تاملي در خطبه ۲۱۶ نهجالبلاغه (3)
علي شكوهي
براي مقابله با آسيبها چه بايد كرد؟
گفتيم كه رعايت حقوق متقابل حاكمان و مردم، ثمراتي دارد و عدم رعايت آن، آسيبهايي را به همراه ميآورد. حال اين پرسش مطرح ميشود كه از نظر امام علي(ع) براي جلوگيري از بروز آسيبهايي كه برشمرده شد، چه بايد كرد؟ امام علي بر عنصر امر به معروف و نهي از منكر تاكيد دارند و ميفرمايند: «بر همه شما لازم است يكديگر را به اداى حقوق سفارش و نصيحت و در انجام آن به هم كمك نماييد».
در اين فراز از خطبه، امام علي تاكيد ميكند كه خيرخواهي براي ديگران و كمك كردن به همديگر براي اداي حق متقابلي كه بر دوش همه هست، عين اطاعت از خداوند است. طبعا نبايد از افراد، اطاعت كامل و متناسب با ذات خداوندي را انتظار داشته باشيم اما در اين حد كه حق خداوند بر بندگان در زمينه نصيحت به يكديگر را ادا كنيم، انتظار معقولي است. بنابراين به عنوان بخشي از اطاعت بندگان از خداوند، بايد بر امر به معروف و نهي از منكر تاكيد كنيم و نصيحت كردن به حاكمان و مردم براي اداي حق طرف مقابل و نيز كمك و همكاري با يكديگر براي تحقق اين حق را به ميزان مقدور، از وظايف خود بدانيم.
ضرورت مشاركت همگاني در اداره امور
امام علي(ع) پس از بيان اينكه نصيحت و خيرخواهي براي يكديگر و تعاون و همكاري براي تحقق حق، يكي از حقوق الهي است و همگان بايد به آن عمل كنند، بر اين نكته تاكيد ميكنند كه هر كسي ولو آنكه ظاهرا از قدرتي هم برخوردار نبوده و ميزان قدرتش به اندازه قدرت افراد صاحب نفوذ نيست، بايد در مسير اصلاح اجتماعي و نظارت بر حاكمان و خيرخواهي براي آنان گام بر دارد. اين حق واجب خداوند بر بندگان خويش است كه به اندازه وسع و قدرت خويش، براي اصلاح اجتماعي بكوشند و از آسيبهايي كه با رعايت نشدن حقوق متقابل ايجاد ميشود، حكومت و مردم را برهانند.
ايشان تاكيد ميكنند: «هيچ كس ـ هر اندازه مقام و منزلتش در حق بزرگ باشد و فضيلتش در دين سابقهدار، برتر از آن نيست كه در انجام حقى كه خدا بر عهده او گذارده، بىنياز از كمك ديگران باشد و نيز هيچكس - هر چند مردم او را كوچك بشمارند و با ديده حقارت به او بنگرند- كمتر از آن نيست كه به ديگران در راه انجام حق كمك كند يا به او در اين راه كمك شود».
اين سخن امام علي(ع) اوج استدلال براي مشاركت دادن همه مردم در امر حكومت است. برخي به خاطر صلاحيتهايي كه براي خود قايلند، گمان ميكنند كه امكان اداره همه امور كشور را دارند و تصميمات آنان برتر و قابل دفاعتر از ديگران است و مداخله دادن كساني كه به زعم آنان، از نظر دانش و تجربه به گرد پاي آنان هم نميرسند، هيچ ضرورتي ندارد. امام علي تاكيد ميكنند كه هيچ كس بينياز از مشاركت دادن ديگران در تصميمسازي، تصميمگيري، اجرا، نظارت، اصلاح و ديگر روندهاي اداره كشور نيست ولو آنكه سابقه دينداري وي بيشتر باشد يا جايگاهش در برخورداري از حق، برتر قرار گرفته باشد. همچنين ايشان تاكيد ميكنند كه هيچ كس آنقدر كوچك نيست كه از او كاري بر نيايد ولو آنكه او را مردم خوار شمارند و بيارزش بدانند.
نهي از تملق و ثناگويي اطرافيان به حاكمان
سخنان امام علي(ع) كه به اينجا رسيد يكي از اطرافيان برخاست و طي سخناني بر وفاداري خود به امام تاكيد كرد و سخناني را بر زبان جاري ساخت كه بوي ثنا و تمجيد زيادي از آن به مشام ميرسيد. به گفته مرحوم كليني، آن مرد در سخنانش گفت: «اى اميرمومنان! تو امير ما هستى و ما رعيت تو. خداوند به وسيله تو ما را از ذلّت خارج كرد و با عزيز ساختن تو غل و زنجير اسارت را از بندگانش برگرفت. آنچه مىپسندى دستور ده و آنچه اختيار مىكنى امر كن! تو سخنگوى راستگويى هستى و حكمران موفق و زمامدار لايق. ما هرگز نافرمانى تو را جايز نمىشمريم و علم هيچ كس را قابل مقايسه با علم تو نمىدانيم، قدر ومنزلت تو نزد ما بسيار والا و فضل تو بسيار عظيم است». (كافى، ج ۸، ص ۳۵۵ روضه كافى)
براي ما كه در اين زمان انواع تملق و چاپلوسي را شنيدهايم و شاهديم، از اين سخنان بوي حمد و ثناي زيادي به مشام نميرسد اما حضرت علي(ع) در همين حد را هم نميپسندد و با ذكر عظمت خداوند، خود را كوچك ميشمارد و تاكيد ميكند: «از بدترين و سخيفترين حالات زمامداران نزد مردم صالح اين است كه گمان برده شود آنها دوستدار تفاخرند و كار آنها را بر نوعى برترىجويى حمل كنند. من خوش ندارم كه اين فكر در ذهن شما جولان كند كه مدح و ستايش را دوست دارم و از شنيدن آن لذت مى برم. من بحمدالله چنين نيستم و به فرض كه من (به مقتضاى طبيعت بشرى) مدح و ثنا را دوست مىداشتم، آن را به جهت خضوع و تواضع در برابر خداوند سبحان ترك مىكردم، همان خداوندى كه به جهت عظمت و كبرياييش از همه سزاوارتر براى ثنا و ستايش است».
سخن امام علي اين نيست كه صفاتي را كه ندارم به من نسبت ندهيد بلكه دقيقا بر اين نكته تاكيد دارند كه حتي همين موارد درست را هم اينگونه كنار هم قرار ندهيد و اينگونه اظهار نداريد تا ذهن افراد صالح جامعه به اين سمت هدايت نشود كه من از اين بيانات خوشحال هستم. واضح است كه يكي از دلايل امام علي در نهي تملق و چاپلوسي اين است كه انسان از جايگاه خود دور ميشود و باور ميكند كه آنچه ديگران درباره وي ميگويند، محتملا صحيح است و به تدريج شنيدن سخن حق، بر او گران خواهد آمد و شنيدن تملق به عادت ثانوي و شايد اوليه او تبديل ميشود.
ادامه دارد