گابريل ماركوتي از جادوي كونته و بازيكنان تيمملي ايتاليا مينويسد
بيست و سه مرد، يك رويا، يك حقيقت
اين يك پيروزي براي كارِ گروهي بود، براي سيستم، براي تمرين و تكراري كه باعث ميشود آدمهاي عادي دست به كارهايي غيرعادي بزنند. كافي است از آنتونيو كونته بپرسيد: «اين بچهها همش منو سورپرايز ميكنن و مدام از عادي تبديل به غيرعادي ميشن.» ستاره خطِ دفاعِ ايتاليا، لئوناردو بونوچي هم ميگويد: «ما چاره ديگهاي نداشتيم. ما تيمي بوديم بدون نبوغ فردي، پس بايد تيم ميشديم و بيشتر از همه به سيستم متوسل بشيم، سيستمي كه نوع بازيمون را تعريف كرد.» اين اصلِ داستان بود. درست مثل بازي مقابلِ بلژيك سختكوشي و باور و جرات و تاكتيك بر خلاقيت و نبوعِ فردي غلبه كنيد. اسپانيا خلاقيتِ فردي زيادي داشت. ايتاليا هم خلاقيت داشت، اما خلاقيتش از سيستم ميآمد نه از فرد. تركيبِ اوليه دو تيم جوري بود كه پيشبيني ميشد. آلساندرو فلورنتزي جاي آندرهآ كاندرواي مصدوم به زمين رفته بود. در سمتِ ديگر ويسنته دل بوسكه، آقاي تدام، همان تيم بازيهاي قبل را به زمين فرستاد. در همان 20 دقيقه ابتدايي ماتيا دشيليو از سمت چپ دفاع اسپانيا را بارها به هم ريخت، دخئا يك سيوِ عالي روي ضربه سرِ قدرتمندِ پله داشت و ضربه بايسيكلِ امانوئله جاكريني با دخالتِ دخئا به تيرِ دروازه خورد. ايتاليا قدرتِ خودش را به رخِ اسپانيا كشيد.
طرحِ كلي كونته در اين بازي پرسِ بالا و سنگينِ سرخيو بوسكتس و مدافعينِ مركزي توسطِ پله و ادر و فلورنتزي و دشيليو بود. با گرفتنِ گزينه امن و بستن راهِ پاس دادن به عقب مغزِ بازيسازي اسپانيا از كار افتاد و اينجا بود كه جاي خالي ژاوي احساس ميشد. دو بازيسازِ ديگرِ اسپانيا، سسك فابرگاس و آندرس اينيستا بالاي زمين بودند و راه ارتباطشان با بوسكتس قطع شده بود. فابرگاس و اينيستا در بازيهاي قبلي هم در همين منطقه بودند، اما تفاوتِ اينجا بود كه ايتاليا توي باكسِ خودش دفاع نميكرد. ايتاليا روي گلِ اول هم نشان داد برنامه خاصي براي ضربات ايستگاهياش دارد. با نداشتنِ متخصصيني مثلِ آندرهآ پيرلو و سباستين جووينكو، طرحِ ايتاليا بستنِ ديدِ دروازهبان با قرار دادن دو بازيكن در ديوارِ دفاعي و حمله براي استفاده از ريباند بود. اين طرح جواب داد و جورجو كيليني ضربه برگشتي ادر را گل كرد. در نيمه دوم و در يك ربعِ پاياني كه اسپانياييها از حملاتشان نتيجه نميگرفتند و خسته شده بودند، كونته لورنزو اينسينيه را به بازي فرستاد، تكنيكيترين و خلاقترين بازيكن ايتاليا در بعد هجومي. اينسينيه از همان ابتداي ورودش در ضدحملهها دروازه دخئا را به خطر انداخت تا نهايتا پاس بلندش به متئو دارميان منجر به ارسالِ مدافع منچستريونايتد و تير خلاص پله شد.
دل بوسكه بعد از پايانِ بازي عاملِ خستگي را رد كرد: «چرا بازيكنانم بايد خسته باشن؟ ما تيمِ فيزيكي نيستيم. ما تيمي تاكتيكي و تكنيكي هستيم. ما تيمي متشكل از جاگيري و پاسكاري هستيم. نه، خستگي هيچ ربطي به اين باخت نداره.» حرف دل بوسكه درست بود. مشكلِ اسپانيا تاكتيكي بود نه فيزيكي. از همان ابتداي بازي اسپانياييها روي ضرباتِ دروازه ايتاليا با عرضِ خيلي زياد باز ميشدند و از هم دور ميشدند، اما بوفون توپ را كوتاه پاس ميداد و اين داستان تا نيمه دوم ادامه پيدا كرد تا بالاخره اسپانيا به اين نتيجه رسيد كه ايتاليا را مجبور به فرستادنِ توپ روي هوا كند. اعتماد به تاكتيكهاي خودي و ادامه و تكرارش مشكلي ندارد. اما گاهي وقتي سيستم كار نميكند، يك تغييرِ زودهنگام ميتواند موثرباشد. دل بوسكه اين تغيير را ايجاد نكرد تا اسپانيا بعد از 22 سال در يك بازي رسمي به ايتاليا ببازد. حريفِ بعدي ايتاليا، آلمان است، تيمي كه هرگز آنها را در يك بازي رسمي شكست نداده است. اما كونته از آلمان به عنوانِ بهترين تيمِ تورنمنت، با فاصلهاي زياد با بقيه ياد كرد: «لازمه يادتون بندازم توي بازي دوستانه چي شد؟ آلمان 4-1 ما را نابود كرد. پس تنها راه، بيشتر كار كردن و باهوشتر بازي كردن است. حتي فراي عادي بودن در اين بازي هم كافي نيست. ما بايد فراي فراي عادي باشيم.» و بعد كونته به وردِ هميشگياش بازگشت: «تنها راهِ رسيدن به موفقيت اينه كه مثل يك تيم باشگاهي باشيم نه يك تيم ملي. بر كسي پنهان نيست كه ايتاليا در حال حاضر در توليدِ نيروهاي هجومي مشكل داره. پس ما بايد اين كار رو بكنيم. بايد سخت تلاش كنيم، باهوش باشيم و متحد. مثلِ يك تيمِ باشگاهي. براي همينه كه من اينجام. براي همينه كه ما اينجاييم.» بونوچي نكته ديگري هم اضافه ميكند: «كونته از ما خواست 23 مرد و 23 روياباف باشيم. ما رويايش را ديديم و به حقيقت تبديلش كرديم.»