ميدان مشق، پاتوق اهالي فرهنگ و هنر
اسكندر مختاري
مجموعه ميدان مشق سه دوره حيات مدني را پشت سر گذاشته است. در دوره اول به عنوان يك ميدان نظامي در خارج از باروي شهر در دوره فتحعليشاه بنياد گذاشته شد. وظيفه اين پادگان حفاظت از شهر كهن تهران بود، در زمان قاجار شهر تهران در جنوب اين پادگان نظامي قرار داشت، تا سال 1285 كه شهر توسعه پيدا كرد و اين پادگان در داخل شهر جديد قرار گرفت اما همچنان كاربري نظامي خود را حفظ كرد. تا اينكه در سال 1288 عمارت قزاقخانه در جاي عمارتهاي قديميتر شكل گرفت. اين عمارت هنوز هم در ميدان مشق برپاست اما وقتي كه اين ساختمان شكل گرفت، در اطراف آن ديواري قرار داشت و وسط محوطه يك سطح هموار خاكي قرار داشت كه نظاميان در آن به مشق نظامي ميپرداختند. در اين دوره اتفاقات مختلفي در اين محدوده افتاده، از جمله اينكه نخستين بالن در اين ميدان به هوا رفته است، نخستين مسابقه و نمايش دوچرخهسواري در اين ميدان انجام شد، اعدام ميرزارضا كرماني هم در اين محدوده انجام شد. از دورهاي كه اقدامات بلديه تهران آغاز ميشود، در سال 1299 بعد از كودتاي سوم اسفند، دروازهاي در جنوب ميدان مشق و در كنار خيابان امام خميني فعلي شكل گرفت به عنوان دروازه ميدان مشق، حدود چهار سال بعد وقتي كه ساخت دروازه به اتمام رسيد رضاشاه كه در زمان آغاز ساخت اين دروازه وزير جنگ بود به سمت نخست وزيري رسيده بود و در سرش انديشههاي جديدي براي تشكيل يك حكومت ديوانسالار متمركز شكل گرفت. در مرحله اول در بلديه تهران اين ماموريت تعريف شد كه نخستين باغ ملي تهران را در محدوده ميدان مشق احداث كنند. به همين منظور در محوطه باز ميدان مشق باغي را طراحي كردند، البته عمر اين باغ بيشتر از هفت سال نبود. مردم بعد از آن از يك سردر جديد كه «سردر ميدان مشق» نام داشت به اين باغ رفت و آمد ميكردند و به همين دليل است كه نام اين بنا به نام «سردر باغ ملي» تغيير ميكند. در سال 1307 براي توسعه دواير دولتي و فضاهاي اداري مورد نياز درحكومت جديد، ساختمان پست به مساحت 15 هزار متر در قسمت جنوبي اين محدوده نظامي طراحي و ساخته شد و بعد شركت نفت ايران و انگليس در قسمت غربي سردر و به تقارن ساختمان پست احداث شد. بعدها اداره ثبت اسناد و املاك در قسمت شمالي ميدان و بعد ساختمان عمارت شهرباني كل كشور در اين ميدان ساخته شد. طراحي وزارت خارجه و موزه ملي ايران ناگزير به انطباق با باغ ملي بود، بنابراين باغ ملي را تخريب كردند و شروع به احداث موزه ملي و وزارت خارجه كردند، در حين ساخت اين دو ساختمان و در غرب عمارت قزاقخانه باشگاه افسران شكل گرفت، ساختمان اين باشگاه در سال 1316 به پايان رسيد. در همين سال بود كه ساختمان موزه ملي ايران به پايان رسيد. ساختمان امور خارجه دو سال بعد به پايان رسيد. بنابراين ميتوان گفت در دوره دوم حيات مدني مجموعه ميدان مشق، اين محدوده از عملكرد نظامي به عملكرد اداري و حكومتي تغيير پيدا كرد. بعد از انقلاب اسلامي، حدود پنج هزار متر مربع از مجموعه ميدان مشق كه در باغ وزارت امور خارجه قرار داشت تبديل به موزه و كتابخانه ملي ملك شد. بنا بر سندي كه در زمان حاج حسينآقا ملك مجموعهدار معروف ايراني، وقف آستانقدس شده بود، مجوزي براي آستان قدس صادر شد كه اين موزه و كتابخانه را در باغ وزارت خارجه بسازند، بنا بر همين سند 5 هزار متري كه موقوفه بوده به صاحب وقف برميگردد و در سال 67 ساختمان موزه و كتابخانه ملك به اتمام ميرسد. در ماده 114 قانون برنامه چهارم توسعه آمده كه دواير دولتي و وزارتخانهها بايد صاحب موزه شوند، در همين راستا وزارت پست پيشگام شد و موزه پست را در ساختمان قديمي وزارت پست راهاندازي كرد، در حال حاضر اين موزه تبديل به موزه ارتباطات شده است. وزارت اطلاعات هم در ساختماني كه قبلا مربوط به زندان كميته مشترك ضدخرابكاري بود، موزه عبرت را راهاندازي كرد. بنابراين در فاصله زماني كوتاهي سه موزه جديد در اين مجموعه شكل گرفت. آخرين موزهاي كه در اين مجموعه احداث شد، موزه علوم و فنون بود كه توسط وزارت علوم و فناوري در ساختمان سابق كتابخانه ملي برپا شد.
