• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۹ خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3580 -
  • ۱۳۹۵ پنج شنبه ۳۱ تير

نگاهي به «زاپاس» ساخته برزو نيك نژاد

زاپاس داشتن، زاپاس نداشتن

محمدرضا مقدسيان

نخستين و درست‌ترين قدم براي نوشتن و گفتن درباره هر فيلمي، هم‌فاز شدن و قرار گرفتن در تراز ديد همان فيلم است. چه در اين شرايط است كه مي‌توان به درك درستي از آنچه فيلم قصد بيان آن را داشته و البته مدعي طرح آن است، دست پيدا كرد. «زاپاس» نه مي‌تواند مدعي قرار گرفتن در جمع آثار شاخص سينماي ايران باشد و نه ادعايي بر اين مبنا دارد. پس با اين پيش‌فرض بايد پذيرفت كه «زاپاس» فيلمي از دسته فيلم‌هاي عامه‌پسند و گيشه‌اي است و با هدف سرگرمي و اگر ميسر شد اندكي تامل در تماشاگر، توليد و عرضه شده است. البته كه به ظن اين قلم قرار گرفتن در اين دسته‌بندي به معناي ضعف‌ يا بي‌مايه بودن يك اثر نيست، بلكه به معناي آن است كه بناست در اين چند سطر به تحليل يكي از نمونه‌هاي سينمايي كه مايه حيات و ماندگاري سينما و گردش اقتصادي در اين هنر- صنعت است بپردازيم و بنا داريم مشخصه‌هايي كه در اين اثر برجسته است و باعث شده تا از ساير آثاري كه مدعي قرار گرفتن در دسته سينماي بدنه هستند اما چيزي جز سخيف‌سازي را تداعي نمي‌كنند بررسي و واكاوي كنيم.
نخستين ويژگي جالب توجه زاپاس سراغ گرفتن از فرهنگ بومي و جغرافيايي متفاوت براي روايت داستان و تصويري كردن موقعيت‌هاي داستاني فيلم است. انتخاب منطقه‌اي در استان گلستان و روايت حالات و ذهنيت‌هاي تيپ و شخصيت‌هاي بومي همچنين بهره‌گيري از داستان‌هايي كه به صورت سينه به سينه در منطقه نقل مي‌شده است (افسانه چشمه درون فيلم) سه امتياز به اين فيلم اضافه كرده است. اول اينكه فضا و اتمسفر براي مخاطب تازگي دارد و ديگري اينكه فضاي داستان براي مخاطب قابل درك‌تر و خودماني‌تر است و سرآخر اينكه داستان‌ها و قصه‌هاي بومي و محلي ايراني دستمايه نوشتن قرار گرفته‌اند و اين قدمي در احياي اين داستان‌ها است. اين سه امتياز وقتي معنا مي‌يابد كه در نظر داشته باشيم كه بخش عمده آثار كمدي و سرگرم‌كننده توليد شده در سينماي ايران با حضور شخصيت‌هاي نه چندن قابل فهم در محيط‌هاي نه چندان قابل فهم و در دل داستان‌هايي نه چندان قابل فهم تصويري مي‌شوند. واقع‌گرايي در انتخاب مكان وقوع داستان و سر و وضع و دغدغه‌هاي شخصيت‌ها يكي از امتيازات زاپاس در قياس با ساير فيلم‌هاي هم‌رده خودش است.
نكته قابل توجه ديگر در مورد اين فيلم، مناسب بودن فضاي داستان و ديالوگ‌هاي و موقعيت‌ها براي خانواده‌هاست. در واقع اين جنس از سيما براي تمام اعضاي خانواده با همه سلايق قابل استفاده و ابزار مناسبي براي سرگرمي است. اين مهم، زماني معنا پيدا مي‌كند كه در نظر داشته باشيم جنس خاصي از كمدي‌هاي كلامي در سينماي ايران و جهان وجود دارند كه شايد براي همه مخاطبان مناسب و قابل فهم نباشد، با همين تعريف در تمام نقاط دنيا آثاري توليد مي‌شوند كه مناسب براي تمام اعضاي يك خانواده هستند كه خب جاي اين دسته از آثار در سينماي ايران خالي است. زاپاس واجد اين ويژگي است كه بتواند خانواده‌ها را با خيال راحت به سينما بكشاند.
