چرايي روانشناسي دريافت
ابراهيم عمران
در فقره پرداخت حقوقهاي ميليوني به برخي افراد در بنگاههاي اقتصادي خاص، كه ديگر اطلاق حقوق بدان درست نيست و بايد واژه ديگري براي آن جستوجو كرد؛ موردي از چندضلعي موجود در داستان، به فراموشي سپرده شده است. گوشهاي از اين داستان «پرآب چشم» فرد يا افرادي هستند كه اينگونه از «خوان نعمت» برخوردار ميشوند و هيچگاه در مورد چرايي پذيرش و قبول كردن اين مفعولان كار، دلالتي صورت نميگيرد و در چم و خم مچگيريهاي سياسي اقتصادي از مديران وقت، آنچه مورد مداقه قرار نميگيرد، «روانشناسي دريافت» مغفول است... ديگر گفتن اينكه ميزان دريافتي يك نفر به اندازه دويست و اندي نفر است و در جامعهاي كه با حداقل حقوق، عدهيي به سامان ميرسند و از نابساماني اجتماعي فرهنگي، رهايي مييابند؛ از كفر ابليس و زهد سليمان نيز معروفتر است و از فرط «فكت» آوردن از آن از اهميت موضوع كاسته شده و دريچهاي جديد باز نمينمايد اين واگويهكردنها.... روانشناسي دريافت غيرمتعارف بايد جدا از ميزان پولهاي دريافتي مورد بررسي قرار گيرد؛ كه چطور اين افراد با علم به وضعيت موجود، حاضرند سقف نامحدودي براي خود تعريف كنند و با «تبصره و ماده» به ثروتي طي چند ماه برسند؟ به باور رصدكنندگان چنين مواردي، آنچه در اينگونه مباحث اهميت بيشتري دارد، شخص يا اشخاص هستند كه در بستري علمي و دور از شعارهاي عوامفريبانه بايد مورد كنكاش قرار گيرند تا چرايي پذيرش از سوي آنان، به درستي تحليل شود. نه اينكه در چند روز خبري، و در گيرودار بدهبستانهاي سياسي اقتصادي، اصل دريافت به كناري نهاده و بر فرض مثال كل دارايي اين افراد نيز بلوكه شود تا از «گرانيگاه» جامعه دور شود چنين خبري. اي كاش اگر گير و گفتي براي اين اشخاص قرار است در نظر گرفته شود؛ به جز برگشت مال، در پي چرايي قبول اين مال هم بروند صالحان امور كه اصل نه در دستدرازي چنين است؛ بلكه اساس و شالوده كار در بودن افرادي است كه خيلي از امور اخلاقي را يا نميدانند يا برايشان اهميتي ندارند .