در سال 1382 لايحهاي در هيات دولت به تصويب رسيد كه بر اساس آن ميراث فرهنگي ملزم شده بود كه موزه ملي را در مجموعه ميدان مشق توسعه دهد. مطالعات مربوط به اين امر به يك مشاور واگذار شد، اما ابزار لازم براي توسعه موزه ملي، تملك ساختمانهاي دولتي واقع در اين مجموعه است. از طرف ديگر در سال 1382 دو اتفاق مهم در اين مجموعه افتاد، اول اينكه ارتش كه در محل ساختمان قزاقخانه سازمان تامين خدمات درماني را داير كرده بود، اين ساختمان را با پادرمياني ميراث فرهنگي به دانشگاه هنر واگذار كرد. از طرفي عمارت شهرباني كه از فرسودگي رنج ميبرد از طرف نيروي انتظامي به وزارت امور خارجه واگذار شد. وزارت خارجه پنج سال براي مرمت اين بنا وقت گذاشت و ساختمان جديدش را در اين محل مستقر كرد. قبل از آن باشگاه افسران هم در اختيار وزارت خارجه قرار گرفته بود. شركت نفت هم قبل از انقلاب در اختيار وزارت خارجه قرار گرفته بود. در نتيجه مجموعه اين ساختمانها پرديسي را براي وزارت خارجه در ميدان مشق تشكيل داد. هدف مصوبه هيات دولت اين بود كه به تدريج وزارت خارجه و ساير دواير دولتي جاي خود را به ساختمانهاي فرهنگي بدهند. مطالعات اين طرح هم همان سال آغاز شد اما الزامات اين امر سنگين و پرهزينه است، دولت هم نميتواند در جهت اجراي آن اقدامي كند، وزارت خارجه به دليل مسائل امنيتي، فضا را به نحوي در اختيار گرفته كه براي مردم قابل استفاده نبود. فضاهاي فاخر و با ارزش دور از دسترس شهروندان بودند، سازمان ميراث فرهنگي هم فعاليتهاي خود را در حد تعميرات سردر باغ ملي محدود كرده بود. توان مالي سازمان هم بيشتر از اين نبود. در سال 1378 تا 1382 سردر باغ ملي توسط سازمان ميراث فرهنگي مرمت شد و عمليات سنگفرش اين محدوده را هم به اتمام رساند. به همين دليل است كه اقدامات در اين ميدان بيشتر به سمت حفاظت از آثار پيش رفته است. تا اينكه در سال 1392 تفاهمنامهاي بين شهردار تهران آقاي قاليباف و آقاي صالحي وزير امور خارجه منعقد شد كه بر اساس آن موافقتي انجام گرفت تا اقداماتي در جهت تجهيز و ساماندهي ميدان مشق جهت استفاده شهروندان صورت گيرد. از اين تاريخ به بعد سازمان زيباسازي و شهرداري منطقه 12 مامور اجراي طرح ساماندهي و ارتقاي كيفي ميدان مشق شدند. اين طرح از سال 92 آغاز شد و ابتداي سال 95 يك مرحله از آن به اتمام رسيد كه شامل مرحله تجهيز فضاها، سنگفرش كردن خيابان كوشك مصري، مبلمان خيابان ملل متحد و سنگفرش خيابان يارجاني و نورپردازي ساختمانها بود. همچنين سازمان پاركها و فضاي سبز به جاي درختان توت اين محوطه درختان چنار كاشت اما اين مواردي كه اشاره شد آغاز يك كار بزرگ است.
