شهيد رمضان و گوهر عدالت
علىاصغر شعردوست
نويسنده
تقارن بيست و يكم ماه رمضان سالروز شهادت اميرالمومنين على(ع) با هفتم تير ماه و حادثه مولمى كه طى آن، آيتالله دكتر بهشتى و عدهاى از ياران صديق امام و انقلاب اسلامى به شهادت رسيدند و بدين سبب هفته قوه قضاييه نامگذارى شده است، يكبار ديگر بارزترين ويژگى پيشواى پرهيزگاران يعنى «عدالت» را در اذهان سوگواران شهيد بزرگ عدالت جان مىبخشد، امامى كه از شدت عدالت در محراب عبوديت شربت شهادت نوشيد. على(ع) در حقيقت معنادهنده روزه و تجسم ماه صيام است. پس از قرنها و نسلها هنوز هم شيعه با خاطره عدالت على(ع) زندگي ميكند. ما شيعيان على در طول تاريخ و در ميدانهاى نبرد با ظلم و جهل و الحاد پارههاي تن خويش را پشتوانه عشقي كردهايم كه به على مرتضى و به پيام روشنيبخش او داشته و داريم. هر روز آواي مولى الموحدين در گذار زمان و مكان ما را به تقوا و حريت ميخواند و ما كلام نوراني حضرتش را منشور زندگي خويش كردهايم. آنجا كه در ابلاغ پيام بزرگ خداوند فرمودي: «ذمتي بما اقول رهينه». هنوز ما با تأسي از على، بزرگ پيشواي عدالت و تقوا و آزادي، بر قله زمان گردن ميافرازيم. هنوز بازار داغ تهمتي كه پيشاني مبارك آن حضرت زخم آن را بر خود پذيرفت بر جان خويش پذيراييم و در پيروى از آن امام بر درستي راه خويش پاي ميفشاريم. قاسطين و مارقين و ناكثين در جهان هولانگيز حاضر ما، امت مسلمان را به جرم پيروي از او و آموزههايش نشانه رفتهاند. او تمامت خوبي بود، دست خداوندي، صنعتگري خويش را در خلقت آدمي به تمام و كمال در وجود او متجلي كرد و او در زمره برگزيدهگان خلقت شد، از همين رو تمامت بدي در مقابل حضرتش قد برافراشت. هر آنچه ناراستي و دغل بود در وجود دشمنان بسيار و متفاوت او متجلي بود و آن حضرت با اين همه مقابله ميكرد.
تاريخ انقلاب اسلامى ايران هم كه با تكيه بر آموزههاى ديني شكل گرفت، روزهايى وجود دارند، كه در تعيين خط مشى نهضت اسلامى و شناخت دوستان و دشمنان، از اهميت بسزايى برخوردارند. در اين روزهاى سرنوشتساز، مردمى كه در پديد آوردن انقلابى شگرف و متكى بر اسلام پيشگام شده بودند، با دركى جدى و اصولى از خود و توانمنديها و ضعفها، حاميان نهضت اسلامى و معاندان آن را باز شناختند.
حادثه هفتم تير نخستين رويارويي جدى پس از پيروزى انقلاب اسلامى با معاندان انقلاب بود. در اين فاجعه خونبار گروه كثيرى از مديران كار آمد و مسوولان رده نخست مملكتى در آتش بيداد دشمنان سوختند و با شهادت آنان مرزبنديها مشخصتر شد. معاندان به اين اميد به اين جنايت فجيع دست يازيدند كه نهال به بار نشسته انقلاب اسلامى را از ريشه بركنند و نهضت را در آغاز راهيابي به گرداب نابودى در اندازند. يريدون ليطفوا نورالله بافواههم والله يتم نوره و لو كره المشركون. اما اراده خداوند بر اين قرار گرفت كه سفينه انقلاب اسلامى از گرداب حادثات به سلامتى به سرمنزل رسد و خدعه خصم نقش بر آب شد.
با شهادت سيدالشهداى انقلاب اسلامى آيتالله دكتر بهشتى و يارانش، دوستان انقلاب جدىتر و اصولىتر به دفاع از ارزشهاى انقلاب اسلامى پرداختند و صيانت از كيان نهضت را وجهه همت خود قرار دادند. گرچه آتش اين بيداد يكسره فرو نخفت و به كرات فرزندان انقلاب اسلامى را در كام خود فرو گرفت اما شهادت آيتالله بهشتى و ياران او نوعى آمادگى و بسيج عمومى ايجاد كرد تا همگان هوشيارانهتر به انقلاب و دستاوردهاى آن بنگرند.
حادثه هفتم تير آغاز جريانى بود كه نشان داد دشمنان در اجراى برنامههاى خويش خشونت را سرلوحه كار قرار دادهاند. چهرههاى برجسته انقلاب اسلامى، قربانى سبعيتى مىشدند كه دشمنان به كمك آن سعى ميكردند آب رفته را به جوى باز آرند؛ كه خداوند به قدرت قاهر خويش سرنوشتشان را به نامرادى رقم زد. به هر تقدير شهادت آنان ضايعه مولمى است كه همواره گريبان جان دوستان انقلاب را گرفته و رها نمىكند و ياد جانسوز آيتالله دكتر بهشتى همواره روح مشتاقان انقلاب اسلامى را به درد مىدارد، گويى خليلالله خليلى شعر جانسوز خويش را به ياد آنان سروده است:
اى دل تو خون ببار كه در ديده نم نماند
اى سينه چاك شو كه دگر جاى غم نماند
اى گوش راه سمع فرو بند كز جهان
حرفى به جز فسانه رنج و الم نماند
اى روز برمتاب كه ديگر به چشم من
سيماى مهر و روشنى صبحدم نماند
از كاروان رفته به دلهاى دوستان
نقشى دگر به غير نشان قدم نماند
بيرون فكن ز بزم ادب ساغر نشاط
چون در پياله قسمت ما غير سم نماند
هان اى قلم بسوز در آتش كه بعد از اين
آن سرور سخنور صاحب قلم نماند