which of the following words is best For the blank space?
The first question to ask about ………….. is why bother to read it?
With life as short as it is with so many pressing demands on our time and with books of information and instruction why should we spend our precious time on works of imagination.
history
short story
astronomy
fiction
در مورد سوال اول، نخستين پاسخي كه به چشم ميآيد «تشخيص» است. چون شاعر دل و لاله را آدم فرض كرده است، پس گزينه 2 را انتخاب ميكنم، اما بعد از كنكور متوجه ميشوم كه اشتباه كردهام و طراح دام گذاشته بوده است، زيرا گفته در هر مصراع اين دوبيتي، در حاليكه من هر بيت آن را بررسي كردهام؛ پس بايد استعاره را ميپذيرفتيم! سخن اين است كه من نوعي نبايد نمره منفي بگيرم و كسي كه اصلا نميدانسته آرايه چيست نمره منفي نگيرد! بايد براي گزينهها وزن قايل شويم. اين كار از نظر تكنيكي سخت نيست. اگر كسي استعاره را قبول كرد، 100 نمره بگيرد، تشخيص: 30 نمره، كنايه: 0 و تضاد: 30- نمره؛ زيرا كسي كه در اين دوبيتي تضاد را انتخاب كند، درس را اصلا ياد نگرفته است و احتمالا دارد بختكي جواب ميدهد. به همين صورت در سوال دوم كسي كه گزينه 3 را انتخاب ميكند، چيزي از متن متوجه نشده است و بايد 30 نمره منفي بگيرد و همچنين در مورد گزينه 2 كه بايد نمره منفي بگيرد يا با ارفاق 0 بگيرد، اما بين گزينههاي 1 و 4 يعني history و fiction اختلاف زيادي وجود ندارد. جواب fiction است، پس گزينه 4، 100 امتياز دارد و گزينه 1، چون به جواب صحيح نزديك است ميتواند 30 امتياز يا بيشتر داشته باشد.
نتيجهگيري
با اين روش:
1- شكل خشن و مكانيكي تاثير نمره منفي به روشي هوشمندانه براي نزديككردن آزمون تستي به آزمون تشريحي تبديل ميشود.
2- امتياز تستي بودن، يعني عدم تاثيرپذيري از خطاها و مداخلات انساني به قوت خود باقي ميماند.
3- از ميزان اضطرابزايي آزمون سراسري بهشدت كاسته ميشود.
4- ديد كلي و خلاقانه چه ازطرف دانشآموزان و چه ازطرف طراحان مورد توجه جدي واقع ميشود.
* مدير مسوول نشر دريافت، مدرس و مولف كتابهاي ادبيات كنكور