زها حديد درگذشت
يادگاري معمار قرن در تهران تنها باقي ماند
اعتماد| در طول اين سالها و در بين هنرمندان معاصر خارجي معدود چهرههايي بودهاند كه براي مخاطبان ايراني به جز دنبال كردن اخبار مربوط به فعاليتهايشان امكان ديدن تعدادي از آثارشان در داخل ايران فراهم شده باشد و با اين حساب انتشار منظم اخبار مربوط به آنها هر از گاهي به مهمترين خبر حوزه تجسمي هم تبديل شود. درگذشت زها محمد حديد، معمار و مجسمهساز عراقيتبار بريتانيايي در پنجشنبه شب گذشته يكي از اخباري بود كه در فاصله كوتاهي از انتشارش بهانهاي براي صحبت از اين هنرمند و آثارش در داخل ايران شد. زها حديد كه در طول اين سالها به چهره شناخته شدهاي به واسطه طراحي آسمانخراشهايي در نقاط مختلف جهان تبديل شده، پنجشنبه گذشته در بيمارستاني در ميامي در سن 65 سالگي و پس از يك هفته بستري شدن براي درمان بيماري برونشيت به دليل حمله قلبي درگذشت. صحبتهاي ريچارد راجر، معمار بريتانيايي مشهور و يكي از طراحان مركز ژرژ پمپيدو در پاريس، از نخستين واكنشهايي بود كه از طرف معماران مطرح بينالمللي صورت گرفت. راجر در گفتوگويي كه با روزنامه گاردين داشت، در مورد مرگ او گفت: «خبر مرگ حديد بسيار بسيار وحشتناك بود. او معماري بزرگ، زن و انساني خارقالعاده بود. از ميان معمارهايي كه در چند دهه اخير به صحنه آمدهاند، هيچكدام تاثيري كه او روي معماري و سبك گذاشتند، نداشتهاند. او زني بود كه براي پيمودن راهش مبارزه كرد. او نخستين زني است كه جايزه پريتزكر را به دست آورد.»
نيويورك تايمز نيز در گزارشي از حديد به عنوان ستاره سنگتراشي و طراح ساختمانهاي باشكوه نام برد كه مفاهيم جديدي را در معماري هندسي به كار بسته و در مجموع هويتي تازه براي معماري تعريف كرده است. علم هندسه در دستان او وسيلهاي براي خلق مناظر بينظير و چشمنواز كه داراي احساسي مبهم هستند، شد؛ ساختمانهايي كه او طراحي كرد شكوترديد را به هنر متصل كردند. شكوترديدي كه وقتي شخصي قدم در اين ساختمانها ميگذاشت مدام اين سوال را در ذهنش مرور ميكرد كه اين ساختمان چطور سرپا ايستاده است.
نام زها حديد كه به عنوان مجسمهساز نيز فعاليت ميكرد براي نخستين بار در ايران با نمايش مجسمهاي متحرك از او در نمايشگاه آثار هنرمندان انگليسي در موزه هنرهاي معاصر تهران مطرح شد. آثار او به پويايي، سرعت، آزادي اشاره دارند و مخاطب آنها نسل جوان سراسر جهان است. حديد در مصاحبهاي گفته بود: «من اروپايي نيستم. طرحهاي من از قاعده و اصول خاصي پيروي نميكنند و من يك زن هستم. از يك سو مجموع كار در كنار يكديگر همهچيز را آسان ميكند اما در عين حال معماري كار خيلي سختي است.»
زها، معمار برجسته بريتانيايي قرار بود طرح فاز دو برج ميلاد را در ايران اجرا كند و حتي گودبرداريهاي مربوط به آن انجام شده بود اما با تغيير طرح پروژه او ناتمام ماند.
زها حديد هرگز به خود و كارش اجازه نداد گذشتهاش و جنسيتش او را وادار به تبعيت از دسته و گروه خاصي كند. براي او معماري، معمارياي بود كه منطق و راهوروش خود را دارد. او يك پيشروي منحصربهفرد بود. سال 2004 جايزه معماري پريتزكر را كه همتاي جايزه نوبل در معماري شناخته ميشود، به دست آورد. همچنين سال گذشته برترين جايزه معماري بريتانيا، مدال طلاي «ريبا» را به خانه برد.
آثار و طرحهاي حديد از يك سو مورد تشويق و تحسين هماتايانش قرار ميگرفت و از سوي ديگر مورد اعتراض مردم و بيانصافي دولتيها؛ به هنگام طرحريزي مركز فرهنگي
250 ميليوني در باكوي آذربايجان، ساكنان آن منطقه را مجبور به تخليه آن محل كرد و با اعتراض مدافعان حقوق بشر روبهرو شد. همچنين هنگامي كه ماموريت طرحريزي استاديومي در قطر به او سپرده شد، منتقداني كه از رفتار دولت با كارگران خارجي انتقاد ميكردند، حديد را سوژه بحثهاي خود كردند. حديد از منتقدي كه پيش از آغاز كار استاديوم و به دروغ گزارش كرده بود هزار كارگر حين ساخت اين استاديوم جان خود را از دست دادهاند، شكايت كرد. دولت ژاپن نيز طراحي استاديومي جديد را براي برگزاري مسابقات المپيك 2020 در توكيو به حديد سپردند. اما مدتي نگذشت كه مقامات دولتي اين كشور، حديد و پرسنلش را به خاطر هزينههاي سرسامآور از كار بركنار كردند. در پي اين بركناري، حديد اين تصميم مقامات ژاپني را ناعادلانه و سياسي ناميد.
زها حديد سيويكم اكتبر 1950 در بغداد به دنيا آمد. پدر او كارخانهداري بود كه در لندن تحصيل كرده بود و رهبر حزب مدافع سكولاريسم و دموكراسي در عراق بود. در آن زمان، بغداد شهري بينالمللي با ايدههاي مدرن بود كه دوران كودكي زها را شكل داد. او به مدرسه كاتوليكهايي رفت كه دانشآموزانش به زبان فرانسه صحبت ميكردند و به مسلمانها اجازه تحصيل در آن داده ميشد. پس از آن در دانشگاه امريكايي بيروت به تحصيل در رشته رياضيات مشغول شد. او سالهاي زندگي در لبنان را بهترين دوره زندگي خود مينامد.
سپس در سال 1972 در انجمن معماري لندن، مركزي براي طراحي تجربي، ثبتنام كرد. اليا زنهليس و رم كولهاس از استادان حديد در اين انجمن بودند. او سالها پيش درباره اين استادان گفته بود: «آنها شعله روياها و آروزهاي من را روشن كردند و به من اعتماد كردن به عجيبترين تخيلات و بينشهايم را ياد دادند.»
در واقع همين تخيلات و بينشها بود كه راه را به حديد نشان داد؛ حتي او را به مسيرهاي ديگري از جمله آوانگارد روسي به رهبري ولاديمير تاتلين، ال ليسيتزكي و كازيمير مالويچ، نيز هدايت كردند. پاياننامه او در اين انجمن طرح ساخت هتلي بالاي پل هانگرفورد به نام «تكتونيك مالويچ» بود.