• ۱۴۰۳ جمعه ۶ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3561 -
  • ۱۳۹۵ يکشنبه ۶ تير

همه‌چيز را با پول نمي‌توان خريد

محسن آزموده

روزگاري اين تعبير مشهور ارسطو، فيلسوف بزرگ يوناني بارها از زبان اين و آن، اين طرف و آن طرف تكرار مي‌شد كه «انسان حيوان سياسي است». خيلي ساده‌انگارانه به اين معنا كه وجه مميزه اساسي و بنيادين انسان در مقايسه با ساير جانداران، سياست‌ورزي اوست. بعد از اين تعريف به ظاهر ساده و در عين حال پيچيده، تازه بحث‌ها آغاز مي‌شد درباره اينكه سياست يعني چه و مراد از سياست ورزي چيست و چرا انسان موجود سياسي است و... الخ. فراموش نكنيم ارسطو در جامعه‌اي زندگي مي‌كرد كه در آن سياست و سياست‌ورزي دست‌كم در ميان شهروندان امري رايج بود و يكي از فعاليت‌هاي اصلي ايشان آن بود كه در ميدان هايي (آگورا) گرد هم مي‌آمدند و درباره مسائل سياسي بحث و جدل مي‌كردند. به همين خاطر هيچ بعيد نيست اگر ارسطو امروز در جهان ما زندگي مي‌كرد، مي‌گفت «انسان حيوان اقتصادي است». يعني مهم‌ترين و اصلي‌ترين ويژگي انسان كه او را از ساير موجودات جاندار متمايز مي‌كند، آن است كه انسان فعاليت اقتصادي دارد، منظور از فعاليت اقتصادي هم به روشن‌ترين معنا، فعاليت در راستاي توليد و انباشت سرمايه است.
در اين رويكرد جديد كه با نظر به زندگي بسياري از انسان‌هاي روزگار ما مي‌توان آن را آزمود، انسان‌ها به مثابه «ماشين»هايي در نظر گرفته مي‌شوند كه وظيفه اصلي شان بايد اين باشد كه بام تا شام «كار» (فعاليت براي «توليد» «كالا» يا «ارايه خدمات») كنند. انساني كه «توليدي» نداشته باشد، در اين نگاه موجودي بي‌ارزش و بي‌فايده است كه بايد فكري به حالش كرد تا درمان شود يا از جامعه انساني طرد شود، خواه به عنوان بيمار يا ديوانه يا زنداني يا... اين را هم كه چه چيز توليد محسوب مي‌شود و چه چيز را خير، نظام بازار و چرخه عرضه و تقاضا تعيين مي‌كند. ميزان ارزش امر توليدي را نيز با امري كمي و قابل اندازه‌گيري يعني پول بيان مي‌كنند. در اين نگاه بازار يك منطق دروني دارد كه همان رقابت براي سود بيشتر است و هر گونه مداخله‌اي در آن به پيامدهاي وحشتناكي مثل برقراري نظام‌هاي سياسي مستبد و زورگو مي‌انجامد. اما از آنجا كه نگاه فلسفي وظيفه دارد كه هيچ گزاره‌اي را به سادگي نپذيرد و در همه‌چيز ترديد كند، در برابر اين گزاره كه «انسان حيوان اقتصادي است» نيز بايد شك كند، چنان كه بعضي انديشمندان مثل كارل پولاني، متفكر مجاري چنين كرد. او خيلي ساده نشان داد اين تصور كه سرشت انسان اقتصادي است، يك گزاره جهانشمول يعني همه زماني و همه مكاني نيست، بلكه تاريخ و جغرافياي مشخصي دارد و خاستگاه و زادگاهش به سده‌هاي نخستين شكل‌گيري پديده سرمايه‌داري در اروپا بازمي‌گردد. پولاني مي‌گفت كه تاريخ بشريت نشان داده اينكه انسان «طبعا» و بنا بر «فطرت»ش به دنبال سودآوري اقتصادي و انباشت سرمايه باشد، به هيچ‌وجه درست نيست. جوامع انساني پيش از ظهور سرمايه‌داري به هيچ‌وجه چنين فكر نمي‌كردند و به همين خاطر برخوردشان با انسان و طبيعت كالايي نبود و براي همه‌چيز قيمتي تعيين نمي‌كردند. البته به دليل سيطره نگرش سرمايه‌دارانه بر ذهنيت‌هاي ما پذيرش حرف‌هاي پولاني بسيار دشوار است. گو اينكه بحث درباره صحت و سقم هر كدام از دو طرف كار ساده‌اي نيست و احتمالا رسيدن به نتيجه‌اي مقبول نياز به سال‌ها انديشه و تحقيق دارد. اما در يك يادداشت نحيف براي تاملي روزمره چه نتيجه‌اي از بحث پولاني مي‌توان گرفت؟ خيلي ساده و صدالبته بسيار مهم و حياتي اينكه نگاه‌مان را به زندگي عوض كنيم. ترديد پولاني در حكم «انسان، حيوان اقتصادي است» مي‌تواند در زندگي هر كدام از ما تاثيرات شگفتي داشته باشد. به شرط آنكه اندكي به آن فكر كنيم و به پيامدهاي آن بينديشيم.
در وهله نخست كافي است به زندگي روزمره خودمان نگاه كنيم. آيا مثل يك ماشين زندگي نمي‌كنيم؟ آيا نحوه زيست‌مان طوري سامان داده نشده كه گويا هدف از زندگي در بهترين حالت توليد كردن است؟ چه كسي و كجا به ما گفته كه بايد چنين زندگي كنيم؟ آيا با اين نگرش كه بر جنبه‌هاي مختلف حيات مان چتر انداخته، بسياري از امكان‌هاي تجربه متفاوت را از خود سلب نكرده ايم؟ آيا اين رويكرد بر قضاوت مان راجع به ديگران و ارزش ايشان و كارهايشان سايه نيفكنده است؟ آيا با اين روش سنجش ارزش‌ها، بسياري از آدم‌ها را از عرصه زندگي اجتماعي طرد و حذف نكرده ايم؟
پيش‌تر گفتيم گام نخست در فلسفه ورزي، جسارت انديشيدن و پرسشگري است، گام بعدي ترديد در همه باورهاي ولو بديهي و نينديشيده است. ممكن است انسان جانداري اولا و بالذات اقتصادي نباشد و هدف او از زندگي در جهان انباشت سرمايه و پول روي پول ذخيره كردن نباشد. ممكن است اين تصور به ظاهر بديهي كه بايد ارزشمند زيست را نتوان به اين حكم ساده تقليل داد كه ارزش را با پول مي‌توان سنجيد. ممكن است اين گزاره كه اين روزها به نظر بديهي به نظر مي‌رسد، چندان هم بديهي نباشد و همه‌چيز را نتوان با پول خريد، چون همه‌چيز خريدني نيست!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون