فيروزه خلعتبري:
دولت پيشين برنامهاي براي مقابله با تحريم نداشت
گروه اقتصادي| «اقتصاد مقاومتي با مكاتب مختلف سازگار است ولي بهينهترين حالت ممكن براي آن، اجرايي شدن در يك حكومت آزاد با گرايش به توسعه پايدار است. » اين را عضو هيات علمي گروه پژوهشي شاخصسازي و آيندهپژوهي مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت نظام ميگويد. «فيروزه خلعتبري»، روز گذشته در نشستي براي بررسي اقتصاد مقاومتي در دانشگاه خاتم به «خواسته اصلي اقتصاد مقاومتي» اشاره كرد و گفت كه هدف اين نوع اقتصاد مقابله با ضربههايي است كه ميتواند پايداري را كاهش دهد يا ساختارها را ويران كند؛ هرچند در اين ميان پرسشي وجود دارد كه آيا «مقاومت در اقتصاد» با تمام بينشها كنار خواهد آمد يا خير؟او با بررسي ريشه كلمه مقاومت در علوم مختلف، گفت: تنها در بحث روانشناسي كودك مفهوم مقاومت بار معنايي منفي دارد و هر جاي ديگري كه به كار رفته به معناي مقابله با پديدهاي خارجي است كه قصد ويرانسازي پايداري يك ماده، جامعه يا هر چيز ديگري را داشته باشد. خلعتبري با اعلام اينكه مقاومت در اقتصاد به هيچ روي پسنگر نيست، عنوان كرد: در بحث مقاومت اقتصاد، عكس بسياري مسائل ديگر اقتصادي، ابتدا از آينده مطلوب آغاز ميكند و آن را ميسازد، سپس به حال ميرسد. بنابراين اقتصاد مقاومتي براي رسيدن به آيندهاي مطلوب، مسيرها را بررسي ميكند. علاوه بر اين هر چند در ادبيات كلاسيك اقتصادي تعادل يك مفهوم كليدي است ولي در مبحث مقاومت، تعادل امروز بر هم ميخورد. براي آنكه در آينده تعادلي مطلوب ايجاد شود، به بيان ديگر تعادل گذراي كنوني كه احتمال دارد در مقابل روندهاي بيروني آسيب ببيند، كنار گذاشته ميشود تا در آينده تعادلي مطلوب به وجود آيد؛ چرا كه غير اين، ضربات وارده نابوديهاي بيشتري خواهد ساخت. عضو هيات علمي گروه پژوهشي شاخصسازي و آيندهپژوهي مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت نظام، درباره ويژگيهاي كليدي مقاومت در اقتصاد هم توضيح داد؛ اقتصاد مقاومتي چهار ويژگي اصلي دارد. نخست آن قدرتي است كه احتمال آشكار شدن ضربه را بشناسد. براي مثال در مورد تحريمها كشور ضعيف عمل كرد و در حالي كه وقوع تحريم احتمال بالايي داشت، مسوولان هيچ برنامهاي براي آن نريختند و سپس تورم 40 درصدي را نتيجه تحريم اعلام كردند. پرسش اين است كه پس شما چه كاره بوديد؟ دوم آنكه يك اقتصاد مقاوم بايد بتواند در جذب قدرتمند ضربههاي مخرب قدرتمند باشد و در كوتاهترين مدت زمان و با توجه به كاركرد هويتي نظام خود آن را دفع كند. منظور از كاركرد هويتي يعني مكتب فكري حاكم كه بتواند بعد از ضربه باقي بماند. او افزود: توانايي در سامانيابي و گزينش مسير مطلوب با تكيه بر انتخاب هويتي و باور فكري خود يكي ديگر از ويژگيهاي هر اقتصاد مقاومتي است. در عين حال بايد توانايي نوآوري و يادگيري و واكنشدهي مناسب نسبت به ضربهها هم وجود داشته باشد. در نتيجه در هر مكتب فكري كه تواناييهاي فوق باشد، توانايي مقاومت هم وجود دارد. به همين دليل مقاومت يك بينش است و حتي ساختارهاي خودكامه نيز امكان آن را دارند. به همين خاطر تفاوتي ندارد بينش حاكم سرمايهداري باشد، يا سوسياليستي مطلق، زيرا پايههاي اقتصاد مقاومتي مكتبپذير است.
ستونهاي اقتصاد مقاومتي برقراري عدالت اجتماعي و اقتصادي
فيروزه خلعتبري گفت: ستونهاي اصلي اقتصاد مقاومتي، برقرارسازي عدالت اجتماعي و اقتصادي، همچنين پايدارسازي روال زندگي و ساختار با تكيه بر حفظ هويت است. اينها اما نيازمند وجود چند ويژگي است، از جمله توليد كالا و خدمات با مقياسي برازنده، رعايت ضوابط بينالمللي از منظر استفاده از منابع و ثروتهاي مشترك ملي، رعايت بهرهوري در استفاده از منابع و ثروتهاي ملي است. اين كارشناس اقتصادي در ادامه توسعه سرمايههاي اجتماعي با تكيه بر عدالت اجتماعي و همچنين توسعه سرمايههاي اقتصادي با تكيه بر رفع فقر و محروميت در چارچوب عدالتاقتصادي را از ديگر ويژگيهاي لازم اقتصاد مقاومتي دانست. او با تاكيد بر حضور هويتهاي فردي و تصميمات نهادي مردمي براي گسترش ظرفيت پذيرش جامعه و در برگيري ساختارهاي سازماني سازگار با تامين معيشت مردم و ايجاد رفاه و بالندگي را دو ويژگي كليدي ديگر اقتصاد مقاومتي نامبرد و ادامه داد: هيچ يك از اين ويژگيها را نبايد كنار گذاشت، هر چند كه شدت و ضعف آن براساس محورهاي مقاومت و وضعيت اقتصاد يك كشور ميتواند تغيير كند.
غايت اقتصاد مقاومتي تعالي جامعه است
خلعتبري با رد نظريه شومپيتر كه سرمايهداري را تنها مكتب فكري دانسته بود كه امكان مقاومت دارد، گفت: مثال كشوري مانند چين كه از نظر ساختار و مكتب فكري اقتصادي با كشورهاي غربي متفاوت است نشان ميدهد كه مكاتب مختلف امكان مقاومتي شدن را دارند. البته اقتصاد مقاومتي در يك نظام مردمي به بهينهترين شكل اجرا ميشود ولي در حكومتهاي خودكامه هم امكان رشد و نمو دارد. اين كارشناس اقتصادي با تاكيد دوباره بر اينكه اقتصاد مقاومتي با مكاتب مختلف فكري سازگاري دارد، افزود: اگر بالندگي را در مقاومت يك اقتصاد لحاظ كنيم حكومتهاي مردمي متكي بر توسعه پايدار برترين محيط را براي بالندگي اقتصاد فراهم ميكند و شايد به همين دليل است كه بحث درباره اقتصادهاي مشاركتي كه از دهه 80 ميلادي به كنار رفت، اينبار به شكلي نو و دوباره مطرح شده است. او ادامه داد: هر چند اقتصاد مقاومتي ابعاد و تواناييهاي هر مكتبي را گسترش ميدهد ولي اگر مقاومت به عنوان يك اصل مطلوبيت رفتاري پذيرفته شود، حركت به سمت مرزهاي بالندگي در درازمدت منجر به تحولي در فرآيندهاي مكاتب مختلف خواهد شد، هر چند كه امروز حاكميت مردم بر اقتصاد تنها يك آرمان است ولي نقطه غايي هر اقتصاد مقاومتي بايد تعالي جامعه در درازمدت باشد.