سال تئاتر با حاشيههاي بسيار تمام شد
اكنون سال نو، تئاترهاي نو
پيام رضايي / «سال تئاتر» به پايان رسيد. سالي كه به پيشنهاد علي جنتي، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي دولت تدبير و اميد سال تئاتر ناميده شد تا اهميت اين هنر براي دولت نشان داده شود و البته مرهمي هم بر زخمهاي گشوده اين هنر كهن گذاشته شود. اما سال تئاتر بيش از هر چيز سال حواشي تئاتر بود. شايد هم آنقدر در اين سالها تئاتر مورد كمتوجهي بود كه تازه با آمدن بودجه و مورد توجه قرار گرفتن داستانهاي آن رسانهاي شد. هر چه بود سال 1394 با همه فراز و نشيبهايش براي تئاتر، همچون ماجراي بازسازي، جشنواره تئاتر فجر نسبتا ويژهاش و الباقي ماجراها تمام شد. قضاوت درباره سال تئاتر و دستاورد اين نامگذاري و اين توجهات خاص، نيازمند اندكي فاصله گرفتن از آن است.
سال 95 تئاتر، امسال از تعطيلات نوروزي آغاز شد. هشت روز پس از آغاز سال نو تئاتر شهر مجددا ميزباني نمايش چمدان به كارگرداني فرهاد آييش و ننه دلاور و فرزندانش به كارگرداني اميردژكام را از سر گرفت. نمايش «ساعت بيست» به كارگرداني سيد علي موسويان و نمايش «حساب پرداخت نميشه» به كارگرداني كاوه مهدوي و نمايش «استثنا و قاعده» به كارگرداني سعيد ميرزايي، ديگر آثار آغازين امسال در تئاتر شهر هستند كه به ترتيب از تاريخ پانزدهم و هجدهم و نوزدهم فروردين ماه از علاقهمندان تئاتر پذيرايي ميكنند.
اما اجراهاي نوروز به همين تئاترشهر محدود نماند و تماشاخانههاي ديگر هم درهاي خود را به روي علاقهمندان باز كردند. براي مثال «مضحكه شبيه قتل» به كارگرداني حسين كياني كه پس از 11 سال دوباره در سالن اصلي تئاتر شهر به صحنه رفته بود مجددا در تماشاخانه باران به صحنه رفت. اثري كه ظاهرا بر خلاف سرگذشتش در سالن اصلي تئاتر شهر اينبار استقبال خوبي از آن صورت گرفته است. اما در هفته پاياني اسفندماه تماشاخانه ايرانشهر برنامه اجراهاي نيم سال اول 95 را منتشر كرد. شوراي سياستگذاري تماشاخانه ايرانشهر متشكل از بهروز غريبپور، آتيلا پسياني، حسين مسافر آستانه، حسين پارسايي و محمد رجبي فهرستي را اعلام كردند كه در بين آنها نامهايي چون اميررضا كوهستاني، رضا كشاورز، صابر ابر، محمد رحمانيان، افسانه ماهيان، هومن سيدي و پارسا پيروزفر به چشم ميخورد. تماشاخانه ايرانشهر از 26 فروردينماه با اجراي همزمان نمايشهاي «بيوههاي سالار غمگين» به كارگرداني شهابالدين حسينپور و «يافت آباد» به كارگرداني محمد مساوات كار خود را آغاز خواهد كرد.
اما آنچه درخور توجه است وفور آثاري است كه قرار است مجددا در سال جديد به صحنه بروند. «مضحكه شبيه قتل»، «ايوانف»، «شلوار جين آبي» و... آثاري هستند كه پيشتر به صحنه رفتهاند و در سالن 95 نيز در تماشاخانههاي مختلف اجرا خواهند داشت. اين آثار عمدتا با استقبال خوبي مواجه شدهاند و اجراي مجدد آنها نيز بر همين اساس بوده است. اما در اينجا پرسشي به ذهن متبادر ميشود كه نميتوان آنها را مسكوت گذاشت. چرا متوليان تماشاخانهها از اين كارگردانهاي موفق ارايه اثر جديدي را طلب نكردند؟ قطعا بخش بزرگي از اين وضعيت پيامد كمبود سالنهاي اجراست تا آثار موفق بتوانند زمان بيشتري روي صحنه بمانند. با اين حال در فقدان سالنهاي مناسب آيا چنين اجراهاي مجددي رويكردي مناسب خواهد بود؟ آنچه قطعي است اين نكته است كه تئاتر اندكاندك معناي تجاري شدن را درمييابد. اما آيا چنين رويكرد اقتصادمحوري بايد براي بخش خصوصي و دولتي اهميتي يكسان داشته باشد؟ اگر آري، بايد كمي مكث كرد.