سكه زاپاس اما رويه ديگري هم دارد. برزو نيك‌نژاد نويسنده و كارگردان اين فيلم از فرمول استفاده از شخصيت‌ها، موقعيت‌ها، شمايل شوخي‌هايي كه در تلويزيون تجربه كرده بهره برده تا بازخوردي تضمين شده را تجربه كند. در واقع زاپاس با سراغ گرفتن از كليشه‌هاي بارها امتحان پس‌داده در سينما و تلويزيون و با بهره‌گيري از حضور زوج‌هاي سينمايي و تلويزيوني نظير تركيب «امير جعفري و ريما رامين‌فر» يا «جواد عزتي و الناز حبيبي» و تيپ و كاراكتر «احمد مهرانفر» پيش از اكران، خيال خودش از فروش را راحت كرده است. البته كه اين ذات سينماي بدنه و گيشه است كه بنا را بر فروش مي‌گذارد و البته در اين مسير از فرمول‌هاي بارها به نتيجه رسيده بهره مي‌برد تا نتيجه‌اي از قبل قابل پيش‌بيني را حاصل كند. اين مشخصه در سينماي جريان غالب هاليوود هم وجود دارد، موقعيت‌هاي تكراري، سرنوشت‌هاي تكراري، شخصيت‌ها و تيپ‌هاي تكراري و... همگي به فرمولي قابل تعريف براي ساخت آثاري كه بناست گرد اقتصادي سينما را باعث شوند بدل شده‌اند. پس با اين تعريف سراغ گرفتن از كليشه در مختصاتي كه فيلم زاپاس در آن توليدشده است امري قابل درك تلقي مي‌شود. اما نكته مهم در اين ميان آن است كه زاپاس تا چه ميزان موفق شده است در اين اتمسفر دست به خلاقيت بزند و تازگي را براي مخاطب به ارمغان آورد؟ اين مهم تنها زماني قابل اندازه‌گيري است كه ميزان استقبال مخاطب و ميل به همراهي‌اش با اثر را در نظر بگيريم. اگر زاپاس موفق شود در عين كليشه‌اي بودن مخاطبش را براي شنيدن و دنبال كردن قصه كليشه‌اي‌اش اقناع كند، بايد پذيرفت كه موفق بوده ورنه تجربه‌اي عادي در ميان مجموعه بزرگ از آثار عادي و حتي شكست خورده سينماي ايران خواهد بود. يك رويكرد مهم ديگر در مورد اين فيلم و آثاري از اين دست آن است كه بپرسيم تلويزيون و در ادامه آن سينمايي كه از نمونه‌هاي جواب داده تلويزيوني بهره مي‌برد تا چه ميزان باعث افت و نزول كيفيت ذهن و سليقه مخاطب شده‌اند و چه ميزان در اصلاح و ارتقاي سليقه فكري و بصري مخاطب مسووليت دارند. متاسفانه در شرايط فعلي سينما و تلويزيون رقابتي عجيب را براي الگو‌برداري از هم بر بستر ساده‌سازي و سطحي‌نگري در پيش گرفته‌اند. در اين شرايط داشتن توقع ايجاد تحول در سليقه مخاطب با آثاري از جنس زاپاس امكان‌پذير نيست. حتما در مقطعي ديگر به اين موضوع به‌صورت مستقل خواهم پرداخت. تا پيش از آن، اما در كوتاه‌مدت آثاري مثل زاپاس چرخ سينما را مي‌چرخانند ولي اگر به درستي شرايط فعلي آسيب‌شناسي نشوند همين آثار مي‌توانند با ترويج سطحي‌نگري و تلويزيوني‌سازي، باعث خشكيدن ريشه سينما نيز بشوند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون