متهم در دادگاه خود را بيگناه دانست
راز همسركشي در تار موي قاتل
اعتماد| مردي كه پيش از اين به اتهام قتل فجيع همسرش به اعدام محكوم شده بود، با ايراد قضات ديوان عالي كشور به راي صادره، براي دومين بار مورد محاكمه قرار گرفت. وكيل متهم مدعي شده است كه «چند تار مويي كه پليس هنگام بررسي جسد در دست مقتول كشف كرده متعلق به متهم» نيست و فرد ناشناس ديگري عامل قتل است. متهم نيز كه در روند تحقيقات شش ساله پليس، اعترافات ضد و نقيضي داشته، همچنان بر بيگناهي خود اصرار ميكند. رسيدگي به اين پرونده از 15/8/89 با اطلاع پليس از وقوع يك فقره قتل فجيع در خانهاي در يافتآباد آغاز شد. در اين روز مردي (متهم) با 110 تماس گرفت و مدعي شد جسد بيسر همسرش را در خانه پيدا كرده است. ماموران با حضور در محل به بررسي صحنه جرم پرداخته و علت مرگ زن 23 ساله را جراحت شديد به دليل اصابت جسم تيز تشخيص دادند. آنها همچنين در همان ابتدا به واكنشهاي همسر مقتول مشكوك شده و او را به عنوان متهم اصلي پرونده بازداشت كردند. متهم اما در بازجوييها خود را بيگناه دانست و گفت: «من و همسرم هشت ماه پيش با هم ازدواج كرديم و هيچ اختلافي نداشتيم. روز حادثه، وقتي طرفهاي ساعت شش عصر به خانه آمدم، با جسد همسرم روبهرو شدم كه سرش بريده شده و بدنش چاقو خورده بود. من خودم با پليس تماس گرفتم و آنها را خبر كردم.» در حالي كه متهم مدعي بياطلاعي از قتل شده بود، كارآگاهان به تحقيق از خانوده مقتول پرداخته و متوجه شدند كه او با همسرش (متهم) اختلاف داشته و بارها اين موضوع را براي خواهرانش تعريف كرده است. به اين ترتيب، كيفرخواست پرونده با موضوع اتهامي «قتل عمد» صادر و متهم براي دريافت حكم به شعبه سابق 71 دادگاه كيفري استان تهران منتقل شد. او كه در اين شعبه با تقاضاي قصاص از سوي خواهران مقتول (اولياي دم) روبهرو شده بود بار ديگر خود را بيگناه دانست و گفت: «من زنم را نكشتهام. آن روز تا به خانه آمدم با جسدش روبهرو شدم. تنها اشتباهم اين بود كه به پليس زنگ زدم و اينطوري قتل گردنم افتاد.» با اين وجود، قضات شعبه 71 وقوع قتل از سوي متهم را محرز دانسته و او را به قصاص نفس محكوم كردند. با اعتراض متهم به اين راي، قضات ديوان عالي كشور وارد پرونده شده و با اعلام وجود نقص در رسيدگي، حكم را نقض و پرونده را براي بررسي مجدد در اختيار شعبه دهم دادگاه كيفري استان تهران قرار دادند. روز گذشته، متهم در اين شعبه مورد محاكمه قرار گرفت. در ابتداي جلسه يكي از خواهران مقتول به عنوان اولياي دم پشت جايگاه ايستاد و با مطرح كردن دوباره تقاضاي قصاص، گفت: «خواهرم بارها از اختلاف خودش با متهم برايم تعريف كرده بود. چند روز پس از حادثه، زماني كه پلمب خانه (محل وقوع قتل) را برداشتند، من به آنجا رفتم و پيراهن خوني قاتل را پشت مبلها پيدا كردم. حلقه خواهرم هم همان اطراف افتاده بود. ما مطمئنيم كه قتل را خود متهم انجام داده و تقاضاي قصاص داريم.» پس از خواهر مقتول، متهم فرا خوانده شد اما بار ديگر خود را بيگناه دانست و گفت: «من و همسرم هيچ اختلافي نداشتيم و قتل را كسي ديگر انجام داده. من به چند نفر مظنون هستم كه نامشان را خواهم گفت. » وكيل متهم نيز در دفاع از او مدعي شد: «ماموران پزشكي قانوني هنگام معاينه جسد، چند تار مو در دست او پيدا كردهاند كه تحقيقات نشان ميدهد متعلق به متهم نيست. خواستهام اين است كه اين مساله يك بار ديگر بررسي شود.» در پايان جلسه، قضات وارد شور شدند تا راي نهايي را صادر كنند.