پادشاه سابق يونان و روياي بازگشت به كشور
محمود فاضلي
در شرايطي كه دولت يونان درگير وسيعترين بحران اقتصادي پس از جنگ جهاني دوم است و مذاكراتش با گروه طلبكاران اروپايي به منظور يافتن يك راهحل پايدار براي چگونگي بازپرداخت بدهيهاي سنگين اين كشور همچنان ادامه دارد و به شكل وسيع و بيسابقهاي ماليات اقلام و خدمات اجتماعي را افزايش داده و همين امر منجر به واكنش افكار عمومي و احزاب رقيب عليه اولين دولت چپگراي اين كشور شده است، در روزهاي اخير رقيب ديگري براي ورود به صحنه سياسي اين كشور اعلام آمادگي كرده است!
كنستانتين، پادشاه سابق يونان طي مصاحبهاي با شبكه تلويزيوني «اسكاي» اين كشور اعلام داشته است: «اگر مردم يونان بخواهند، وي به عنوان پادشاه به يونان بازخواهد گشت». وي راهكار اين بازگشت را برگزاري «همهپرسي سالم» ميداند. پادشاه سابق البته بهكارگيري اصطلاح پادشاه سابق را رد كرد و معتقد است: «من پادشاه كنستانتين هستم و براي بازگشت من، مردم تصميم خواهند گرفت!» نامبرده احتمال مداخله خود و فرزندانش در سياست و احزاب را رد كرد و مدعي است كه «ما سياستمدار حزبي نيستيم و يونان از سياستمداران سير شده است.» وي در گفتوگوي خود تلاش كرد خود را در مقابل دولت چپگرا قرار ندهد و نخست وزير كنوني را نخستوزيري پر كار معرفي و تاكيد كرد: «بايد به وي فرصت داده شود تا كار خود را پيش ببرد اما عدهاي تلاش زيادي كه وي براي حل و فصل مشكلات انجام ميدهد را درك نميكنند.»
پادشاه سابق كه پس از آغاز دوران تبعيد همچنان به دنبال بازپسگيري اموال خود در اين كشور است و بارها به دادگاه حقوق بشر اروپا شكايت كرده است، براي سفر به يونان از گذرنامه انگليسي خود استفاده ميكند و فاقد گذرنامه يوناني است. وي هر از چندي به بهانههاي مختلف ملي و مذهبي ضمن سفر به يونان با مردم عادي ديدار ميكند ابراز تمايل وي براي بازگشت به كشورش در شرايطي است كه مردم هنوز نقش وي در تاريخ معاصر كشورشان را فراموش نكردهاند. پس از آزادي يونان از اشغال آلمانها (44-1941) اين كشور دستخوش يك جنگ داخلي شد كه تا سال 1949 به طول انجاميد. جبهه كمونيسم در يونان شكست خورد و پادشاهي مشروطه دوباره برقرار شد. كنستانتين پس از مرگ پدرش در سال 1964 وارث تاج و تخت وي شد. جواني 23 ساله كه فاقد هرگونه تجربه سياسي بود. هنگامي كه كنستانتين دوم به مدت سه سال بر تخت پادشاهي نشسته بود و پس از استعفاي دولت وقت و عدم موفقيت در به دست آوردن اكثريت در پارلمان انحلال آن اعلام شد و مرحله پارلماني قدرت نمايي شاهانه
به شكست انجاميد، شاه خواستار انتخابات مجدد شد. اين خصومت در مارس 1967 علني شد. تمام شواهد حاكي از پيروزي ليبرالها بود. گروهي از افسران نظامي كه به «سرهنگها» مشهور شدند، از ترس رويكرد فاجعهبار كشور به بلوك شرق و عزل سلطنت طلبان راستگرا، در تاريخ 21 آوريل سال 1967 در يونان كودتايي نظامي به رهبري سرهنگان به كمك اسلحه و به نام قدرت شاه صورت گرفت كه در جريان آن شماري از سرهنگان ارتش قدرت را به دست گرفتند. شاه در برابر عمل انجام شده ناگزير از تسليم شده بود. قانون اساسي و نهادهاي دموكراتيك كه از همان آغاز مرحله قدرت نمايي شاهانه مورد بيتوجهي بودند به طور كامل لغو شدند. طبق سنت حكومت نظامي، بلافاصله سانسور، بازداشت چهرههاي سياسي، ضرب و شتم و شكنجه و قتل آغاز شد. همه اينها توام با اعلام سنتي اين مطلب بود كه اين اعمال براي نجات ملت از «روي كار آمدن كمونيستها» صورت گرفته است.
ژنرالهاي ارتش كه در ساختمان پنتاگون (محل ستاد مشترك ارتش) در بازداشت كودتاچيان بودند، به پادشاه توصيه كردند كه نگذارد يكدستي بينظير و مثالزدني ارتش زير سوال برود. در اين شرايط براي پادشاه يك حكومت ديكتاتوري نظامي، بسيار مقبولتر از حكومت دشمن ديرينه پاپاندرو به نظر ميرسيد. دخالت كنستانتين در كودتاي نظامي جولاي 1965 براي به دست گرفتن كامل قدرت در يونان، سبب ناآرامي و آشوب در ميان تودههاي مردم شد و به بيثباتي سياسي در يونان سرعت بخشيد و با كودتاي 21 آوريل 1967 توسط گروهي از سرهنگان، به اوج خود رسيد. بدين ترتيب از 24 آوريل يعني سه روز پس از كودتا يونانيها خود را بيپناه و تنها در مقابل كودتايي يافتند كه نه ميدانستند سرنخ آن در دست كيست، نه از ابعاد و دامنه آن خبر داشتند اما همه در آن زمان، برنامهريزي آن را كار دستهجمعي دربار، راستهاي سنتي، نيروهاي نظامي و امريكاييها (به ويژه سازمان سيا) ميخواندند. در 13 دسامبر 1967، كنستانتين به دليل كودتاي نظامي مجبور به فرار از كشور شد اما همچنان تا اول ژوئن 1973 به عنوان رييس دولت در تبعيد باقي ماند تا اينكه، دولت نظامي يونان با تخطي از قانون اساسي و بدون رفراندوم رسمي حكومت پادشاهي را منحل و اعلام جمهوري كرد. صدور دو فرمان پادشاه كه آزاديهاي مدني در اين كشور را محدود كرد از اقدامات ضدمردمي پادشاه محسوب ميشود. در 8 دسامبر 1974 با سقوط دولت نظامي همهپرسي در يونان برگزار و منجر به تشكيل جمهوري جديد شد. پادشاه كه اجازه ورود به يونان را نيافته بود، نتايج همهپرسي را پذيرفت. در سالهاي اخير همفكران پادشاه سابق تلاش دارند خانواده سلطنتي را در شرايط بحران اقتصادي و نااميدي مردم، كاهش مداوم حقوق بازنشستگان، رسواييهاي مالي فاش شده در سال اخير به ويژه در ميان افراد غيرنظامي، خانوادهاي قابلاعتماد نشان دهند! به زعم طرفداران وي، پادشاه با توجه به ارتباطات بينالمللي خود به ويژه در امريكا، انگليس، كانادا و آفريقاي جنوبي آماده راهاندازي مجدد فعاليت اقتصادي با هدف ايجاد رشد در كشور و ايجاد يك جمهوري جديد است. وي پيش از پيروزي انقلاب اسلامي ايران بارها به ايران سفر داشته و يكي از دوستان خانوادگي محمدرضاپهلوي بوده و هماكنون نيز اين ارتباط را با اين خانواده حفظ كرده است.