درباره مجيد جلالي كه با تصوير اوليهاش فرسنگها فاصله دارد
معلم عصباني
يك دهه از آخرين موفقيت مجيد جلالي ميگذرد؛ ويكيپديا ثبت كرده «قهرماني در سوپر جام فوتبال ايران ۱۳۸۴ به همراه تيم صباباتري». احتمالا تصويري كه همه ما از او داريم، برنامه90، عدد و رقم، يك دستگاه كامپيوتر و جملات زيباست. تصويري كه مثل آخرين موفقيت، سالها از آن ميگذرد. ما ايرانيها از افراد تصويري ميسازيم و عمري اسير همان تصوير ميمانيم. «مجيد كامپيوتر» يا «آقامعلم» يكي از همان تصاوير است. آخرين تصوير ثبتشده از جلالي، چشمهاي از حدقه درآمده، پشتِ آن عينكِ هميشگي، رگهاي گردن متورم و فريادهاي عجيب و غريب بر سر داور است كه ميگويد: «بيا اينجا ببينم»! بين اعلام پنالتي داور و ضربه اميد ابراهيمي، فاصله نسبتا زيادي بود؛ فاصلهاي كه با اعتراضهاي تكراري مجيد جلالي به داور مسابقه و در نهايت اخراج مربي سايپا از كنار زمين پر شد. فصل قبل بود كه او تا آستانه درگيري فيزيكي با عليرضا فغاني هم پيش رفت و از آن بهبعد بود كه تقريبا بعد از هر شكست، داوران مقصران اصلي شكستها بودند. از من بپرسيد اعتقاد دارم كه سرمربي اين روزهاي سايپا، اعتقادي به جملات زيبايش ندارد و خيلي اوقات همانها را هم فراموش ميكند. او سالها پيش و قبل از جامجهاني آلمان در نامهاي به احمدينژاد از او خواست كه برانكو را بركنار كند و مربي ايراني با توجه به اعتقاد مقام اجرايي كشور به ايرانيها، روي نيمكت در جام جهاني بنشيند. اين نوشته منكر توانمنديهاي او نيست ولي اين تفكر «سنتي» هيچگاه علمي نبوده و نيست، بيشتر «ژست» است. مثل اين ميماند كه گروهي برايت عدد و رقم و آناليز استخراج كنند و شما آنها را به «نمايش» بگذاريد. قطعا دوره اين كارها گذشته است. ديگر نميتوان با تصوير يك دهه قبل، براي امروز «نمايش تازهاي» داشت و به نتيجه رسيد. اشكال شايد مجيد جلالي باشد. تصويري كه ميسازد و به آن نميرسد. مثل روز بازي با پرسپوليس كه تيم خودش و حريف را تنها مدعيان قهرماني ليگ برتر ميدانست. مثل برنامه سه سالهاي كه به مديران باشگاه ميدهد و سالهاست كه نتيجهاي نميدهد. همانند موضوعاتي كه دربارهشان حرف ميزند و با كمي تحقيق ميشود، صحت آن را مورد ارزيابي قرار داد. مجيد جلالي، سرمربي تيم فوتبال سايپا، در كنفرانس مطبوعاتي پس از بازي سايپا و استقلال، موضوعات تازهاي را مطرح كرد. يكي از بحثها، بازي دادن شانزده بازيكن از ردههاي پايه در تيم فوتبال بزرگسالان سايپا بود. ادعايي كه قصد داريم به بررسي آن بپردازيم. در دو فصل گذشته، مجموعا دوازده بازيكن از تيمهاي پايه سايپا، در تركيب تيم سايپا در ليگ برتر به ميدان رفتهاند. اين بازيكنان شامل مهدي ترابي، محمدرضا اخباري، كاوه رضايي، عليرضا عليزاده، بهمن سالاري، ماهان رحماني، علي قليزاده، باقر نياري، علي شجاعي، محمد علينژاد، محمد سلطانيمهر و امين جوادي بودهاند. نكته بسيار قابل تامل اينكه تنها 5 بازيكن آخر اين ليست در دوره مربيگري مجيد جلالي براي نخستينبار براي سايپا به ميدان رفتهاند و بقيه نفرات اين ليست، در فصول قبلتر نيز در ليگ برتر به ميدان رفته بودند. در ميان اين 5 بازيكن نيز، باقر نياري در فصل گذشته تنها در دو بازي و مجموعا كمتر از 10 دقيقه به ميدان رفته و هيچ نام و اثري از او در اين فصل تيم سايپا به چشم نميخورد. همچنين نياري، شجاعي، سلطاني مهرو جوادي بيش از 5 سال در تيمهاي پايه سايپا عضويت داشته و تمام اين بازيكنان در ردههاي سني مختلف عضو تيم ملي فوتبال ايران بودهاند. محمد علينژاد نيز در اين فصل و با تست ابتداي فصل به عضويت تيم اميد سايپا در آمده و در ليست تيم بزرگسالان سايپا قرار گرفته است.
باشگاههايي مانند سايپا، فولاد و... در زمره باشگاههاي بازيكنساز فوتبال ايران قرار دارند. در اكثر قريب به اتفاق تيم هاي ليگ برتر، دستپرورده اين باشگاهها يافته ميشود. علاوه بر اين، باشگاه سايپا در دو فصل قبل و به دليل مشكلات اقتصادي گروه سايپا كه به دليل تحريمهاي صنعت خودروسازي به وجود آمده بود، كمترين بودجه در طول فعاليت خود را دريافت كرد و به همين دليل سياست اصلي مديريت وقت باشگاه مبتني بر استفاده هرچه بيشتر از دستپروردههاي سايپا قرار گرفت. با همين سياست بود كه با بودجههايي كمتر از 5 و 6 ميليارد در دو فصل، تيم فوتبال سايپا توانست به عنوان يكي از كم هزينهترين تيمهاي ليگ برتر و با استفاده حداكثري از توان تيمهاي پايه خود، رتبه قابل قبولي را كسب و جوانان خوبي را به فوتبال ايران معرفي كند. اينكه تلاشها و زحمات مجموعه مديريتي به نام يك نفر مصادره شود، كار شايستهاي به نظر نميرسد.