در جستوجوي جامعهاي معنوي
مصطفي درايتي
پژوهشگر ديني
موضوعي كه نه تنها درباره حضرت علي(ع) بلكه درمورد همه معصومين صدق ميكند اين است كه هدف تمام آنها به
دست آوردن رضاي خداوند بود. حضرت امير(ع) نيز در تمام زندگي خود هيچ رفتار يا كرداري نداشت مگر اينكه آن را با ارادهاي دنبال ميكرد كه مورد رضاي خدا قرار بگيرد. علي(ع) الگوي انسان كامل است حال بايد ديد انسان كامل چه ويژگيهايي دارد كه از او الگويي براي ساير افراد و حتي تمام تاريخ ميسازد. چنين انساني، رفتار و كردار خود را بهگونهاي تنظيم ميكند كه به قرب خداوند بينجامد و هرچقدر در اين مسير گام بردارد بيشتر به كمال نزديك ميشود. انسان زماني به يك انسان كامل بدل ميشود كه عمل او جز با رضاي خدا نباشد و هيچ انگيزه ديگري پشت رفتار او قرار نگيرد. با توجه به لطفي كه خداوند به معصومين داشته است، امام علي(ع) نيز اشراف به كاينات داشت و رفتار او بهگونهاي بود كه زياني براي مردم نداشت و هيچ منفعت شخصي نميتوانست عمل او را آلوده سازد. همه سخنان و رفتارهاي علي(ع) در جهت تامين منافع مردم قرار داشت و از اين رهگذر هيچ نقص و خللي به رفتار اميرالمومنين(ع) وارد نميشد. انسان كامل تمام اهداف خود را در پرتو كسب رضاي خداوند دنبال ميكند و هواهاي نفساني، منافع شخصي و انگيزههاي ويژهاي كه ممكن است رفتارهاي هر انسان معمولي ديگر را تحت تاثير قرار دهد و خسران ساير افراد جامعه را در پي داشته باشد در اعمال او جايگاهي ندارد. مهمترين انگيزه علي(ع) اين بود كه به رضاي خداوند دست يابد و انساني بود كه جز براي رسيدن به اين مهم، قدم برنمي داشت.
تلاش علي(ع) ايجاد جامعهاي معنوي بود كه در آن عدالت و آزادي بهطور برابر براي همه فراهم باشد. كلمه روحانيت و معنويت كه ما در جامعه خود نيز از آن به وفور استفاده ميكنيم، حالت روحياي است كه انسان را مقرب خداوند ميسازد اما اين امر، بدون مقدمه اتفاق نخواهد افتاد. از نظر حضرت علي(ع) جامعه معنوي جامعهاي است كه عدالت بر آن سايه گسترده باشد و حاكميت، زمينه را براي رسيدن جامعه به كمال و به رضاي خداوند، هرچه بيشتر فراهم كند. هر قدر ظلم و نابرابري در جامعهاي رسوخ يابد بدون ترديد، بين او و خداوند فاصله بيشتري خواهد افتاد و هرجا كه عدالت برقرار باشد و افراد از آزادي و برابري بيشتري برخوردار باشند زمينه براي رسيدن به كمال بيشتر فراهم خواهد شد و افراد آن جامعه بيش از پيش، در مسير كسب رضاي خداوند حركت خواهند كرد. آنچه در نظر مولاي متقيان اهميت دارد دو اصل آزادي و برابري است كه زمينههاي معنويت بيشتر جوامع را فراهم ميسازند. اگر اين دو اصل در جامعهاي وجود نداشته باشد يا محدود شده باشد معنويتي نيز وجود نخواهد داشت. اگر مظاهر آن هم وجود داشته باشد، مظاهر كاذبي است كه ممكن نيست با واقعيت همخواني داشته باشد. آنچه اهتمام علي(ع) براي ايجاد معنويت در جامعه بود او را به تلاش براي رعايت حقوق مردم و فراهم كردن آزادي مصممتر ميكرد.
در توضيح آزادي از نگاه علي(ع) ميتوان گفت امر ديني يا امر معنوي يك امر قدسي است كه اگر با انتخاب و آزادي همراه نباشد، اصلا محقق نخواهد شد و تنها در صورتي لباس واقعيت به تن خواهد كرد كه اراده و انتخاب در آن نقش اصلي را بر عهده گيرد. اين اراده و اختيار در امر ديني نيز نيازمند وجود بستري آزاد در سطح جامعه براي تبادل انديشهها و تضارب آرا است. در جامعهاي كه الزام و اجبار وجود دارد و جهتگيريها اراده افراد را متاثر ميسازند، عنصر قدسي و امر ديني دچار اختلال شده و تحقق آن با مشكلات زيادي مواجه خواهد شد. آزادي يعني در ايمان شما و آنچه به عنوان مسلك و روش انتخاب ميكنيد اجباري وجود ندارد. در جوامع استبداد زده بهطور معمول، معنويت خيلي زمينه رشد ندارد يا بهصورت كاذب شكل ميگيرد و به همين دليل جامعه بهطور مداوم با مشكلات زيادي رو به رو ميشود زيرا در اين جامعه رضاي خداوند مورد غفلت واقع شده است. در حالي كه هدف از ايجاد معنويت بايد رسيدن به كمال و نيز رضاي خداوند باشد. همانگونه كه در سيره امام علي(ع) و ساير معصومين تلاش براي نيل به اين مقصود را شاهد هستيم.