محسن روحي صفت در گفتوگو با «اعتماد»:
تركيه به دنبال بهره برداري ازرابطه با ايران است
در يك ماه گذشته مقامات ايرا ن و تركيه به كشورهاي متقابل سفر كردهاند. تا چه اندازه انجام اين سفرها ميتواند نويدبخش عزم دو كشور براي پايان ركود در روابط دو كشور باشد؟
تصميمات سياسي دولتمردان در عرصه سياست خارجي نسبت به كشورهاي ديگر، مبتني بر اطلاعات و شناخت از يكديگر است كه بر آن اساس، براي سمت و سودهي به روابط برنامهريزي صورت ميگيرد. رفت و آمدهاي مقامات دو كشور و رايزنيهايي كه ميان سران و مسوولان كشورها صورت ميگيرد، ميتواند اين شناخت و اطلاعات را به طرفين بدهد تا آنها براساس واقعيات رفتارهايشان را تنظيم كنند. در دنياي كنوني و شرايط جديد، اطلاعات، اخبار و تحليلهاي بسياري رد و بدل ميشود كه بسياري از آنها ساخته و پرداخته كمپانيهاي رسانهاي غربي هستند كه ميتواند موجب اشتباه محاسباتي در رفتار كشورها با يكديگر شود ولي هنگامي كه مقامات عالي كشورها بدون واسطه ديدگاههايشان را به صورت مستقيم با يكديگر در ميان ميگذارند و تبادل نظرات صورت ميگيرد، تا حدود بسيار زيادي شناخت بهتري از همديگر ايجاد شده و تصميمگيري بسيار تسهيل مييابد. با اين مقدمه، ميتوان گفت كه رفت و آمدهاي مسوولان ايران و تركيه و افزايش مرادودات آنها بيترديد در برنامهريزي براي گسترش روابط تاثيرگذار است و نشان از عزم آنها براي توسعه روابط و افزايش مناسبات است. هم ايران و هم تركيه براي كاهش اختلافات و همكاريهاي منطقهاي نيازمند برداشت صحيح از طرف مقابل و آگاهي از نظرات آنها هستند. اگر اين اطلاعات و برداشت از يكديگر دقيق باشد، اين عزم براي توسعه روابط و افزايش مناسبات هم به منصه ظهور خواهد رسيد و ميتواند خود را نشان دهد.
تا چه اندازه بحران امنيتي درتركيه موجب شده تا تركها به فكر بهبود و نزديكي با تهران باشند؟
بخشي از اقدامات تروريستي و حوادث صورت گرفته، ناشي از اين بوده است كه برخي از تصميمگيران و تصميمسازان ترك به فكر منافع كوتاهمدت خود يا استفاده ابزاري از برخي رخدادهاي منطقهاي در راستاي اهداف خود بودهاند. اين نوع تصميمگيري در جهت منافع كوتاهمدت يا استفاده ابزاري از رخدادها نشان داد كه نه تنها منافع تركيه را تامين نميكند بلكه تاثير بومرنگي دارد و عليه تركيه است. براي حل و فصل اين مساله، نياز است كه مقامات تركيه نسبت به سياستهايي كه در قبال مسائل منطقهاي و به ويژه سوريه اتخاذ كردهاند، تجديدنظر انجام دهند تا منافع و امنيت ملي اين كشور نيز تامين شود. هماكنون در تركيه، اين تفكر اندكاندك و به تدريج در حال جا افتادن و حاكم شدن است و آنها فهميدهاند كه منافع كوتاهمدت و استفاده ابزاري به نفعشان نيست بلكه همكاريهاي بلندمدت با ساير بازيگران و از جمله ايران ميتواند بيشتر به منافع آنها كمك كند.
مساله ديگري هم در اين مساله موثر بوده است؟
مساله اقتصادي نيز در اين رابطه تاثيرگذار بوده است. ايران اكنون در دوره پسابرجام قرار دارد و تحريمها عليه كشورمان لغو شدهاند. تركيه به دليل شرايطي كه اين روزها به دليل حوادث تروريستي و تحريمهاي روسيه تجربه ميكند، از نظر اقتصادي لطماتي خورده و به دنبال آن است تا با بهبود روابط با ايران، اين لطمات را جبران كند. آنها از دوري با ايران فايدهاي كسب نكردهاند. تركيه به ايران به عنوان كشوري كه ميتواند كمكش كند و از روابط با آن بهرهمند و منتفع ميشود، نگاه ميكند.