اينكه كسي به ميدان مشق بيايد و بتواند در يك روز 9 موزه را در كنار هم ببيند، نشاندهنده اهميت اين محدوده است. در اين مجموعه موزهها و جاذبههايي مثل موزه ايران باستان، موزه و كتابخانه ملي ملك، موزه عبرت، سردر باغ ملي، موزه پست، موزه بانك ملي، موزه آبگينه از جمله موزههايي است كه در اين محدوده قرار دارند. اگر بخواهيم كنيسه يهوديان و مدرسه فيروز بهرام و كليساي حضرت مريم را هم به اين مجموعه اضافه كنيم، اين مجموعه به عنوان يك ميراث شهري ميتواند مبين هويت گذشته شهر باشد و دستاوردهاي خوبي براي اهالي فرهنگ داشته باشد كه بتوانند از اين فضا استفاده كنند. تاسيس موزه تهران آرزوي ما است و كاخ شهرباني بهترين مكان براي تاسيس اين موزه است، موزهاي كه در آن آداب و سنتها و تاريخ تحولات شهر، مشاهير و مفاخر شهر تهران، تاريخ تحولات معماري و شهرسازي تهران در آن مورد مداقه و كنكاش قرار ميگيرد. در حال حاضر هم بدون در نظر گرفتن عملكرد موزهها، از نظر معماري، مجموعه ميدان مشق يك موزه تاريخ تحولات معماري معاصر ايران است. همه هنرمنداني كه در گذشته در اين مجموعه كار كردهاند، براي يك لحظه و يك سال كار نكردهاند، بلكه براي آيندگان كار كردهاند و از خود ميراثي به جا گذاشتهاند كه امروز با ارزش و دست نايافتني و باعث افتخار است.
در مورد مبلمان شهري كه در اين پروژه براي ميدان مشق طراحي شده است، بايد بگويم در تهران تا به حال مبلماني با اين كيفيت طراحي و اجرا نشده است. به اين دليل كه اين مبلمان با روحيه بناهاي موجود در اين محدوده سازگاري دارد. مبلماني كه در اين پروژه استفاده شده است كلاسيك نيست، اين مبلمان بر اساس فاكتورهاي آرت دكو طراحي شده است كه مربوط به سالهاي 1900 تا 1940 است. آرت دكو طرحهاي كلاسيك را تكرار نميكند، بلكه انتزاعيتر و خلاصهتر كار ميكند، و اشياي طراحي شده در اين تكنيك بايد استحكام و قدرت و زيبايي را با هم داشته باشد. در اين ميدان سطل زباله، پايه چراغ روشنايي، بولاردها و نيمكتها يك استايل طراحي واحد دارند كه هيچ كجاي ديگري در تهران تكرار نشدهاند.
در اين پروژه تابلوهاي راهنمايي طراحي شده است، چهار تابلوي راهنماي كلي كه در كنار درهاي ورودي مجموعه قرار گرفته است، شامل پلان راهنماي مجموعه است و هر بنايي روي اين پلان يك كد خاص دارد كه نشاندهنده موقعيت قرارگيري بناها و مجاورت آنها با يكديگر است، همچنين هر كدام از بناهاي موجود يك تابلوي راهنما دارند كه اطلاعاتي را به بازديدكنندهها ميدهد كه نتيجه مطالعه حدود 20 مرجع مختلف و بازديد دقيق از بناهاست كه شامل جايگاه اثر، جايگاه ثبتي اثر و توصيف معماري اثر و تاريخ تحولات است.
ايدهآل ما از فضاي آينده ميدان مشق اين است كه در اين ميدان رويدادهايي مثل بيينال هنرهاي شهري و معماري، مسابقات شهرسازي و معماري، افتتاحيه و اختتاميه جشنوارههاي موسيقي و فيلم در اين محدوده برگزار شوند و هر كسي كه دغدغه فرهنگ و هنر را دارد بتواند از اين فضا استفاده كند. فاز نهايي پروژه ميدان مشق اين است، ما در فاز اول بحث كالبدي را مورد توجه قرار داديم و در اين رابطه كار كرديم. فاز بعدي فاز مديريتي و عملكردي است، و مربوط ميشود به برنامههايي كه در اين محدوده برگزار ميشود. با شرايط موجود تصور ميكنم تا چهار سال آينده بتوانيم از اين محدوده بهرهبرداري ايده الي را كه در ذهنمان است داشته باشيم.