داوداوغلو پس از سفر به تهران گفت كه ايران و تركيه درباره سوريه به توافقاتي رسيدند. اين توافقات دو كشور شامل چه موضوعاتي است؟
تركيه براي آنكه ديدي واقعبينانه از مساله سوريه داشته باشد، بايد دست از جاهطلبيها و بلندپروازيهايش بردارد و در قبال سوريه براساس واقعيات ميداني سياستگذاري كند. همانطور كه گفتم به نظر ميآيد تركها نسبت به جاهطلبيهاي گذشتهشان در حال كوتاه آمدن هستند و ميخواهند واقعگرايانه عمل كنند. با اين ديد است كه هم تهران و هم آنكارا ميتوانند نقاط مشترك در منافع با يكديگر تعريف كنند. اين نقاط مشترك در منافع ميتواند خود را در مورد مسائل فوري و جاري در سوريه نشان دهد كه شامل آتش بس فوري، بازگشت آوارگان، حفظ تماميت ارضي و عدم تجزيه اين كشور و تشكيل حكومت موقت از طريق انتخابات آزاد و دمكراتيك است.
الگوي مورد توافق دو كشور درباره آينده سوريه چه چيزي ميتواند باشد؟
نه ايران و نه تركيه و نه هيچ بازيگر ديگري حق تعيين تكليف براي مردم سوريه را ندارند بلكه قدرتهاي منطقهاي و بينالمللي ميتوانند در روند پروسه حل سياسي بحران سوريه، تسهيلگر باشند. آينده سوريه نيز براساس خواست و نظر مردم در يك انتخابات آزاد تعيين ميشود. تفاهم در اين مساله نيز يكي از ديگر نقاط اشتراك تهران و آنكارا ميتواند باشد.
پس ميتوان گفت كه تركها سياستهايشان را درباره سوريه تا حدودي تعديل كردهاند؟
به نظر ميآيد كه آنها در حال تعديل كردن سياستهايشان هستند و اين منطق نيز در حال غالب شدن است. بيترديد تبادل نظر ميان مقامات ايران و تركيه و گفتوگوهاي ميان آنها در اين راستا ميتواند تاثيرگذار باشد و حتي ميتوان گفت كه يكي از نتايج گفتوگوهاي ايران و تركيه، تعديل سياستهاي آنكارا نسبت به بحران سوريه است.
روابط تركيه و عربستان در سايه گسترش احتمالي روابط ايران و تركيه به چه سمت و سويي ميرود؟
تركها در ماههاي گذشته احساس ميكردند منافعشان در خصوص سوريه از سوي برخي قدرتها ناديده گرفته شده است. اين نگاه در ميان مقامات عربستان هم وجود دارد. اگر هماكنون نيز ميان آنكارا و رياض روابطي برقرار شده است، اين روابط و منافع موردي، مقطعي و كوتاهمدت است تا استراتژيك و بلندمدت. به عبارت ديگر، مساله سوريه موجب نزديكي آنها شده است. مگرنه تركيه و عربستان با يكديگر مشكلات عمده عقيدتي و تاريخي دارند. دولت تركيه، دولتي اخواني و سكولار است ولي دولت عربستان، يك دولت سلفي وهابي است و دولت اخواني محمد مرسي را در مصر سرنگون كرد. از سوي ديگر، تركها، رياض را در فروپاشي امپراتوري عثماني مقصر ميدانند و آنها را متهم به همدستي با فرانسه و انگليس ميكنند. اين مسائل موجب ميشود تا آنها روابط استراتژيك بلندمدتي نداشته باشند. من اعتقاد دارم با حل و فصل بحران سوريه، روابط آنكارا و رياض به سمت عادي شدن برگردد و حالت استراتژيكگونه نداشته باشد.